شهرستان دزفول در ابتدابه صورت تپه های سنگی بوده و زمانی که خانه سازی در آن شروع گردید با هموار کردن زمین شروع به خانه سازی کردند در آن زمان به علت نبود برق و ماشین آلات امروزی برای گریز از گرما مبادرت به حفر زمین میکردند و این حفاری را به عرض ۳ متر و بلندی ۴ متروطولهای متفاوتی به میانگین ۲۰ متر انجام می دادند و آنرا شوادون نام نهادند که تا امروز این نام همچنان پا بر جاست.طریقه ساخت آن بدین صورت بوده که زمین را به صورت اریب حفر می کردند و بعد از حدود ۱۰ متر از دو طرف ۲ اتاق در طرفین درست می کرده اند که به آنها به زبان محلی کت گفته می شود و اصطلاحا به آنجا پله پهن شوادون می گویند.حفاری را در حدود ۲ متر ادامه داده و مجددا به همان شیوه ۲ کت دیگر ایجاد میکردند. در بعضی از قسمتها که زمین ساختمان اجازه میداد این کار را ادامه می دادند.در آخرین کت تعبیه شده هواکش هایی بصورت استوانه ای(شبیه چاه) از شوادون تا کف حیاط یا پشت بام حفر می کردند تا هوا بین فضای آزاد و شوادون در جریان باشد و باعث دم شدن هوا در فضای داخلی شوادون نگردد.در بعضی از شوادون ها بنده تا ۸ کت مشاهده نموده ام.شوادون های همسایگان از قسمت پله پهن آنها بوسیله کانالهایی طبیعی،به یکدیگر متصل بوده اند و با این کار هوا کوران نموده و باعث خنک شدن آنها می شده است که در اصطلاح محلی به آن تال شوادون می گفتند.وقتی شخصی جلوی تال قرار می گرفت به قدری برودت داشت که جایش را تعویض می نمود.از کف ساختمان که هواکش ساختمان به آنجا ختم میشد دهانه آن را با میله هایی موازی هم می پوشاندند که باعث سقوط اشخاص به درون آن نگردد.روی این میله ها طنابی بسته میشد و سبدی حصیری به این طناب وصل می کردند و مواد غذایی را درون این سبد گذاشته و آن را بوسیله طناب به درون شوادون هدایت می کردند.این مواد غذایی در دمای شوادون که در تابستان حدود ۲۰ درجه بود، سالم باقی می ماندند.بنده در منزل مرحومه گل همسر مرحوم خواجه نصرالله این مورد را مشاهده کردم که حتی گوشت خود را به طریقی که ذکر شد، در شوادون نگهداری می نمود.در منزل خودمان نیز هندوانه،خربزه،ماست چکیده و پنیر سالیانه خود را که در خمره های سفالی بودند، در آنجا نگهداری می کردیم.چون بعضی از منازل فاقد شوادون بودند، مردم جهت استراحت به منازلی که دارای شوادون بودند می رفتند.ازدحام جمعیت بقدری بود که حتی روی هر پله یک نفر استراحت میکرده است و سنگهایی نیز در آنجا قرار میدادند.برودت شوادون سنگها را خنک می نمود و سنگها را روی بدن خود قرار می دادند تا بدنشان خنک گردد.زمانی که بچه بودیم و مرحوم پدرم مهمان داشت در شوادون از آنها پذیرایی می کردیم و بدون اغراق شاید ۳۰ مرتبه پله های شوادون را که ۳۰ پله بودند طی می کردیم.حسن دیگر شوادون این است که در زمستان دمای آن تغییر نمی کند و بالطبع در زمستان گرم است و برای اقامت در آن احتیاجی به وسایل گرم کننده نیست.متاسفانه شوادون ها آرام آرام به تاریخ می پیوندند.چون برای نوسازی ساختمانها آنها را پر نموده و از آنهایی که باقی مانده اند استفاده ای نمی شود.
بنده در تابستان جهت استراحت از این نعمت خدادای استفاده می نمایم.محیطی خنک،تاریک،ساکت که آرامشی عجیب به انسان می دهد.تجسم نمایید اگر تمام منازل دزفول دارای این محیط دلچسب بودند چقدر در مصرف برق صرفه جویی می شد،چقدر آرامش به آدمیان دست میداد،چقدر از صداهای ناهنجار کولرها به دور بودیم و دهها مزیت دیگر…. ولی متاسفانه باید این واقعیت را بپذیریم که زندگی ماشینی خیلی از چیزهای خوب را از ما به یغما برده است حتی شوادون ها را ….