امروز با شاخه گلی سرخ و با دستانی لرزان و چشمانی گریان به دیدارت می ایم..اما نه،اشک هایم را پاک وبه جایش لبخندی بر لب می آورم چرا که در زمان حیاتت می گفتی :اشک فرزند آتش به جان مادر میزند.اما مادر این اشک های من از سر دلتنگیست دلتنگی برای بوسه زدن بر دست های مهربانت کاش بودی…..،اما مادر امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خا لیت را حس کردم.میدانم و یقین دارم جای تو خوب است و فرشته های آسمان امروز را برایت جشن میگیرنداخر میدانم که بهشت زیر پای توست.کاش فقط امروز نگاهت را داشتم.خدایا کاش فقط یک با دیگر آغوشش را داشتم.