مرده شوی تان ببرد که بخاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه‌‌‌ بَه‌‌‌‌‌‌ و چَه چَه کنید.

 نقل است “شاه عباس صفوی” رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد، دستور داد تا در سرقلیان­ها بجای تنباکو، از سرگین اسب استفاده نمایند. میهمان­ها مشغول کشیدن قلیان شدند و دود و بوی پهنِ اسب فضا را پر کرد،اما رجال از بیم ناراحتی‌ شاه پشت سر هم بر نی قلیان پُک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می دادند گویی در عمرشان، تنباکویی به آن خوبی‌ نکشیده اند شاه رو به آنها کرده و گفت: «سرقلیان­ها با بهترین تنباکو پر شده اند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است»همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند:« براستی تنباکویی بهتر ازاین نمی‌توان یافت» شاه به رئیس نگهبانان دربار که پک‌های بسیار عمیقی به قلیان می­زد گفت: « تنباکویش چطور است؟ » رئیس نگهبانان گفت:«به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان می‌کشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده­ ام» شاه با تحقیر به آنها نگاهی‌ کرد و گفت: مرده شویتان ببرد که بخاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشیدو بَه‌‌‌ بَه‌‌‌‌‌‌ و چَه چَه کنید.