اولین نوه ام در روز۵شنبه ۹۱/۵/۲۶ در ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح از زندان شیرینی که ۹ ماه در آن محبوس بودند آزاد گشته و به دنیای خاکی وارد شدند ساعاتی پس از تولدش به دیدارش رفتم با خوردن چند سی سی شیر به خواب عمیقی فرو رفته بودندوچه معصومانه بودند در آن خواب شیرین پس از آزادی   باران عزیزم موقعی که در خانه کوچکت به مدت ۹ ماه در کیسه آبت زندگی می کردی نمی دانستی اقیانوس چیست اتاق نشیمن واتاق خواب وسرویس بهداشتی شما در یک خانه کوچولو به ابعاد ۲۰در ۲۰ سانتی متر بود و شما صبر پیشه کردی و به این خانه کوچولو برای زندگی قانع بودی محیطی آرام ساکت بدون تردد وبه طور کلی ایده آل بود ولی موقعی که ماندن شما در این خانه به سر آمد پا به د نیای دیگری گذاشتی دنیایی که قابل قیاس با خانه کوچولویت نبود به محض آمدن به منزل جدیدت گریه کردی می گویند این گریه برای شروع نفس کشیدن شما بوده ولی من می گویم گریه شما به خاطر ترک خانه ای بود که متعلق به خودت بود و آرامش آنجا را از شما گرفتند و شما را به دنیایی آوردند که پر از هیاهو بی عدالتی بی نظمی جنگ و جدال ناسزا هتک حرمت توهین وافترا وصدها چیز دیگر که وقتی بزرگ شدید آنها را با چشم خود دیده وبا وجودت حس خواهی نمود شاید بگویید پدر بزرگم فقط چیز های بد را می بیند وبه چیز های خوب توجهی ندارد شاید حق با شما باشد ولی متاسفانه دنیای امروزی چنان در هم وبرهم گردیده است که خوبی ها کمتر در نگاه آدمی جلوه می نمایند باران عزیزم فشارهای مادی وروحی که بر مردم ما وارد می شود برای پدر بزرگت عذاب آور هستند مردمانی را که با چشم خود می بینم زباله ها را جهت یافتن چند گوجه وخیار وباد نجان زیرورو می کنند آتشم می زند نان آوری را که صبح رادرزباله ها به دنبال کارتن خالی وپلاستیک جهت فروش آنها برای چند اسکناس صد تومانی شب می کند مرا آزار می دهد مرگ هر کسی فقط در ید قدرت  خداوند است ولی  وقتی شما بزرگ شدید وازدواج نمودید شاید   دیگر پدر بزرگت در این دنیا نباشد  تا آن زمان نمی دانم وضع جامعه ما چگونه خواهد بود ولی حتما از الان بهتر نخواهد بود و من از بدو تولدت نگران آینده ات شده ام آینده ای که امیدوارم خوشبختی برای شما به همراه داشته باشد از بی عدالتی ودورویی  گفتم وشما اعتراض نمودید پس بگذار بگویم یک روز قبل از تولدت دکتر هایت به شما بی عدالتی نمودند به شمایی که هنوز در خانه کوچولویت بودی و هنوز به این دنیای پر آشوب قدم ننهاده بودیا دروغ گفتند و مادرت را ۴ روز بی جهت در بیمارستان نگه داشتند و من ومادربزرگت فکر می کردیم آنها به خاطر سوگند بقراطی که یاد نموده اند مبادرت به این کار نموده اند ولی منافع مادی بر سوگند بقراط برتری دارد بارانم خودت این قشر با سواد را با افرادی که در سطور بالا به آنها اشاره نمودم مقایسه بنما آن موقع درک می نمایید دردی که من می کشم چه درد جان سوزی است باران خوبم امیدوارم در آتی بتوانید بر تمام این کژی ها ناسپاسی ها وبی عدالتی ها چنان ببارید که راستی حق شناسی وعدالت را جایگزین آنها بنمایی نوه یک روزه ام آرزومندم شما و دوستان کوچولویت خوشبخت وسعادت مند باشید انشا الله

باران نجیب پور فرزند مرتضی و ندا مجدی نسب

۳ ساعت پس از تولد