حکایات دوران کودکی پرشر و شور حامد ومن را میشه به صورت داستان های دنباله دار من و بابام در اورد .کودکی فوق العاده شیطان و بازیگوش که بیمارستان و دکتر و بخیه براش شده بود خونه خاله.اسر بر میگرداندم حامد یه شیطنتی میکرد که عقل جن هم بهش نمی رسید.به قول معروف از دیوار … ادامه خواندن شیطنت های معصومانه (۱۰)
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.