فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست / سجاده زردوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟ / اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟
از شدت اخلاص من عالم شده حیران / تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده / از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک‌ ذره فقط کُندتر از سرعت نور است / هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ست
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟ / چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم / محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد / تا فکر من از قسط عقب‌مانده جدا نیست
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند / گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست
از بس‌که پی نیم‌وجب نان حلالیم / در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست