شهید حسن مجدیان فرزند مرحوم حاج رحیم پسر دوم خواجه حسین در۲۸ بهمن ماه ۱۳۴۴ در شهر دزفول پا به عرصه و جود گذاشت مادر ایشان حاجیه خانم صغری شفیع بودند که چند وقت پیش به دیار حق شتاف. شغل حاج رحیم قصابی بوده و بعد از چندین سال زندگی در شهر دزفول به شهر شوش دانیال نقل مکان کردند.
در تاریخ ۹ مهر ماه ۵۹ که صدای مهیب توپهای عراق در شهر شهیدان گمنام شوش شنیده شد و زن و کودک و پیر و جوان با پای برهنه و هراسان و مضطرب به هر گوشه ای در حال دویدن و نجات جان خویش بودند حسن با فرستادن خانواده خود به خارج از شهر اسلحه به دوش در شهر ماند و به حفظ و حراست از حیثیت کشور پرداخت.
وی در همان روزهای اول جنگ با اسلحه های بر دوش به خط مقدم جبهه در غرب کرخه رفت که او را به شهر بر گرداندند و به او گفتند تو خیلی کوچک هستی برای تو زود است در پشت جبهه فعالیت کن .
حسن در حلمه والفجر مقدماتی با اینکه یک بسیجی بود مسئول مخابرات تیپ امام محمد تقی (ع) بود. حسن در مرحله عضوگیری سپاه پذیرفته شد و به دوره آموزش سپاه رفت و در گردان سیدالشهدا (ع) در آبادان بعد از چند ماه به آموزش برادران رزمنده پرداخت .
اخلاق و رفتار و روش خوب ایشان باعث شد مسئول آموزش گردان سید الشهدا (ع) از انتقال شهید حسن به گردان لیله القدر شدیدا مخالفت نماید و در نیتجه شهید کما فی السابق در گردان سید الشهدا در جمع دیگر رزمندگان انجام وظیفه نماید شهید حسن بعدا به تیپ امام حسن (ع) انتقال یافت ویکی از برادران فعال مخابرات گردان بشمار میرفت .
شهید حسن مجدیان با مهارت خاصی که در کمترین زمان از مخابرات کسب کرده بود قادر بود که در مواقع اضطراری اشکالات بیسیم و تلفنها که در اثر پارگی سیم در تمام منطقه پیش میامد با علاقه و فعالیت جدی خود چه در هنگام گرمای ظهر و چه در تاریکی شب وصل نموده و ارتباط رزمندگان را مجددا به حالت عادی برگرداند . برادر حسن از اشخاصی بود که ماموریتی نبود بلکه دائم در صحنه های جدال با باطل شرکت داشت .
از جمله عملیاتی که ایشان شرکت جسته اند از این قرار است : جبهه شوش – جبهه صالح مشطط – جبهه شیب – نیسان – جبهه شمال شلمچه – جبهه خرمشهر – جبهه کوشک – عملیات مقدماتی والفجر – عملیات بیت المقدس – عملیات کوشک – عملیات مقدماتی والفجر – عملیات بیت المقدس – عملیات رمضان – عملیات ۲۵ فروردین – ۶۰ در شوش و در عملیات ظفرمند خیبر و اما سرا …..
شهید حسن مجدیان در عملیات ظفرمند خیبر بعنوان مسئول مخابرات گردان انجام وظیفه نموده و با شایستگی هر چه تمامتر به انجام این مسئولیت همت گماشت ایشان در این علمیات یک پارچه اخلاص شده بود و کارهای محوله را در اسرع وقت به نحو احسن انجام میداد .
شب قبل از شهادت درجواب دوستانش که راجع به پوشیدن لباس رزم سئوال میکنند می گوید : اینها را پوشیده ام که به من بگوئید مبارک باشد و امشب هم آخرین شبی است که لباسهایم را پوشیده ام و بعد از گفتن این مطلب با اصرار از فرماندهان تقاضا می کند که اجازه دهند تا در خط مقدم حضور یابد .
در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۵ در حین عملیات با همکاری تعدادی از برادران جهت ادامه ماموریت خمپاره در قایق آنها اصابت میکند که منجر به شهادت حسن مجدیان و دو نفر دیگر از هم رزمانش میشود.
ما حصل ازدواج حاج رحیم و خانم شفیع فرزندانی به نام های فردوس و فریبا (همسر خواجه محمد رضا فرزند خواجه اسماعیل) و شهید حسن و حسین ( ایشان در دوران نوجوانی بر اثر بیماری وفات یافتند) و غلامعلی (سعید) و دو فرزند پسر دیگرکه بعد از شهادت حسن و وفات حسین خداوند به ایشان عطا می نماید که نام های برادرنشان را بر روی ایشان می گذارند.
روحت شاد .تویی که بهترین داشته هایت را تقدیم به درگاه حق تعالی کردی . تویی که به فناء فی الله رسیدی تا به بقاءبالله برسی .محشور با مولای شهیدان وجاودانه باشی
یادم میاد مرحومه مادر شریفه ی این شهید بزرگوار در عزای پسرش به جای رخت سیاه سفید پوشیده بود ودیگر بانوان فامیل هم به تبع از ایشان تا چهل روز لباس سفید به تن کرده بودند خداوندروح این شیرزن پاکدامن شهیدپروررابا خانم ها حضرت فاطمه ی زهرا وزینب کبری(س)محشورگرداند.