قبل از نوشتن این رویا به عرض برسانم موقعی که مشغول تهیه شجره نامه بودم برای جمع آوری عکس های قدیمی خیلی تلاش کردم از جمله این عکس ها یکی مربوط به خواجه ابوالقاسم بود که بالاخره آقای غفور مجدی نسب لطف کردند وآن را به بنده دادند واما خوابی که بنده حقیر در روز جمعه ساعت ۵بعد از ظهر در تاریخ ۷/۴/۱۳۸۷دیدم :مجلس عروسی بودو داشتم وارد مجلس می شدم جلوی درب منزل میز بزرگی بود و روی آن یک شاخه گل ویک روزنامه قدیمی به نام تهران قدیم قرار داشت وارد مجلس عروسی شدم خانم طاهره مجدی نسب عمه عزیزم را دیدم که خیلی جوان بودند ودر انتهای مجلس با ابهت نشسته بودند نا گاه یک نفر از جلوی من رد شدند و من صورت او را ندیدم ولی از پشت سر حدس زدم خواجه ابوالقاسم میباشند سریع خودم را به او رساندم یک پیراهن وشلوار به تن داشتند وخیلی جوان به نظر می رسیدند از او پرسیدم مرا می شناسید ؟جواب دادند از صدایت ترا شناختم و بلافاصله از من پرسید شما مرا از کجا شناختید ؟هنوز جوابش را نداده بودم که فرمودند از عکسم که در شجره نامه گذاشته اید مرا شناختید ایشان را در آغوش گرفتم ودر حالی که سخت می گریستم او را می بوسیدم مدعوین مجلس به شدت تحت تاثیر این دیدارقرار گرفته بودند به ایشان گفتم تمام بزرگان فامیل فوت کرده اند با تبسم همیشگی خود گفت:هنوز چند نفر زنده هستند و آنها را برایم نام برد پایان رویا/ واما به نکته ای اشاره کنم که امید وارم مثمر ثمر باشد درتاریخ ۲۲/۱/۹۱ مدیریت محترم سایت عکس این بزرگوار را به عنوان عکس روز در سایت قرار داد ند متاسفانه از تمام هشتاد نفر باز مانده این مرد شریف هیچ دید گاهی در سایت قرار نگرفت وفقط ۵ دید گاه از بنده درج گردید شایسته است با نوشتن مطالب مربوط به عکس روز شناسایی آنها را برای افراد خاندان میسر نمایید انشاالله
خواب عجیبی که من دیدم
قبل از نوشتن این رویا به عرض برسانم موقعی که مشغول تهیه شجره نامه بودم برای جمع آوری عکس های قدیمی خیلی تلاش کردم از جمله این عکس ها یکی مربوط به خواجه ابوالقاسم بود که بالاخره آقای غفور مجدی نسب لطف کردند وآن را به بنده دادند واما خوابی که بنده حقیر در روز […]