یاران، رفیق هم نفس یار من کجاست
مردم زغم، برادر غمخوار من کجاست؟
یاری نماند و کار من از دست می رود
آن یار که بود غم کار من کجاست؟
در خاک رفت گنج مرادی که داشتیم
ما را نماند خاطر شادی که داشتیم
با نهایت تاسف و تالم درگذشت پدری مهربان و دلسوز مرحوم حاج حمید مجدی فرزند حاج حسین رابه اطلاع کلیه خاندان معظم و معزز مجدی می رساند.
مراسم تشیع و تدفین آنمرحوم راس ساعت ۵ بعدازظهرروز جمعه ۹۲/۶/۱۵ از درب منزل واقع در دزفول خیابان وصال کوچه نوبهار روبروی باشگاه دز بطرف شهید آباد مقبره خانوادگی خاندان مجدی
برگزار میگردد.
ضمنا مراسم ختم ازساعت ۹ الی ۱۱ شب درمسجد مفید(بازار) بصورت نشست و برخاست برگزارمی گردد.
مجلس زنانه همزمان بامجلس مردانه در حسینیه لاستیک بران واقع درمحله قلعه برگزارمی گردد.
غم مرگ برادر را،برادر مرده می داند.
تسلیت ما را پذیرا باشید.امیدکه تسلی بخش دلهای غم دیده تان باشد.خداوند او را قرین رخمت خویش فرماید.
یادمه توی مجلس عزاداری پسرعموی مرحومم حاج محمد به مرضیه خواهرش گفتم :جای دو نفر اینجا خالیه مادر تو (زن عموشوکت ) و مادر من . بازم گفتم : یادمه تو مجلس برادرم غلامرضا هردوتاشون روبروی هم نشسته بودند و با صدایی دلنشین و سوزناک هرکدام بیتی شعر مرثیه به گویش دزفولی یا همان (اُوازٍَ) میخواندند .
حاجیه خانم مادرم گرچه در عالم سکوت فرو رفته امابانگاهش حرف میزنه . میدونم که به قول پسر خاله ام حاج ابوالقاسم تاج دلش میدونه که چه مصیبتی برایمان اتفاق افتاده .اینروزها خدارا سپاس میکویم که مادر را به وادی فراموشی برده هنوز بعد از سالها ابیات جانسوز اُوازِهایش توی گوشمه میخواهم بعضی از این ابیات رو به یاد حج حمید ،حج محمد و آقا کاظم بنویسم :
عزیزم گر بدونسُمِ عُمرِتَ بَرَباد /رفتُمِ سر فلک زندُمِ دادوفریاد
گر بدونسمه وفات همینه / نمهشتم به خاطرت گَردِنشینه
نومِتَ کنم دُرِوَنُمش به گوشم / گر رووم شهر غریب به کس نمفروشم
دسِتَبده دَسُم اَ دَسِت کَشم بو / دسِِتو پَرِ گُلَ مِهرِت به دلم بو
کارَوون بار کنه هممش غم تارَ/ سرنشین قافلَمار سوختَ زارتَ
گر خیالت بِگِرَم نشینم گریوم /گر فراموشت کنم ایشاله بمیرم و…
مادر از غصه نمرد اما بقول خودش نمرده نه زنده شد .خدا به همه ی کسانی که مصیبت عزیزشان را دیده اند صبر بدهد.
با کمال تاسف درگذشت حاج حمید مجدی را به خانواده محترمشان تسلیت عرض نموده از خداوند منان برای آن مرحوم علو درجات را مسالت دارم.
فقط می توان گفت حیف و صد حیف که از میان ما پر کشیدی و رفتی
عمو حاج حمید پهلوان پیشکسوت ورزش های زورخانه ای بود که بنده هیچ گاه خاطراتی را که پدرم از ایامی که با هم بودند را برایمان تعریف می کرد فراموش نخواهم کردو هیچ گاه مهربانی ها و سخنان شیرینش را از یاد نمی برم
امیدوارم که روحت در آن دنیا شاد و با امیرالمومنین محشور شوی
اینجانب هم به نوبه ی خود و خانواده ام به خانواده ی مرحوم حاج حمید مجدی و زندایی حاجیه بتول و زندایی فروغ مهربانم تسلیت عرض میکنم.انشاا… خداوند روح مرحوم را قرین رحمت فرماید.
خدا رحمتشون کنه …..
خدایش بیامرزد.در غم شما شریکیم.خذاوند به بازماندگان صبر عطا بفرماید
انالله وانا علیه راجعون.
اینجانب ازطرف خودم وحاج مهدی به خانواده دایی حاج حسین .همچنین همسروفرزندانش تسلیت عرض میکنیم انشاا… خداوند روح مرحوم راقرین رحمت فرماید.
از حضور و همدردی صمیمانه تمام خاندان بزرگ مجدی و فامیل محترممان که در این سخت ترین لحظات زندگی با ما همراه و همدرد بودند و موجب تسلی خاطر داغدار ما گردیدند کمال تشکر و قدردانی خود را ابراز می کنیم و از خداوند می خواهیم که به ما توفیق جبران در شادیهایتان را بدهد . انشا الله
باسلام
از کلیه عزیزانی که در مراسم تشیع و ختم برادر مرحومم حاج حمید مجدی شرکت کرده و با حضورشان باعث تسلی خاطرمان شدند تشکر نموده از خداوند منان سلامتی و عاقبت بخیری را برای همه عزیزان آرزومندم.
وقتی خبر فوت عمو حاج حمید را شنیدم بسیار متاثر شدم خداوند به فرزندان و برادر و خواهران گرامیشان صبر جلیل عنایت نماید
روحشون شاد
زندایی فروغ امیدوارم خداوندب شما وزندایی حاج بتول صبری به وسعت دل مهربونتون بهتون هدیه بده…….
لب اب روان و سایه بید
نشسته خواهرانت دل به امید
به امیدی برادر را ببینند
دمی اهسته پهلویش نشینند
سفر مشکل فراق یار مشکل
به ناچاری دمی این بار بر دل
زکو افزون بود این داغ فراقش
عجب دانم این بار بر دل
بیوجودت ای پدر، مهر و وفا از خانه رفت
قمری شیدای ما، از بام این کاشانه رفت
تا که ما شیدای مهر آن پدر گشتیم، او
دل ز ما برکند و رخ برتافت، چون پروانه رفت
ای فلک با من اگر مهر و وفا داری چرا
مهر تابانم، چنین از جمع ما بیگانه رفت
شادمان بودیم ما در سایهی مهرش ولی
قصه آخر شد، سر آمد دور و این افسانه رفت
گوییا او با خدای خویش پیمان بسته بود
دل برید از ما چنین و بر سر پیمانه رفت
ما همه مشتاق دیدار رخش بودیم و او
رخ ز ما پوشید و این سان، عاشق و مستانه رفت
در شگفتم او چه از حق دید که این سان با شتاب
همچو دانایی که بگریزد ز هر میخانه رفت
شکر لله چون که عمری با خلوص و خیر بود
عاقبت چون سرکشد این باده شکرانه، رفت
تکیهگاه خانهی ما بود اما عاقبت
از میان خانهی ما اُستُن حنانه رفت
همچنان «سیمرغ» زیر سایهی آن دولتش
رنگ و رویی داشتیم، آن دولت فرزانه رفت.
بابا حاجی مهربان چند روزیست که شنیدن صدای تو شده برایم آرزو هیچ کس پدر نمیشه هیچ آغوشی محبت بی حد و اندازه مهربانی ها و آرامش بابام نمیشه بعد از رفتن بابا سر گردان شده ام پدر عاشق و دلسپرده و سر سپرده حضرت علی (ع) بود ذکر علی(ع) نام علی (ع)تنها یادگار بابا عشق به علی(ع) برای ما هست بابا با صدای دلنشینش اولین شعری رو که به اباالفضل پسر امید وتنها نوه اش یاد داد علی گویم علی جویم چه در پیدا چه در پنهان علی گویم علی جویم . امیدوارم که حضرتش شفیع او و نگه دارنه و حافظ خانواده ما باشد با تشکر از مسئولین سایت خاندان مجدی