عکس هفته ۰۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۷ بازدید : 884 شناسه خبر : 8821 امید مجدی امید مجدی نام پدر : حاج حمید مجدی نام مادر : شهناز عطاری امید مجدی نام پدر : حاج حمید مجدی نام مادر : شهناز عطاری
سلام
من هم امید مجدی هستم
سنم ۳۲ دنیای امید مجدی شما چگونه است
سلام امید جان من پدر امید مجدی هستم و اسمم هم احمد است خوشبخت برایم خیلی جالب بودمتن بالا را دیدم.
امید برادر زاده ی من است . از وقتی که با خانواده ی دایی مرحومم عبدالمحمد مجدی وصلت کرده بیشتر در مراسمات خاندان دیده میشود .شاید خیلی ها ایشان را در حد دیدن بشناسند و یا در حد سلام و علیکی ونه بیشتر معمولا منظور از گذاشتن عکس هفته آشنایی بیشتر با اعضای خاندان است .آنهایی که برجسته و بارزند که درظاهر امر نیازی به شناختن ندارند(چون شناخت حقیقی افراد فقط کار خداست وبس ) و این راهکار مناسبی است برای آشنایی افراد دورونزدیک خاندان باهم پس اینکه کسی اعتراض کند اول خاندان اصل مجدی چندان پسندیده نیست . امید لذت عمه شدن را با تولدش به همه ی عمه هایش بخشید . بچه که بودم روز شماری میکردم تا جمعه بشود واین پسر کوچولوی سبزه و شیرین زبان و شیطون به دیدنمان بیاید جمعه ها خواهرهایم مرضیه وملکه و برادرم حمیدوزنش خانه ی بابام جمع میشدند و از خوشی دنیا چیزی کم نداشتیم و امید شیرین زبانی میکرد و جای خودشو تو دلهامون بازتر میکرد . حالا مردی شده برای خودش و عیال منداست و بسیار زحمتکش . پسرش ابوالفضل مثل خودش شیرین و خیییییییلی شیطون است . هیچوقت امید را بدون لبخند نمی بینی. پرانرژی و بسیار شوخ است . و عاشق پدرومادرش . خدا حافظش باشد
امید مردی خانواده دوست و زحمت کش است
امید پسری بود که همراه و کمک حال پدرش شد در روزهای جوانی زخمت کشید امید متخصص دانایی در کارهای حرفه ای آهن آلات و برشکاری مجرب است که دمای بالای شهر امیدیه را در کنار کار با برنال در سن۲۰ سالگی شروع کرد امیدوارم با شغل سخت این روزها خدا حافظ و نگه دارش باشد . امید پدری نمونه اسن اینک پسرش بعد از رفتن پدرش عزیزترین اوست .
با همه بی سر و سامانی ام خنده من به تو یعنی ” دوستت می دارم ”
همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم.
همیشه پشتیبانت هستم.
من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود.
می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم.
من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی.
در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی.
همیشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم.
امید جان برادر خوب دانا و زحمت کش من از زمان جوانی دلیل شادی روحم لبخندهایم و شادیهای زندگیم بوده امید برای من بهترین بوده و هست در زمان نیاز همراه و پشتیبان من است و در زمان ناراحتی التیام بخش قلبم در این روزهای سخت که بابا رفت امید جان تو با بزرگواری و حوصله آرام بخش روح و جانم شدی .
امید پسر فعالی بود که در سال هفتاد و شش وقتی برای اولین بار تغییرات ظاهری جسم بابا را دید در سن بیست سالگی با درس و مدرسه ای که برای تا به آن پایه رسیدنش عمه هایم کمک بسیار زیادی به او کرده بودند وداع کرد و به کمک بابا رفت کار با آهن آلات و جوش کاری برنال کاری کارهای برش آهن شناخت انواع فلزات با هر رنگ و شکل را در همان سالها از پدر یاد گرفت جوانی که بیست سالگی در دمای بالای شهر کوچک امیدیه بزرگ مردی خود را به همگان نشان داد و همراه پدرم شد . این روزها که پدر نیست و من بیقرارم هیچ کس توان آرام کردن مرا جز امید عزیزم ندارد پسر کوچک و شیرین امید با آمدنش به جسم کم توان بابا روح تازه ای بخشید . امید عزیزم انشاالله در زندگی کنار همسر مهربان و توانمندت فاطمه جان سعادت و عاقبت به خیری هر دو دنیا را بدست آوری عزیز ترینم امیدم
من هم امید مجدی هستم