در این چند سال اخیر همیشه وقتی از پلکان هواپیما میومدم پایین اولین نفری که میدیم جناب سرتیپ عصاره بودن.
مردی بلند قد و خوشتیپ و بسیار مودب
با وجود اینکه مدیریت فرودگاه دزفول و به عهده داشتند و اصلا جز وظایفشون نبود اما خیلی متواضعانه پای پلکان هواپیما به مسافرین خوش آمد میگفتند.
سخن از سرتیپ خلبانی است که دلاوری ها و پرواز هایش در طول هشت سال دفاع مقدس هرگز فراموش نمی شود . وی از بچه ها و نیروهای دوست داشتنی دزفول بود و دلش همواره برای دزفول و کار برای دزفول می تپید
به گزارش دزفول امروز به نقل از وبلاگ چمدان آبی :دیروز به دنبال تماسی تلفنی خبردار شدم که یکی از خلبانان پیشکسوت ایرانی و دزفولی که البته در این سال ها ریاست فرودگاه دزفول را نیز عهده دار بود ، دار فانی را وداع گفته و به دیار باقی شتافته است .
آری ، سخن از سرتیپ خلبانی است که دلاوری ها و پرواز هایش در طول هشت سال دفاع مقدس هرگز فراموش نمی شود . وی از بچه ها و نیروهای دوست داشتنی دزفول بود و دلش همواره برای دزفول و کار برای دزفول می تپید . از ابتدای جنگ با او در پایگاه چهارم شکاری دزفول آشنا شدم ؛ خصوص زمانی که اینجانب ریاست دبیرستان شهید بابائی پایگاه چهارم شکاری دزفول را به عهده داشته و با ایشان از نزدیک در حل مشکلات و مسائل دبیرستان در ارتباط بودم .
امیر سرتیپ دوم خلبان عبدالکریم عصاره در این اواخر مردانه با مرگ دست و پنجه نرم می کرد ولی از آنجا که مرگ سرنوشت محتوم آدمیست دعوت حق را لبیک گفت و به یاران شهیدش پیوست .
لازم به توضیح اینکه ایشان در ایام هشت ساله ی دفاع مقدس ، در گردان ۱۱ شناسایی مهرآباد عضویت داشتند و بعد ها نیز خدمات ارزشمندی را برای این مرز و بوم به انجام رساندند.
برای هر عملیاتی نیاز به در دست داشتن اطلاعاتی است که تیز پروازان این گردان با فانتوم های خود و البته بدون هیچگونه وسیله ی دفاعی به قلب دشمن می زدند و با هواپیماهای خود (RF-4) از مواضع آن ها عکس گرفته و به پایگاه خود باز می گشتند . تصورش هم سخت است که بدون هیچ ، بله بدون هیچ وسیله دفاعی ، دریغ از یک تیر به سمت دشمن حرکت کردن و از سدّ پدافند آن ها عبور کردن و بازی با جان خود برای حفظ جان هزاران تن دیگر در خط مقدم جبهه ها !
ولی این کاری است که دلاوران گردان ۱۱ شناسایی نیروی هوایی به راحتی و البته با ایمان به قدرت لایزال الهی و برای حفظ حریم آسمانی این قطعه از زمین انجام می دادند .
این بار که برگشتم دزفول مطمئنم جای خالیشون دیدگانم تر خواهد کرد
روحش غریق رحمت باد
انشالله
خداوند ایشان را با سرور و سالار شهیدان محشور بفرماید.
افتخاری بود و هست برای شهرم دزفول۰روح پاکش با علی محشور باد۰
خدارحمتش کنه
من سرباز ایشون در پشتیبانی مرکز تهران خ پیروزی بودم
خدا را شاهد می گیرم که هیچ سربازی از ایشون کوچکترین دلخوری نداشت
در عین صلابت با همه رئوف و مهربان بود
بسیار متاثر شدم
منم تو پشتبانی مرکز تهران سربازش بودم واقعا ناراحتم
سلام
بنده هم افتخار داشتم از سال ۸۳ الی ۸۵ در پشتیبانی نیروی هوایی تهران در خدمتت ایشان بودم و افتخار میکنم که پایان خدمت بنده به نام و نشان ایشان متبرک کشته است /روحت شاد و یادش گرامی (محمد ساجد)