پدرم وقتی از دوران کودکی و بازی های اون زمان میگه یه جورایی حسودیم میشه اینقدر با آب و تاب و خنده از خاطرات و بازی هامیگه که پیش خودم میگم کاش منم از بچه های اون زمان بودم همین طور که پدرم خاطرات زیادی از این بازی داره مطمئنم خیلی از شماها هم از این بازی قشنگ خاطره زیاد دارین بخاطر همین تصمیم گرفتم این بازی قشنگ رو معرفی کنم به دو دلیل یکی اینکه هم سن و سالی من با این بازی آشنا بشن و دوم اینکه برای بزرگترامون تجدید خاطره ای بشه.
می تونید خاطراتت قشنگتون از این بازی رو به صورت دیدگاه بذارید تا ما هم بتونیم از اونها لذت ببریم.
اشتیتی
زمینی را با خط کشی به دوقسمت تقسیم می کردند.دو گروه در دو زمین می ماند. یک شخص از گروه وارد زمین گروه دو می شد. وبا گفتن اشتیتی وتکرار ان تا نفس داشت در میدان می ماند. وبا یستی افراد گروه مقابل را دست بزند وفرار کند. هر کس را دست می زد می سوخت.واگر نمی زد افراد گروه دیگر اورا می گرفتند. انقدر اورا می زدند تا صدایش در بیا ید. واگر حرف نمی زد. همینطور اوارا می زدند واگر حرف نمی زد می سوخت. اگر نیز می توانست خود یا انگشت خود را وارد میدان وزمین گروهش کند برنده بود. لازم به توضیح است اکنون این بازی جزبازی های بین المللی در المپیک شده است. که با نام کبدی نا میده می شود.