از زمانی که تنهانوه ام پا به سن دو سالگی نهاده است ،عاشق تلفن همراه شده است. آنهم فقط از نوع هوشمند!بچه ای که در سن۲۸ ماهگی خیلی راحت با تلفن همراه کار می کند و اگر اغراق نکنم به اندازه پدر بزرگش با این دستگاه آشنایی پیدا نموده است .این از نظر من یک فاجعه است! بچه ای که در این سن وسال بایستی با دوستان هم سن وسالش بازی نماید واز انواع بازیها استفاده کند.بازیهای فکری که در این زمان کم هم نیستند.حال تمام وقت خود را صرف بازی با دستگاهی می کند که هیچگونه فایده ای برای او ندارد.
متاسفانه این پدیده در اکثر خانواده ها رسوخ پیدا نموده و حتی خرید تبلت برای این بچه های کم سن وسال به صورت یک اپیدمی در آمده است. چندی پیش تصمیم گرفتم این عادت بسیار بد را از ایشان سلب نمایم وبا آمدن ایشان به خانه ام همبازی ایشان شدم ومدت یک ساعت با ایشان بچگی کردم. آنشب بازیهای قدیمی را که به تاریخ پیوسته اند را با او بازی کردم. بازیهایی مانند :قایم موشک، بدو بدو کردن برای خوردن او و گرگم به هوا و….خیلی خوشحال شده بود، و واقعا لذت می برد .متاسفانه این عادت بسیار زننده به شکل دیگری به تمامی ما سرایت کرده است .این روزها به لطف شبکه های اجتماعی روز به روز تعداددوستان مجازی ما در حال افزایش است، دوستانی که اکثریت آنها را نه دیده ایم ونه می شناسیم وتنها واژه ای که در این شبکه ها هیچ معنایی ندارد ،واژه اجتماعی است .در کنار هم بودن اعضای خانواده دوستان واشنایان فقط در دنیای حقیقی احساس می گردد نه در دنیای مجازی .در دنیای کنونی ناخواسته تحت سلطه یک فناوری قرار گرفته ایم بدون اینکه احساس واقعی خود را تجربه کنیم .این تجارب را در فضای مجازی با دیگران به اشتراک می گذاریم.
ما نا خواسته منزوی شده ایم همان طوریکه در اول نوشته ام گفتم بسیاری از کودکان نخستین سالهای زندگی خود را مانند ربات ها سپری می کنند و والدین آنها فکر می کنند اگر بتوانند آخرین فناوری روز دنیا را در اختیار فرزندان خود بگذارند بهترین پدر ومادر دنیا هستند. نگاهی به گذشته خودتان زمانی که کودک بودید بگذارید وببینید چند ساعت از روزتان را صرف بازی با هم سن وسال هایتان می کردید ،ولی در دنیای کودکان امروز خبری از بازی های مهیج دوران کودکی نیست، در کنار این همه ابزارهای رنگ ووارنگ هوشمند بیشتر از همیشه تنها هستیم ،همسر بودن پدر ومادر بودن وحتی پدر بزرگ ومادر بزرگ بودن احساسی است که فقط در دنیای واقعی تجربه می شود ولی الان به جای صحبت کردن تایپ می کنیم ودر دنیای مجازی ساعت ها گفت وگو می کنیم به جای ابراز عشق وعلاقه به نوشته های همدیگر امتیاز مثبت می دهیم ،ونوشته هر کسی بیشتر لایک خورد محبوب تر می شود ،به خاطر خدا بیایید از همین امروز واقعی زندگی کنیم فقط یک بار فرصت زندگی داریم ودوره اش محدود است، پس این فرصت طلایی زندگی را در کنار این فناوری ها از دست ندهیم و ازاین وسیله فقط برای کارهای ضروری استفاده نماییم
حق یارتان باد
محمدحسن مجدی نسب
این یک واقعیت تلخه امیدوارم راه حل هایی هم پیدا بشه براش
یا ایها الذین امنوا لمن تقولوا ما لا تفعلون
خان داداش تمام گرفتاری ما از آنجاست که خودمان گفته های خودمان را قبول نداریم ۰میگوییم و عمل نمی کنیم۰
لمن تقولوا درست است تصحیح فرمایید
سلام.فروزان خانم شما خواهر نویسنده هستین؟موفق باشین.برام جالب بودنظراتون.والبته مطالبتونم خیلی زیباس مرسی
بهار خانم افتخار میکنم که خواهر کوچک آقا محمد حسن هستم و چون همیشه از داشتن چنین برادری به خود می بالم۰
ببخشین اگه جسارت کردم.فقط سوال کردم.همیشه مطالبتونو خوندمو جز تشکر نگفتم.خدا برادرتونو حفظ کنه.وهردو همیشه موفق باشین
بهار خانم ممنونم از لطف شما و ببخشید اگر سو تفاهمی براتون پیش آمده است
نمیدانم شاید این تفکر بنده خیلی هم درست از آب درنیاید اما دقت کرده اید که از وقتی پای برنامه هایی مثل لاین و واتساپ ووایبرو غیره توزندگیهایمان بازشده دیگراز دورهمی هایمان لذت نمیبریم؟ دیگه حرفی برای گفتن به هم نداریم ؟آخر تمام حرفهایمان راقبلاازطریق برنامه های مزبور بهم رسانده ایم .دقت کرده اید که چقدربازارشایعات گرم شده؟چقدر دعاها و روایاتی که منبع مشکوک یا مجعول دارند دست به دست که نه گوشی به گوشی میچرخند و میچرخند چقدربا آبروی افراد و اشخاص و اقوام بازی میشود؟
چقدرساده لوحانه مطالبی را کپی میکنیم تا یک وقت بلایی آسمانی یقه مان را نگیرد یامشمول لعنت الهی نشویم و چقدرخرافه و هذیان به اسم دین و مذهب به خورد یکدیگر میدهیم و ذره ای هم فکر نمی کنیم که منشأاین پیامها ازکی و کجاست
دریکماه قبل این پیام از جانب افراد مختلفی به دستم رسیده که«امشب ماه عمود برکعبه می شود و خواندن این دعا حوائجتان را برآورده میکند»
درد ما اینه که ازفکرو عقل خدادادی کمک نمی گیریم.میانه روی درامورمان وجود ندارد قضاوتهایمان سطحی آبکی و تنداست .
حرف هیچکس غیرازخودمان را قبول نداریم.
خودباوریمان صفر وهمیشه مرغهای همسایه برایمان غازاست
زاغهایی شده ایم که هم راه رفتن کبک را نیاموخته ایم وهم بدترازآن راه رفتن خودراهم از یادبرده ایم.
وامان از زیاده روی هایمان نمونه اش همین فناوری گوشیهای همراه وقس علی هذا