این شعر رو استاد برای عید غدیر خونده اند.
ولی مضمون این شعر رو بی مناسبت با امشب ندیدم.
در ادامه ویدیوی استاد رو قرار دادم تا این شعر زیبا رو با صدای خودِ استاد بشنوید.
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی
گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی بابی انت و امّی
تو که از مرگ و حیات، این همه فخری و مباهات علی ای قبله حاجات
گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی بابی انت و امّی
گویی آن فاجعه ی دشت بلا هیچ نبوده است درِ این غم نگشوده است
سینه ی هیچ شهیدی نخراشیده به سمّی بابی انت و امّی
حق اگر جلوه ی با وجه أتَمّ کرده در انسان کان نه سهل است و نه آسان
به خود حق که تو آن جلوه ی با وجه أتَمّی بابی انت و امّی
منکِر عید غدیر خم و آن خطبه و تنزیل کر و کور است و عزازیل
با کر و کور چه عیدی و چه غدیریّ و چه خُمّی بابی انت و امّی
در تولا هم اگر سهو ولایت!چه سفاهت اُف بر این شَمّ فقاهت
بی ولای علی و آل، چه فقهی و چه شمّی! بابی انت و امّی
تو کم و کیف جهانیّ و به کمبود تو دنیا از ثَری تا به ثریّا
شَر و شور است و دگر هیچ نه کیفیّ و نه کمّی بابی انت و امّی
آدمی جامع جمعیت و موجود أتَمّ است گر به معنای أعَمّ است
تو بِهین مظهر انسان و به معنای أعمّی بابی انت و امّی
چون بود آدم کامل غرض از خلقت عالم پس به ذریه آدم
جز شما مهدِ نبوت نبُوَد چیز مهمی بابی انت و امّی
عاشق توست که مستوجب مدح است و معظّم منکرت مستحق ذَم
وز تو بیگانه نیرزد نه به مدحی و نه ذمّی بابی انت و امّی
بی تو ای شیر خدا سبحه و دستار مسلمان شده بازیچه ی شیطان
این چه بوزینه که سرها همه را بسته به ذمّی بابی انت و امّی
لشکر کفر اگر موج زند در همه دنیا همه طوفان همه دریا
چه کند با تو که چون صخره ی صمّا و بابی انت و امّی
یا علی خواهمت آن شعشعه ی تیغ زرافشان هم بدو کفر سرافشان
بایدم این لَمَعان دیده، ندانم به چه لِمّی بابی انت و امّی