چندی پیش کلیپی نوشتاری از خانم فروغ مجدی دریافت کردم وبعد از خواندنش سخت منقلب گردیدم مطالب سیزده گانه ای نوشته بود در مورد مردم ایران وژاپن ومقایسه آنها از نطر ساختار کاری اتفاقا مدتی است در مورد اینکه چرا ما ایرانیان با داشتن پیشنه تاریخی شش هزار ساله در رده کشورهای توسعه نیافته وفقیر قرار گرفته ایم مشغول تحقیق هستم دوست گرانقدرم جناب آقای صالحی نیز چندی پیش مهمان بنده بودند وکتابی به من اهدا نمودند به نام جامعه شناسی خودمانی که اتفاقا نوشته های این کتاب مرا در انجام این تحقیق یاری نمود وبهره فراوانی از این کتاب بردم ونام مقاله خود را به تبعیت از نام این کتاب انتخاب نمودم نتیجه تحقیقات بنده ذکر مطالبی است که خواندن آنها به طور حتم موجب آزار شما خواهد شد ومن مکررا در این نوشتار از کلمه (ما) زیاد استفاده نموده ام وممکن است موجب ناراحتی شما گردد چون زیر مجموعه ای از این (ما )هستید پس خواهشمندم بعد از خواندن این مقاله به خودتان رجوع نمایید واز خودتان شروع نمایید وببینید مطالبی را که من نوشته ام در مورد شما صادق است یا صادق نیست وخود قاضی خودتان باشید مطلب من طولانی است ومتاسفانه نمی توانم در چند نوبت آنرا منتشر نمایم پس حوصله نمایید ومطلب را با دقت بخوانید واگر درازای مطلبم موجب خستگی شما گردید در چند نوبت آنرا مطالعه نمایید از مدیر محترم سایت تقاضا مندم این مطلب رادر صورت امکان در سایت های دیگری که خود صلاح می داند منتشر نماید
آیا از خود پرسیده اید کشور ما با تاریخ چند هزار ساله در ایجاد تمدن چرا چنین موقعیت بسیار ضعیفی در جهان دارد؟ایا از خود پرسیده اید چرا اقتصاد ما تک محصولی است چرا درآمد سرانه ملی ما پایین است چرا فقر در کشورمان بیداد می کند وروز به روز به تعدا د آنها اضافه می شود چرا اارزش های اخلاقی به فراموشی کشیده شده است؟ اگر خاطرتان باشد چند سال پیش رییس جمهور ایران در ابتدای سال تحصیلی سوالی را با موضوع (رمز وراز عقب افتادگی ایران با داشتن پیشنه فرهنگی وتمدن چند هزار ساله) با دانش آموزان در میان نهاد نمی دانم آیا دانش آموزانی به سوال رییس جمهور در قالب درس انشاء پاسخی دادند یا نه ولی من پاسخ رییس جمهور را بعد از گدشت چندین سال در اینجا خواهم داد جناب رییس جمهور اگر بیماری به بیمار بودن خود اعتراف نکند کسی در صدد معالجه او اقدامی نمی نماید اولین قدم اعتراف به بیماری دومین قدم تشخیص بیماری وسومین قدم مداواومتاسفانه در کشور ما هیچکس به بیماری خود اعتراف نمی کند بیماری های جسمی را نمی گویم بیماری های خاصی مد نطر من می باشند که باعث گردیده اند مملکت ما با داشتن این همه نفت وگازو ومعادن وجنگل وکویر و……نام کشور توسعه نیافته ویا در خوشبینانه ترین حالت نام کشور در حال توسعه نام بگیرد ومن به تفصیل این بیماری ها را نام خواهم برد اما نه فهرست وار بلکه در لابلای نوشته هایم
تمامی واعظین وسخنوران مردم ایران را در مورد تمامی مصیبت هایی که در طول تاریخ بر سرشان آمده است برائت نموده اند مانند زمانی که اعراب به ایران حمله کردند ونظام پادشاهی ساسانی را منقرض نمودند( بیش از ۱۴۳۰ سال می گذرد) همین طور که جلو برویم حمله مغولان تعصب های صوفیان صفویه دیوانه شدن نادر شاه مهربانی های کریم خان بعد از آن قاجاریه وماجرای مشروطه وانحراف آن سقوط قاجاریه آمدن رضا خان وبعدش محمد رضا شاه ماجرای نفت درگیری های دکتر مصدق با آیت الله کاشانی انقلاب ۵۷ حکومت روحانیون جنگ هشت ساله ایران وعراق وهزاران مطلب از این نوع باعث این طرز تفکر شده است و استعمار واستثمار نیز نقش شوم خود را در این میان به صورت ویژه ای ایفا کرده است از نظر آنها علت عقب افتادگی ما ایرانیان یکی رخدادهای تاریخی است که در گذشته اتفاق افتاده که غیر قابل برگشت می باشند ودیگری دست خارجی ها وبرای رفع تکلیف در مقابل این دو عامل از الفاظ ملت بزرگ ملت نجیب ملت صبور ودر مواقعی که کشورمان را اشغال می کردند از ملت مهمان نواز زیرک استفاده می کردند سوالی که در اینجا پیش می آید این است که نقش ما مردم ایران در این وسط چه بوده است آیا من وما و این ملت بزرگ در این مدت هیچ کوتاهی نکرده ایم هیچ خطایی از ما سر نزده است وآیا ما در مقابل این پدیده ها اینقدر عاجزیم که هیچ کاری نبایست می کردیم پس صادقانه بیندیشیم که ما چگونه ما شدیم شجاعت به خرج دهیم واقرار نماییم که کشور ما در بسیاری از جهات جزءکشورهای عقب افتاده دنیاست وفقط در بعضی ابعاد در سطح متوسط است شیخ نشین های خلیج فارس را در پنجاه سال گدشته به یاد بیاورید وهمین طور عربستان سعودی وترکیه آتاتورک را وپاکستان پر از مصائبش را وتمامی آنها را با کشور امروز خودمان مقایسه نمایید با به به وچه چه گفتن این بیماری را نمی توان مداوا نمود پس هی نگوییم ملت بزرگ ملت نجیب ملتی که وارد دروازه های تمدن بزرگ شده است ملتی که ابر قدرت ها از او می ترسند آیا واقعا این طور است؟چرا اینقدر درمانده ایم؟ چرا با این همه در آمد نجومی نفت در ۳۵ سال گذشته وقتی قیمت نفت دلاری کم می شود همه وحشت زده می شویم؟چرا کار مفید ایرانی ها در روز زیر سی دقیقه است!!!؟چرا پای صنعت خود روسازی مونتاژ ما بعد از ۳۵ سال همچنان لنک می زند؟چرا برای انجام دادن یک کار کوچک در ادارات بایستی چندین روز دوندگی نماییم؟چرا سن سکته در این کشور به زیر ۲۵ سال رسیده است؟چرا همه نسبت به همدیگر بی اعتماد شده ایم ؟چرا حجم پرونده های دادگستری به ۳۰ میلیون پرونده رسیده است ؟می دانید یعنی چه؟یعنی بدون احتساب کودکان نیمی از مردم ایران از نیم دیگر مردم شاکی هستند!!چرا فساد در تمامی ادارات وحتی رده های بالاتر شیوع دارد؟چرا بدهکاران بانکی بدهیهای چند صدمیلیاردی خود را پرداخت نمی کنند ؟چرا مصرف بنزینی که با دلارهای حاصل از فروش نفت از کشور های دیگر وارد می کنیم از ۲۰ میلیون لیتر به ۷۰ میلیون!!!لیتر در روز رسیده است؟چرا در مصرف آب بیش از نیاز خود استفاده می کنیم (به عنوان مثال با یک لیوان آب می توانیم مسواک بزنیم ولی متاسفانه برای این کار بسیار ساده چندین لیتر آب تصفیه شده را روانه فاضلاب می کنیم تو صد حدیث مفصل بخوان ازین مجمل)چرا بایستی سالیانه بیش از ده میلیون تن گندم وهزاران تن برنج وارد کشور نماییم؟چرا بایستی نود درصد روغن مصرفی خود را از کشورهای دیگر وارد کنیم؟وصدها چرای دیگر که شامل اقلام دارو پوشاک لوازم آرایش لوازم صنعتی ماشین آلات صنعتی و…….وتاسف بارتر اینکه در واردات اکثر این اقلام مقام نخست را در جهان دارا می باشیم وخدا را شاکریم که از این نظر مدال ظلا برگردن داریم تعداد زندانیان کشور در سال ۱۳۵۹ یعنی دو سال بعد از انقلاب ۲۲۰۰۰ نفر بوده اند و۳۳ سال بعد از انقلاب آن چنان زیاد شده اند که با اینکه زندانهای زیادی در اکثر شهر های ایران ساخته شده است جا برای زندانیان نیست کما اینکه امام جمعه ارومیه در سال ۷۶ در یکی از خطبه هایش به حقیقتی تلخ اشاره نمودند فرمودند زندان ارومیه با گنجایش حداکثر ۶۰۰ نفر پذیرای ۴۰۰۰زندانی است (توجه نمایید این مربوط به سال ۷۶ می باشد) ملاحظه می فرمایید این گوشه کوچکی از دردهای این کشور است می بینید که اخبار خیلی رضایت بخش نیستند بیایید واقع بینانه وبا چشم باز به این مسائل نگاه کنیم وعمق درد را شناسایی کنیم واین را بپذیریم که تمامی این دردها از استعمار نیست از قانون هم نیست از آمریکا وشوروی هم نیست بیایید شجاعانه اعتراف کنیم این دردها را خودمان به وجود آورده ایم بنده اگر با این صراحت تمامی شما یعنی (ما) را مقصر قلمداد می کنم شرمسارم ولی مطمئن باشید همان طور که در ابتدابه عرض رساندم تا نوع بیماری شناخته نشود نمی توان آنرا مداوا نمود خدا رحمت کند مرحوم جمالزاده را که می گفت وقتی حرف شکم وکیسه وتنبان به میان می آید یوسف را به کلافی وخدا را به خرمایی می فروشند اجازه بدهید چند جمله از آقای دکتر علی محمد ایزدی ذکر نمایم (من هم خوب بلدم هموطنانم را با هوش ترین مهربان ترین اصیل ترین نژاد روی کره زمین معرفی نمایم ولی می دانم که با استقبال از شعار واحتراز از شعور خود را غافل نموده وبعضی ها را فریب داده ام ومی دانم با گفتن معایب اخلاقیمان عده زیادی که در ذهنشان از ایران بتی ساخته اند ناراحت می شوند ولی ترجیح می دهم که واقعیت را بگویم هر چند تلخ باشد تا مصلحین به گفتار آیند ودست اندر کاران به حرکت)یکی از دردهای ما ایرانیان آشنا نبودن با تاریخمان است ودر مقیاس کوچکتر که پایین برویم اکثریت ایرانیان از شجره خانوادگی خود بی اطلاعند یعنی حتی نیاکان خود را نمی شناسد پس عجیب نیست که با تاریخ کشورش بیگانه باشد وکسی که با تاریخ بیگانه باشد نمی تواند از تجارب حکومت های گدشته بهره ببرد وخودش مجددا آزمون وخطا را درپیش می گیرد ببینید آمریکایی دویست وجند ساله با چه احترام ووقاری از تاریخش سخن می گوید واکثریت ما از تاریخ خود هیچ نمی دانیم در مجموع ما ایرانیان علاقه ی زیادی برای روبرو شدن با حقایق نداریم ودر حادترین شرایط با انشاءالله وبه امید خدا ودر اوج بی علاجی (هر چه خدا مقدر کرده است)صورت مسئله را پاک می کنیم غافل از اینکه خداوند انجام این گونه امور را به عهده ما گذاشته است ودرد ناک تر اینکه تجربه ای را با قیمتی گزاف به دست آوریم ولی آنرا نگهدار نباشیم بعد از گدشت دو نسل به فراموشی سپرده می شود وآن موقع دوباره روز از نو وروزی از نو میدانید نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه اش هدر دادن منافع ملی هدر دادن نیروی انسانی هدر دادن وجوه بیت المال بگذارید با یک مثال ساده عینی مسئله را روشن تر نمایم بدون مطالعه ویا شاید هم با مطالعه!!شروع به احداث سدی به نام سد کرخه در گتوند نمودند نمودند سدی عظیم با مخارجی نجومی در شروع کار کارگران بیسواد محلی احداث این سد را با توجه به کوه های نمکی واقع در محل سد کاری بیهوده وعبث می دانستند وبارها این موضوع را به مسئولین گوشزد کرده بودند ولی به مصداق (اگر این چاه برای من آب ندارد برای تو که دارد)شروع به کار کردند وبعد از چندین سال سد آماده بهره برداری گردید نتیجه اش نابودی صدها هزار هکتارزمینهای کشاورزی در مسیر آب تخریب دهها روستا که به خاطر سد ویران گردیدند ومردمانش آواره مکان هایی دیگر شور شدن آب کارون ودهها مورد زیست محیطی دیگر آیا یک نفر مورد بازخواست قرار گرفت که از او بپرسند حیف ومیل این همه وجوه بیت المال طبق کدام کار کارشناسی انجام گرفته بود ؟خشک شدن دریاچه ارومیه وبی آبی کشور وکمبود برق وترافیک سر در گم در تمامی کشور نبود دارو بیکاری جوانان نبود کار تورم لجام گسیخته وهزاران درد بی درمان دیگر نتیجه همین ندانم کاری ما می باشد نمی خواهم شخص یا اشخاصی را در این موارد مقصر جلوه دهم مقصر ما هستیم وهیچ ربطی به زید وعبد ندارد می پرسید چرا ما مگر ما مقصریم با شهامت می گویم بله ما مقصریم هیچ حکومتی خود به خود به وجود نمی آید کسی که رییس ووزیر ورییس جمهور می شود در ابتدا افرادی مثل ما بوده اند با همین شیوه هایی که ما بزرگ شده ایم وبا همین قوانین وآداب وسنن رشد کرده اند وزمانی که به این مقامات می رسند باز هم مثل ما فکر می کنند پس فکر نکنید این افراد از کره دیگری آمده اند ونسبت به ما برتری دارند وکلید تمامی مشکلات در دستان آنهاست ومتاسفانه از تاریخ درس نمی گیرند نتیجه اش می شود کوهی از مشکلات تلنبار شده وبه جای اینکه به مردم ماهی گیری یاد بدهند به آنها ماهی می دهند نتیجه اش می شود ۶۰ در صد مردم زیر خط فقر ودر نتیجه دست گدایی به سوی مردمی دراز می کنند که بیش از نیمی از آنها خود محتاج یاری دیگرانند کمیته های مختلفی به نام های مختلف که کارشان جمع آوری پول از مردم است برای مردم دیگر صد ها بنیاد خیریه وصندوق های جمع آوری صدقه آیا در مملکتی که از لحاظ منابع نفتی مقام پنجم واز لحاظ منابع گازی مقام دوم را داراست سزاوار است مردمش چنین باشند و با دلارهایی که با آنها می بایست کارهای زیر ساختی انجام گیرد بنزین خریداری گردد وبعد از استفاده از آن سرب به کام ملت فرو کنیم وپل های چند طبقه بسازیم وبزرگراه بعداز بزرگراه درست کنیم وفخر فروشی نماییم که ما چنین کردیم وچنان وبعد از آن دهها اداره تاسیس نماییم وجلسه پشت جلسه بگیریم که چگونه این آلودگی هوایی را که به یمن دلارهای از دست رفته به وجود آورده ایم از بین ببریم واین سیکل معیوب همچنان هزاران پیامد ناگوار را با خودش بوجود می آورد بله ما مقصریم که با ندانم کاری های خود وبدون عبرت گرفتن از تاریخ وگذشتگان کارهای اجرایی عظیم کشوری انجام می دهیم ما مقصریم که به قوانین راهنمایی ورانندگی قوانین فرهنگی قوانین خانوادگی قوانین حقوقی توجهی نداریم واحترامی برای آنها قائل نیستیم این ما هستیم که با رعایت نکردن قوانین راهنمایی اولین کشور از حیث تعداد مرگ ومیر در جاده ها هستیم ومدال طلای دیگری بر گردن آویخته ایم وروزانه میلیاردها تومان جریمه رعایت نکردن این قوانین را می پردازیم وککی ما را نمی گزد ما مقصریم که قبح را در خانه خود از بین برده ایم وبا داشتن همسر وبچه با دیگران رابطه برقرار کرده ایم ما مقصریم که به خاطر ساعتی خوشگذرانی همسر خود را به آتش می کشیم ما مقصریم که برای هر کاری در این کشور ضابطه را فدای رابطه نموده ایم و دست سخاوتمان یرای انجام این گونه کارها به راحتی در جیب می رود ونام شرعی (رفع مظلمه)را بر آن نهاده ایم وچه نام شیرینی!ما مقصریم که با کوچکترین حرفی جار وجنجال راه می اندازیم ومنم منم می کنیم وپرونده ای بر سی میلیون پرونده کشور می افزاییم ما مقصریم که در هر کاری افراط وتفریط می کنیم گاه به جای استفاده از یک رشته لامپ دهها رشته استفاده می کنیم وبا فخر داد سر می دهیم که دارم ومی دهم توجه کنید چقدر فرهیخته شده ایم!توجه کرده اید برای فروش چند کیلو میوه صد رشته لامپ روشن می نماییم!وما در زیر نور این لامپ ها خرید می کنیم تا چشمان ما بهتر میوه ها را ببیند ما مقصریم که به جای جاروب از آب استفاده می کنیم وبحران بی آبی وتدکرات پی درپی ما را آهن نموده است وگوشمان نمی شنود ما مقصریم که بعد از گذشت ۲۵ سال (توجه نمایید ۲۵ سال)تازه به فکرمان رسید که پولهای باد آورده نفت را به صورت سوبسید مصرف ننماییم وپس اندازی نماییم واین کار را انجام دادیم نتیجه کار این شد که ماهیانه به ۷۰ میلیون نفر حقوق ماهیانه تحت نام زیبای رایانه پرداخت نماییم !!وچقدر لذت بردیم از این کار فاخرمان غنی وندار این حقوق را دریافت کردیم وبه ریش خودمان خندیدیم وآخر سر علاوه بر اینکه ته دیگ چیزی برای پس انداز نماند کسری هم آوردیم نشستیم که چه کنیم به این نتیجه رسیدیم که التماس کنیم مال دارها رایانه نگیرند وآنها با کمال خشوع وتواضع خواهش ما را پذیرا شدند !!ببینید چقدر به قوانین پایبندیم وای کاش تا اینجا مسئله حل می گردید هزاران کارخانه صنعتی ریزودرشت ورشکست گردیدند بیکاری فزونی گرفت تورم تا چهل در صد بالا رفت گرانی افسار گسیخته گردید وصدها مصیبت دیگر واقرار کردیم این همه شیرین کاری ربطی به تحریم ها ندارد پس می بینید که تقصیر آمریکا نیست یک روز یک نفر را بالا می بریم وقهرمان ملی اش می کنیم روز دیگر مرگ بر اومی سراییم یک روز خیابانی به نام شخصی می کنیم روز دیگر در زندانش می اندازیم یک روز نام قاتل رییس جمهور یک کشور را زینت بخش خیابانی در پایتخت می کنیم وسی سال روابط خود را به خاطر این کار با آن کشور قطع می کنیم وبعد از سی سال برای اصلاح این کارمان تقلا و کوشش می کنیم! یک روز شخصیتی کشوری می شویم روز دیگر منفور کشور عصر ۲۵ مردادتا ۲۷ مردادیا مرگ یا مصدق سر می دهیم ویک روز بعدش شعارهای آنچنانی نثارش می کنیم ببینید چقدر اقراط وتفریط باز هم بگوییم تقصیر ما نیست و هی ادامه دهیم من نبودم …شبه قاره هند را ببینید با بیش از یک میلیارد جمعیت وصدها دین جور واجور چگونه به استقلال رسید والان یکی از برترین کشورهای صنعتی جهان می باشد وهیچ شخصی متعرض دیگری جهت ادای مذهبش نمی گردد وما هم در سراسر مراسمات مذهبی خود با فریاد وهزاران ادله وروایت شیعه را بهتر از سنی می خوانیم وهمسر پیغمبر را به باد ناسزا می گیریم و روزی دیگر هفته وحدت می گیریم وسنی ها را برادر خود می دانیم واین جمعیت عظیم هندو بدون نفت وگاز اداره می گردد واز لحاظ مواد غدایی کمبودی که ندارد هیچ به کشورهایی مثل ما که تا گردن در نفت فرو رفته ایم برنج صادر می کند!در جوارش پاکستان که هر دو در یک زمان به استقلال رسیدند به اوضاع واحوالش نگاهی بیندازید وعمق فاجعه را خود در یابید پس مشاهده می نمایید اگر به اینجا رسیده ایم ونتوانسته ایم با جمعیتی یک دوازدهم جمعیت هندوستان با سیل مواد نفتی امان حتی نان خالی خود را خودمان تهیه نماییم تقصیر خودمان است یک چهارم سال را به عنوان تعطیلی در خانه بیکار می نشینیم ودر مراسمات مذهبی سه ساعت دیرتر به سر کار می آییم وحتی پا رانیز فراتر از این می گذاریم و حتی نانوایان رادر مراسمات مذهبی تعطیل می کنیم وقوت لایموت مردم را از آنان دریغ می کنیم ومدعی هستیم که با این کارهایمان به دینمان خدمت کرده ایم وانتظار داریم مانند مردم هندوستان شویم بگذارید مطلبی را که سازمان ملل در مورد کشور ایران در سال۱۳۸۵منشر کرده است جلب نمایم میزان کار مفید دربخش ادارای۲۹ دقیقه ودر بخش صنعتی ۳۵ دقیقه در روز می باشد می دانید یعنی چه؟ یعنی اگر ما با یک برنامه مشخص در یک روز ۳ ساعت واقعا کار کنیم بقیه ایام هفته را می توانیم در سواحل شمال به استراحت بپردازیم تا بار این همه زحمت را که در این سه ساعت کشیده ایم از تن خسته خودبه در نماییم باز هم بگویید تقصیر امریکاست دروغ گویی یکی دیگر از آفاتی است که ما از گفتنش هیچ ابایی نداریم واگر کسی دروغ ما را قبول نکرد از دینمان مایه می گذاریم وقسم می خوریم نمونه اش آمارهای ضد ونقیصی که منتشر می کنیم آمارهایی که بر اساس آنها باید برای کشورمان برنامه ریزی نماییم هر روز به یک رنگ در می آییم یک روز تابلوی مغازه خود را فلان وروز دیگر بهمان می گذاریم وگاه نام خیابانی را چندین بار عوض می کنیم احساسی رفتار می کنیم وعقلانیت در این مورد خیلی کم رنگ خود را نشان می دهد توجه شما را به روزی که مرحوم ایت الله خمینی به ایران آمدند جلب می نمایم که در هر شهری اکثر خیابان ها وحتی کوچه ها ومغازه ها وحتی بعضی از روستاهای ایران نام نوفل لوشاتو را بر سر در خود نصب نمودند بعد از چندی نام آنها تغییر پیدا نمود منظورم این است که با برنامه کار نمی کنیم چون برنامه ریز نداریم داریم ولی مقید به اجرا نیستیم ومسئولیت پذیر نیستیم چون متعهد در انجام کارهایمان نیستیم به همین خاطر است که زیر امضاء خود حتی اسم خود را نمی نویسیم حتی برای شخص خودمان هم برنامه نداریم فردا چه می خواهیم بکنیم نمی دانیم آیا شده روی کاغذی لیست برنامه های هفتگی خوذمان را روی کاغذی بنویسیم وبرای انجام آنها برنامه ریزی نماییم؟شاید اگر کردیم به ما بخندند از کودکی یاد گرفته ایم در مقابل مسائل زندگی مسئولیت پذیر نباشیم ووالدین ما نیز کوششی در این باره ننموده اند وحتی ما را تشویق به این کار نموده اند نمونه اش رفتن ما به مدرسه که حتما بایستی با سرویس انجام پذیرد ولو اینکه مدرسه ما یک خیابان با منزلمان فاصله داشته باشد یعنی حتی حاضر نیستم فرزندان خود را در این مورد بسیار کوچک مسئول پذیر کنیم اگر بخواهیم در یک روز کارهایی را که تمامی ما در طول یک روز باید انجام دهیم ونداده ایم ویا به طور ناقص انجام داده ایم از انداختن ته سیگار مان در کف خیابان تاترافیک وآلودگی هوا وسیاست خارجی ومایحتاج مردم و…. ردیف نماییم حتما به میلیون ها مورد منفی بر میخوریم وهیچ کس حاضر نیست شهامت داشته باشد وبگوید من این کار را اشتباه انجام داده ام وعذر خواهی نماید از ابتدای تاریخ این مملکت هر کسی بر تخت نشسته وهر کاری انجام داده نگفته که کار من اشتباه بوده ووقتی از اسب مراد به زیر کشیده شد به اشتباهات خود اعتراف می نماید مگر اینان کیانند اینها هم قبلا بخشی از (ما)بوده اند که از کودکی مسئولیت پذیر نبوده اند اگر عادت نماییم در قبال اشتباهات خود عذرخواهی نماییم دیگر بار آن اشتباه را تکرار نخواهیم کردودر مورد سردمداران نیز این صادق است نمی دانم چه شده است که همه نسبت به هم بی اعتماد شده ایم وحسادت می ورزیم می خواهیم به هر شکلی خودمان بالا برویم ودیگران پشت ما بمانند ودر این میان اگر کسی احساس مسئولیت نمود ودر مقام اجرایی کاری انجام داد علاوه بر اینکه تمجیدی از او نمی کنیم اورا به پای میز محاکمه خواهیم کشاند نمونه اش یکی از شهرداران تهران وجرمش این بود که شهر تهران بعد از جنگ راکه به زباله دانی تبدیل شده بود در ردیف یکی از بهترین شهرهای جهان در آورد وهمه دیدید که عاقبت کارش چه شد چرا چنین شد به او حسادت کردند وگفتند کارهای اجرائیش باعث تورم وگرانی شده است والحمدالله بعد از خلع ایشان هم تورم پایین آمد وهم تمامی اجناس ارزان شدند!ما می دانیم برای کارهای اجرایی بایستی ۲۵ درصد مطالعه وتحقیق و۷۵ درصد نیزبرای اجرادر نظر گرفته شود اما برای انجام بعضی از طرح ها تا ۹۵ در صد را به اجرا اختصاص می دهیم نتجه این کارها می شود پروژه فرودگاه امام خمینی که بعد از ۳۵ سال ناقص ساخته گردیداگر صد ها بار حکومت ها را از بیخ وبن عوض کنیم اگر تمامی دشمنان فرضی وحقیقی خارجی را از روی کره زمین از بین ببریم اگر تمام افلاک وآسمانها را به خدمت خود در آوریم تا ریشه ی مشکلات را در خودمان خشک نکنیم هیچ کاری نمی توانیم انجام بدهیم واین کارها مانند مسکنی گذرا ما را بهبودی می بخشند اگر وجدان ما اندکی به حرکت در آید بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد این را باید بپذیریم که هیچ جرم وجنایتی در جامعه ای فرا گیر نمی شود مگر اینکه بسترش در آن جامعه مهیا باشد اگر یک قاضی ویا یک آیت اللهی را در صدور ازدیاد احکام اعدام محکوم می کنیم همگی ما با تایید امان یا عدم اعتراضمان ویا سکوتمان در صدور این احکام شریک می باشیم طبق آمار صندوق بین الملل در سال ۱۳۹۳ در کشور ما با حدود ۶۵ میلیون نفر جمعیت و ۱۸ میلیارد دلار فروش نفت ۲۳ میلیون نفر زیر خط فقرزندگی می کنند واین را مقایسه نمایید با سرمایه در گردش ایرانیان خارج از کشور که حدود ۶۰۰ میلیارد دلار می باشد یعنی سرمایه این هم ولایتی ها در خارج از کشور بدون اینکه نفت وگازی داشته باشند ۳۳برابر در آمد سالیانه کشور مان است واگر مدیریت صحیحی در این کشور حکمفرما بود ومی توانستند این همه پول را وارد کشور می کردند در یک سال کشورمان ۳۳ سال پیشرفت همه جانبه می کرد ولی هرگز چنین نمی شود چون در کشور ما بعضی از قوانین را روزی دوبار عوض می نمایند ودر کشوری که لااقل ثبات اقتصادی نداشته باشد هیچ احدی سرمایه گذاری نمی نماید نمونه اش منابع بیشمار گاز در منطقه عسلویه که با کشور امیر نشین قطر به صورت مشترک شریک می باشیم واین کشور سالهاست با مدیریت صحیح گاز استخراج می نماید وما به جای استخراج این منابع خدا دادی با کمک همین سرمایه هایی که عرض کردم مرگ بر فلان وبهمان می کنیم وکشور قطر نیز منابع مشترک را استخراج می کند در این باره حرف بسیار است ومجال کم به یاری خدا در آینده بیشتر در این مورد خواهم گفت با این جمله سخن را به پایان می رسانم اگر هزار بار با استبداد ستیز نماییم وآنرا به دیگری تحویل دهیم تا زیر بنای استبداد موجود باشد هیچ نکرده ایم در آخر شعر بسیار زیبای مرحوم ملک الشعراء بهار را که چندی پیش بر سر مزارش در قبرستان ظهیر الدوله فاتحه ای بر روح پر فروغش نثار کردم جلب می نمایم
این دود سیه فام که از بام وطن خاست از ماست که بر ماست
وین شعله ی سوزان که بر آمد ز چپ وراست از ماست که بر ماست
جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن این جاست از ماست که بر ماست
ما کهنه چناریم که از باد ننالیم برخاک ببالیم
لیکن چه کنیم آتش ما در شکم ماست از ماست که بر ماست
اسلام گر امروز چنین زار وضعیف است زین قوم شریف است
نه جرم زعیسی نه تعدی ز کلیساست از ماست که بر ماست
گوییم که بیدار شدیم این چه خیالی است بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است که محتاج به لالاست از ماست که بر ماست
حق یارتان باد
در این زمینه کتاب “ما چگونه ما شدیم” صادق زیبا کلام به تحقیق شما کمک خواهد کرد. البته قبلا هم راجع به این کتاب تو سایت صحبت شده بود.
در تایید گفتارت بهتر است همین بیت شعر را زمزمه کنم از ماست که بر ماست
جناب مجدی عزیز مطلب زیبایی را بیان فرمودی که بسیار جای کار دارد ودرددل خیلی از ایرانیان آگاه است وبه قول شاعر” جانا سخن از زبان ما میگویی”کشور ما به جزءبرهه ای کوتاه درتاریخ همیشه ازعدم وجود شایسته سالاری در اکثر منصبهارنج برده وعدم به کار گیری افراد شایسته همیشه بر مشکلات ما افزوده امیددارم باانتشار این مقاله درسایتهای دیگرباعث تلنگر ما وافکارمان گردد
دایی جان باآنکه میدانیم.اما باز خودمان هستیم و تغییر نمی کنیم.
ریا و دورویی متاسفانه سر تا پای من و تو و ما و همه را فرا گرفته .
کوچکترین هزینه ای برای تغییر وضع نمی دهیم و انتظار داریم اوضاع تغییر کند.
مصلحت و تقیه دو واژه ای هستند که خود را با آنها دلخوش می سازیم.همه منتظریم که طوری دیگر بشود .اما هیچکدام همراه نیستیم.در بهترین حالت توی سر هم میزنیم.
کوچکترین مخالفت با فرهنگ عمومی سند کفر و بی اخلاقی میخورد.شبیه به مردابی که همه در حال غرق شدن هستند و هر کس قصد بلند شدن داشته باشد با زور بقیه دوباره به پایین کشیده میشود.بازار نقد اندیشه بسته و تک صدایی حاکم است
یک مسیله ازدیاد جمعیت را در نظر بگیرید.تمامی شواهد عقلانی حکایت از این دارد که منابع ایران پاسخگوی جمعیت فعلی نیست.اما وزیر و وکیل و حتا عامه مثل طوطی تکرار میکنیم که جمعیت ۱۵۰ میلیونی،هیچکس مخالفت نمی کند.دربقیه مسایل هم همین است.
تفاوت افکار در نسل ها که به وضوح قابل مشاهده است به جای سازندگی سر به عصیان و بی بندوباری می زند.قانون های پوسیده و در عمل غیر قابل اجرا فقط منجر به قانون گریزی هر چه بیشتر و شکستن قبح قانون گریزی میشود.میلیاردها خرج می کنیم که عقب بمانیم.دایم استفاده هر چه بیشتر از زور و ارعاب وجریمه.حتا در ازدیاد نسل!
نماینده مجلس خواهان استیضاح وزیر است که چرا پهنای باند اینترنت را افزایش داده اید … .این تراژدی و طنزی به شدت وحشتناک است که ما ملت به سادگی از کنار آن میگذریم.
گفتنی بسیار زیاد و شنونده بسی اندک است.و اببته جریمه بسیار سنگین…بهتر است من هم تقیه کنم….مصلحت نیست.
هم مطلبتون قشنگ بود هم نظرخانم یا اقای مهر مرسی
در شب نشینی های زمان کودکی خدا بیامرز پدر میگفتند بدبختی ای که ما داریم اینه که هر حکومتی که بیاد حکومت قبلی را کن فیکون میکنه .پول ونام سران ونام شهر ودیار وادارات و….را همه را عوض میکنند.عقل بچگی مانع از درک مطلبشون بود الان نمیفهمم بلکه با تمام وجود انرا حس میکنم. بنظر شما تاریخ را در کجا باید بیابیم؟سوالاتی که همیشه برایم بی پاسخ بودند اینکه در حکومتهای قبلی واقعا هیچ قدمی در جهت مصلحت مملکت برداشته نشده؟جایگاه دین ما کجا بوده؟
سلام من هم با شما هم عقیده هستم از ماست که بر ماست باید ازمن و ما و شما زیرسازی شروع شود از جامعه کوچکی بعنوان خانواده تا اجتماع بزرگ مردم .جناب آقای مجدی عزیز مطالب بسیار زیبا و رسا بود همینطور نظرات دوستان.سپاسگزارم