شاید بتوان شاخصترین حرفه خاندان مجدی را اشتغال در “صنعت گوشت ” و شاخه های آن دانست.
از دامداری و پرورش دام گرفته تا عرضه گوشت در بازار، ازکشتارهای روزانه تا تجارت پوست و روده؛ همگی حلقه های بهم زنجیر شده ای است که نشان از تلاش پدران ما در کسب روزی حلال و داشتن یک شغل خانوادگی دارد. از جمله کسانی که دستی در پرورش دام داشته اند میتوان به مرحوم خواجه ابوالقاسم مجدی نسب، مرحوم حاج هادی مجدی نسب، مرحوم خواجه کریم مجدیان و بشیر مجدیان اشاره داشت. ذکر این نکته ضروری است که شیوه دامپروری افراد مزبور بدین شکل بوده که دامها را در دهها و روستاهای اطراف به دست چوپانهای مورد وثوق میسپردند و خودشان در شهرساکن بوده و به کارهای دیگری مشغول بوده اند. در بسیاری از شهرها صنف سلاخان(کسانی که در سلاخ خانه به ذبح دام میپردازند) از قصابان( کسانی که گوشت را از سلاخ خانه دریافت کرده و در مغازه ها بفروش میرسانند) مجزاست اما در دزفول، افرادی که مغازه قصابی داشتند خودشان در سلاخی هم حضور داشتند و پس ازاتمام کار، گوشتها را بصورت مستقیم به مردم عرضه میداشتند( این مساله میتواند به مهارت آنها در هر دو بخش و همچنین به کمتر شدن هزینه ها اشاره نماید). یکی دیگر از مشاغل مرتبط ذکر شده، صنعت پوست و زهتابی است. ازجمله کسانی که به امر خرید و فروش پوست مبادرت میورزیده است “مرحوم خواجه مهدی مجدی نسب”( پدربزرگ من) است. با توجه به اینکه پسر ارشدشان”حاج هادی” نیز به بسط و توسعه این کار پرداخت و شهرت و ثروتی در این راه بدست آورد، لقب”پوست خر” برای مدتی به عنوان پسوند فامیلی(مجدی پوست خر) و گاه حتی بصورت فامیل به خواجه مهدی و فرزندانشان اطلاق میشد. برای آماده سازی پوستها میبایست آنها را از قصاب خانه آورده و بخوبی تمیز نمایند. سپس سطح داخلی آنها را نمک سود نموده و بمدت ۲۴ ساعت آنها را روی هم انباشته میکردند، مجددا آنها را از هم سوا کرده و در افتاب پهن مینمودند تا بخوبی خشک شوند. پس از آماده شدن آنها را در بسته های ۱۰۰ یا ۵۰ تایی بسته بندی کرده و به تهران، تبریز یا همدان(مراکز چرم و کفش) میفرستادند. روده ها نیز پس از زهتابی و قرارگیری در حوضچه های اب نمک برای صادرات به تهران فرستاده میشدند. گفته مشد که در خارج از کشور از آنها در صنایع دارویی و نیز بسته بندی سوسیس و کالباس استفاده میشده.
در آینده درباره این موضوع باز هم مینویسم…ان شاالله