یکی از مواهب و نعمت های بزرگی که خداوند ؛ ارزانی مردم دین پرور دزفول داشته است وجود رودخانه برکت افزای دز است ؛ موهبتی عظیم و بی نقصان که هزاران سال است ؛ شریان حیات و نبض اقتصاد این خطه زرخیز را در دست دارد و سخاوتمندانه به آن زندگی و پویش بخشیده و جدای از ایجاد شرایط زیست محیطی فاخر و ممتاز ؛ منطقه را به قطب کشاورزی مهم و دیرپائی مبدل ساخته است.
از نام ؛ این لاجوردینه رود تا قبل از حضور عیلامی ها در منطقه ؛ اطلاعی در دست نیست ؛ لیکن عیلامی ها که اولین قوم ساکن در این سرزمین بوده اند به این رودخانه ((ایدیده)) می گفتند ؛ تا بعد از گذشت قرن ها و اسکان متناوب یونانیان در این آبادی جای اسم این رودخانه به (( کوپرات )) تغییر نام یافت ؛ پس از آنکه در سال ۲۶۰ میلادی ؛ شاپور اول پادشاه ساسانی برای ساختن پل باستانی به وسیله اسیران رومی ؛ دژ مستحکمی ؛ برای محافظت از پل و انبار مصالح و نیز اسکان سازندگان پل ؛ بنا کرد این مجاورت و ارتباط باعث شد که به تدریج نام این رودخانه به(( آبدیز)) که در زبان پهلوی ساسانی به معنی قلعه و دژ است ؛ تغییر نام پیدا کند.
بنا به آنچه سید احمد کسروی جغرافی دان متاخر در کتاب کاروند آورده است ؛ دو نفر از جغرافی دانان و مورخین یونانی به اسامی ((استرابو)) و (( دیودوروس)) هم در آثار خود به نام رودخانه دز صحه نهاده اند لیکن در کتاب تاریخ جغرافیائی دزفول به نقل از منابعی آمده است که : جغرافی دانان مسلمان قرن سوم هجری و مقدسی در سده چهارم و حمدالله مستوفی در سده هشتم ؛ آنرا آب جندیشاپور نامیده اند و حتی وقایع نگاری در سده نهم از این رودخانه بنام آب زال نام برده است ؛ که محققا اشتباه است چون آب زال یکی شاخه های رودخانه کرخه است که در ۶۰ کیلومتری جاده اندیمشک به پلدختر قرار دارد و شاید مجاورت این دو رودخانه باعث این شبهه گردیده باشد.
رود دز شریان فیروزه فام حیات
یکی از مواهب و نعمت های بزرگی که خداوند ؛ ارزانی مردم دین پرور دزفول داشته است وجود رودخانه برکت افزای دز است ؛ موهبتی عظیم و بی نقصان که هزاران سال است ؛ شریان حیات و نبض اقتصاد این خطه زرخیز را در دست دارد و سخاوتمندانه به آن زندگی و پویش بخشیده و […]
زیبابود.دستتان درد نکند.
آقای کسروی مورد اشاره در مطلب،از دانشمندان بسیار نامی و پر تلاش و میهن پرست ایران است .
ایشان آذری زبان و زاده ی شهر تبریز می باشند.
زبان پارسی را تا مرز پرستش دوست داشت.به وحدت ایران زمین عقیده داشت و تنها پارسی را زبان رسمی مناسب ایران زمین می دانست.
این تفکر ایشان بر مبنای تعصب نبود.چرا که ایشان تاریخ نگاری چیره دست و توانا بود.
با نهضت مشروطه در تبریز بزرگ شد و مشروطه را با گوشت و پوست خود لمس کرد.
کتاب تاریخ مشروطه ایران نوشته ی زنده یاد کسروی اولین و معتبرترین منبع شناخت نهضت مشروطه است.
ایشان چند سالی را در استان خوزستان با سمت ریاست عدلیه خدمت نمود.در همین زمان بود که با گویش های دزفولی و شوشتری آشنا شد و مقالاتی در همین مورد نگاشت.
اندیشه ی ناقص کوته فکران ،مرگ زودرسی را برای کسروی رقم زد وایران یک بزرگمرد دیگر را به روال تاریخ سیاه معاصرش از دست داد.
اگر فضای سایت اجازه دهد و خوانندگان محترم علاقه مند باشند،میتوان مقاله ی جداگانه ای ور این مورد نوشت.
چرا که نه داداش نازنینم؟ بی صبرانه و مشتقانه منتظر هستیم