به مناسبت روز مادر قصد داشتم از مادری قدردانی نمایم که گرچه از نظر نسبی با خاندان مجدی نسبتی ندارد ولی بزرگانی را تحویل جامعه داده است که مرا برآن داشت روز مادر را به ایشان اختصاص دهم.

زنده یاد نصرت زیره بر فرزند نادعلی در تاریخ ۱۲۶۷ در دزفول چشم به جهان گشود .پدرش به شغل زیره بری(گیوه بافی)مشغول بودند.ایشان در خاندان مجدی به مادر رشید معروف بودند. در سن ۱۴ سالگی با مرحوم نبی قبیتی ازدواج نمودند که حاصل این ازدواج یک پسر بنام عبدالمحمد می باشد.شوهر ایشان در سن ۲۲ سالگی فوت کرده و ازدواج دوم ایشان با مرحوم مندنی صورت می گیرد.

چگونگی آشنایی آنها بدین صورت شکل می گیرد که مندنی در منزل مرحومه دختری(مادربزرگ مادریم) بوده و دختری چون شوهرش بزاز بوده، در منزل به فروش پارچه مبادرت می کرده اند.ایشان(نصرت)جهت خرید پارچه به آنجا می آیند و مندنی او را می بیند و این دیدار باعث ازدواج آنها می گردد.حاصل این ازدواج ۴ پسر و ۲ دختر می باشد.مندنی از ازدواج اولش نیز صاحب دو فرزند به نام زهرا سلطان و نصرت بوده اند.شوهر دومش(مندنی) در سال ۱۳۰۹ زمانی که همسرش باردار هاجر سلطان بوده، دارفانی را وداع گفته و در ابوالعلاء دفن گردیدند.

بعد از فوت شوهر دومش یک تنه و با صبر و شکیبایی بچه ها را بزرگ نمودند و این مقارن با زمانی بوده که بچه بزرگ ایشان مرحوم حاج رشید نه ساله بوده اند.یکی از فرزندانش به نام هاجر سلطان تا هنگام مرگ زیر دامان ایشان بودند و یکی از شاهکارهای این مرحومه نگهداری از ایشان بود که تا دقایق آخر زندگیش توجه وافری به ایشان داشتند.در سالی که تیفوس در دزفول شیوع پیدا کرده بود، ایشان کمکهای زیادی در این مورد به مردم نمودند.

در مورد نسب شناسی خاندان مجدی اطلاعات موثقی داشتند و روان شاد حاج محمد علی مجدی نوه ایشان نقل می کردند که اطلاعات زیادی در این مورد از نامبرده کسب کرده اند. حافظه ایشان فوق العاده بود و در واپسین سالهای حیاتش زمانی که حدود ۹۷ سال سن داشتند در منزل پسرش مرحوم خواجه حسن او را زیارت کردم و از ایشان پرسیدم: آیا مرا می شناسید؟نگاهی به بنده انداختند و سپس گفتند : مگر می شود پسر حاج میرزا (غلامرضا) را کسی نشناسد.

مرحوم پدرم کرارا از ایشان تمجید می کردند و از ایشان به نیکی یاد میکردند و بخاطر دارم که می گفت: در میان فامیل کسی مثل ایشان یافت نمی شود که تا به این حد فداکاری در حق بچه هایش کرده باشد.

زمانی که حدود ۱۲ ساله بودم با دوچرخه به منزل ایشان در محله قلعه می رفتم.بعد از گذر از زیر دالان خانه که نسبتا بزرگ بود وارد حیاط شده که ۳ اتاق داشت که ۲ اتاق مخصوص نگهداری از گوسفندان بود و در اتاق دیگری که عمود بر دو اتاق دیگر بود با دخترش هاجر سلطان زندگی می کردند.مرتب قلیان می کشید و هیکل درشت و چاقی داشت.ایشان در تاریخ ۱۳۶۷ در سن ۱۰۰ سالگی دارفانی را وداع گفتند و در مقبره خانوادگی مرحوم حاج کاظم مجدی عرب واقع در محمد بن جعفر طیار برای همیشه آرام گرفتند.

روانش شاد باد.