بنده تا زمانی که مرحوم مرتضی پاشایی فوت کردند اسم او را نشنیده بودم ،و حتی یک ترانه هم از ایشان نشنیده بودم .زمانی که فوت کردند ایشان را شناختم. من نمی دانم پاشایی که بود وچه کرد که جمعیتی چند صد هزار نفری اورا تشییع کردند .نمی خواهم وارد این بحث شوم که چرا این همه مردم فردی را که بر اثر بیماری سرطان جان خود را از دست داده بود اینگونه تکریم کردند ولی این سوال برای من پیش آمده که آیا فقط،ایشان مبتلا به سرطان بودند که چنین مورد توجه مردم قرار گرفت. و یا معروفیت ایشان و یا ترانه های ایشان؟ در این مورد اظهار نظری نمی کنم ولی خطاب به افرادی که ایشان را برای دو سه روز مورد مهر قرار دادند، می پرسم احترام ایشان واجب تر است یا احترام قطع نخاع شدگانی که بیش از سی سال است زمینگیر شده اند و هیچ نامی ندارند واسیر مردمانی شده اند که تمامی مسایل مملکت خویش را سطحی نگاه می نمایند. بزرگ مردانی که در آسایشگایی در شمال ایران تمامی عمر خود را روی تختی سپری می نمایند و هیچکس آنهایت را نمی شناسد. و زمانی که فوت می کنند هیچ کسی تکریمشان نمی کند چون ترانه بلد نیستمد بخوانند وهنرپیبشه هم نیستند که عکسهای آنها به صورت رنگی روی تمامی مجلات باشد ،فوتبالیست هم نیستند که سالانه میلیارد ها تومان به جیب بزنند وبا یک تلفن سربازی خود را به صورت غیر قانونی خریداری نمایند، تا خدای ناکرده دو سال در بهترین نقاط کشورشان خدمت ننمایند.

می بینید این بزرگواران جان خود را در راه وطنشان به صورت داوطلبانه ذره ذره هدیه کرده اند و آن به اصطلاح فوتبالیست برای فرار از سربازی در حال صلح چه کارهای بی شرمانه ای که انجام نمی دهد. به کسانی که تمامی غم وغصه آنان در گذشت این خواننده می باشد توصیه می کنم سری به شهرهایی سیستان وبلوچستان بزنید وچند روز با مردمان این سرزمین فلاکت زده زندگی نمایید تا خودتان متوجه گردید غم ما غم ازدست دادن پاشایی نیست غم ما غم نداشتن نان و آب است. غم ما نداشتن یک سر پناه ساده است غم ما…….. بیابید با خواندن مطالب وشنیدن هر موضوعی احساسی رفتار نکنیم بیابید به تمامی مسایل کشورمان با دیدی واقع گرایانه برخورد نماییم و سطحی نگر نباشیم.پاشایی1 پاشایی 2