998910_198080217019232_1915411888_n

 

 

هرم مازلو

مازلو نیازهای اساسی انسان را در یک هرم جای داده است که دارای ۵ طبقه است. طبقات پایین‌تر هرم نیازهای حیاتی‌تر و ساده‌تر و طبقات بالاتر نیازهای پیچیده‌تر ولی کمتر حیاتی را نشان می‌دهند. نیازهای طبقه‌های بالاتر فقط وقتی مورد توجه فرد قرار می‌گیرند که نیازهای طبقه‌های پایین‌تر برطرف شده باشند.
هرگاه فردی به طبقه‌ بالاتر حرکت کرد، نیازهای طبقه پایین‌تر چندان مورد توجه اصلی او نخواهد بود. اگر هم به صورت موردی به یک نیاز در طبقه‌های پایین‌تر احتیاج پیدا کند به صورت موقتی اولویت آن نیاز را بالا می‌برد ولی هرگز به صورت دائمی به طبقه پایین‌تر باز نمی‌گردد. به عنوان مثال یک شخص موفق از لحاظ تجاری که کارش را نیز دوست دارد در صورتی که مبتلا به سرطان شود (نیاز طبقه پایین: سلامتی) وقت و انرژی زیادی را برای بهبود یافتن صرف می‌کند، اما همچنان به کار و موقعیت‌اش به عنوان یک فرد موفق خواهد بالید و احتمالا در صورت توان به کارش باز خواهد گشت.
چهار طبقه اول هرم مزلو نیازهای پایه یا نیازهای فقدانی (Deficiency Needs) یا D-Needs نام دارند. این نیاز‌ها در صورت تامین شدن، حس خاصی به فرد نمی‌دهند، اما در صورتی که تامین نشوند، او را دچار اضطراب و نگرانی می‌کنند.
طبقه اول :
نیازهای جسمانی و فیزیولوژیکی (Physiological) مانند تنفس، آب، غذا، خواب، دفع، فعالیت جنسی، سلامت و تعادل زیستی و روانی
طبقه دوم :
نیاز به امنیت (Safety) شامل : امنیت شخصی، بدنی، سلامتی، اخلاقی، خانوادگی، مالی و شغلی
طبقه سوم :
عشق و تعلق خاطر (Love – Belonging) شامل : پذیرش توسط اجتماع، دوستی، علاقه به دیگران، ازدواج، خانواده، روابط مناسب و صمیمیت جنسی (انسان‌ها به تعلق داشتن و پذیرفته شدن احتیاج دارند. این حس می‌تواند از سوی گروه‌های بزرگ (مانند باشگاه‌های ورزشی، اداره، گروه‌های مذهبی، سازمان‌های حرفه‌ای و …) یا گروه‌های اجتماعی کوچک (مانند اعضای خانواده، همسر یا دوست نزدیک، معلم، همکار یا هم‌تحصیل نزدیک، اشخاص مورد اعتماد و …) ایجاد شود. افراد همچنین نیاز دارند توسط دیگران دوست داشته شوند و آن‌ها را دوست داشته باشند‌، چه از نوع همجنس و چه غیرهمجنس.)
طبقه چهارم :
رضایت (Esteem) شامل : عزت نفس، اعتماد به نفس، موفقیت، احترام به خود و احترام متقابل
طبقه پنجم:
خودشکوفایی (Self Actualization) : نیازهای این بخش به عنوان نیازهای رشد ‌دهنده یا نیازهای متعالی یا B-Needs شناخته می‌شوند و دربرگیرنده معنویت، اخلاق، خلاقیت، مهارت، حل مشکلات، حسن نیت و پذیرش واقعیت است. خودشکوفایی، نیاز غریزی انسان‌ برای استفاده حداکثر از همه قابلیت‌ها و استعدادهایش، تلاش برای شکوفا کردن همه پتانسیل‌ها و تبدیل شدن به بهترین چیزی که امکان بودنش را دارد است. نیازهای این طبقه، فقط زمانی مورد توجه فرد قرار می‌گیرند که نیازهای طبقه‌های پایین‌تر، برطرف شده باشند. هرگاه فردی به طبقه‌ بالاتر حرکت کرد، نیازهای طبقه پایین‌تر چندان مورد توجه اصلی او نخواهد بود. اگر هم به صورت موردی، به یک نیاز در طبقه‌های پایین‌تر احتیاج پیدا کند، به صورت موقتی اولویت آن نیاز را بالا می‌برد ولی هرگز به صورت دائمی به طبقه پایین‌تر باز نمی‌گردد. (به عنوان مثال یک شخص موفق از لحاظ تجاری که کارش را نیز دوست دارد، در صورتی که مبتلا به سرطان شود؛ نیاز طبقه پایین یعنی سلامتی، وقت و انرژی زیادی را برای بهبود یافتن صرف می‌کند، اما همچنان به کار و موقعیت‌اش به عنوان یک فرد موفق خواهد بالید و احتمالا در صورت توان به کارش باز خواهد گشت.

ویژگیهای افراد خود شکوفا از دیدگاه مازلو
آبراهام مازلو (Abraham Moslow) در نظریه انگیزشی خود اظهار داشت که افراد در جهت خود ‌شکوفایی تلاش و حرکت می‌کنند، ولی وقتی در مورد میزان افراد خود ‌شکوفا تحقیق کرد، کمتر از یک درصد از افراد را خود ‌شکوفا یافت. این تمایز بین تمایل به خود ‌شکوفایی و پایین بودن تعداد افراد خود‌ شکوفا او را بدین نتیجه رساند که افراد خود ‌شکوفا دارای ویژگیهایی هستند که دیگران ندارند. آنها چیزهایی و اهدافی در زندگی دارند که آنها را از دیگران متمایز می‌کند. مازلو با مطالعه ویژگیهای افرادی چون آبراهام لیکلن ، والت و نیمن ، وان بتهوون ، آلبرت انیشتین و الیور روزمت خصوصیاتی که این شخصیتها را از افراد دیگر متمایز می‌کرد، مشخص نمود. او ویژگیهای این انسانها را چنین خلاصه کرده است:

۱.برداشت کاملتر از واقعیت :افراد خود شکوفا راحت تر میتوانند تصنعی بود آدمها را تشخیص دهند .آنها میتوانند حالت واقعی را از ساختگی نه تنها در افراد بلکه در ادبیات ،نقاشی ، و موسیقی تشخیص دهند .صورت ظاهر آنها را گول نمیزند .این افراد تعصب کمتری دارند و به احتمال کمتری دنیا را آنگونه که دوست دارند میبینند .
۲.پذیرش خود ، دیگران و طبیعت :افراد خودشکوفا، خودشان و دیگران را همان‌گونه که هستند قبول دارند. آن‌ها قادرند از زندگی لذت ببرند بدون آن که مرتکب خلافی شوند. آن‌ها به دیگران بدون توجه به سابقه، وضعیت فعلی یا سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی، به طور یکسان نگاه می‌کنند. اشتهای خوبی برای خواب، غذا و میل جنسی دارند .
۳.خودانگیختگی،سادگی و طبیعی بودن:رفتار آنها کاملاً باز ، طبیعی و روشن است . آنها به طور معمول احساسات و عواطف خود را مخفی نمی کنند یا به عبارتی دیگر آنها خودشان هستند.در عین اینکه در اندیشه ها و آرمان هایشان قویاً فردگرا هستند. ولی ضرورتاً رفتاری غیر متعارف ندارند.
۴.تمرکز روی مشکلات:خود شکوفایان خود را دارای ماموریت یا رسالتی می دانند که بیشتر انرژی خود را صرف آن می کنند.
احساس تعهد و یا وقف کردن خود به کار یا حرفه یا هنری خاص دارند. که از نظر مازلو این مورد از الزامات خود شکوفایان است.
۵.نیاز به تنهایی :آنهای قادر به تحمل تنهایی ، بدون گرفتار شدن به اثرات زیانبار تنهایی هستند ویا می توان گفت که بیشتر به تنهایی نیاز دارند.
آنها بیشتر به خود متکی هستند و غالباً به دلیل این عادت که منجر به کناره گیری شان از جمع می شود این رفتار آنها را به نامهربانی و سردی تعبیر می کنند. در صورتی که این عمل تعمدی نیست و از احساس استقلال و خودمختاری آنهاست.
۶.خودمختاری:افراد خودشکوفا از ایده‌های دیگران درباره شادی و خشنودی پیروی نمی‌کنند. این دیدگاه به فرد اجازه می‌دهد که در لحظه زندگی کند و از زیبایی هر تجربه‌ای لذت ببرد.
۷.تازگی درک مداوم :افراد خودشکوفا توانایی شگفت آوری برای درک دوبار خوبی های زندگی دارند .افراد خودشکوفا برخلاف کسانی که موهبتها را امری بدیهی میدانند پدیده های روزمره مانند گلها ، غذا و دوستان را با نگاهی تازه در نظر میگیرند .آنها از دارایی های خود آگاهند و وقت خود را در شکایت کردن از وجود کسل کننده و ملال آور تلف نمیکنند .
۸.تجربیات اوج:یکی دیگر از ویژگی‌های خودشکوفایی، داشتن متناوب تجربیات اوج است. امّا تجربیات اوج دقیقاً چه هستند؟ به گفته مزلو: «احساس افق‌های نامحدود گشوده شده در برابر چشم، احساس قوی‌تر بودن و به طور همزمان ناتوان‌تر بودن از قبل، احساس سرخوشی و شگفتی و بهت‌زدگی، احساس قرار نداشتن در زمان و مکان با اطمینان از این که یک چیز خیلی مهم و ارزشمند اتفاق افتاده است، به نحوی که فرد در زندگی روزمره‌اش به خاطر این تجربیات تا حدّی تغییر هویت داده و نیرومندتر گردد.
۹.علاقه اجتماعی :احساس یکی بودن با کل بشریت میکنند .آنها نوعی نگرش دلسوزانه نسبت به دیگران دارند . با اینکه اغلب احساس میکنند مانند بیگانه ای در سرزمین غریبه ها هستند اما خود را با دیگران یکی میدانند و علاقه دارند به دیگران کمک کنند .
۱۰.روابط میان فردی عمیق:اگر چه تعداد دوستان نزدیک آنها (شامل افراد محدودی خود شکوفای دیگر) زیاد نیست ولی دوستی شان عمیق تر میباشد.در واقع به تجربه مازلو آنها دارای مریدانی هستند.آنها برای دوستی به عنوان افراد پخته تر و سالمتر از نظر روانی ، انتخابی مناسب هستند.
۱۱.ساختار منشی و دموکراتیک:افرادی تحمل کننده ، پذیرنده و متواضع هستند ، بدون حس برتری جویی و پیش داوری های اجتماعی ( نژادی و مذهبی) آماده گوش دادن و یاد گرفتن از هر کسی هستند.
۱۲.تمایز وسیله از هدف:آنها از انجام هرکاری به خاطر خود آن کار لذت میبرند نه به این خاطر که وسیله ای برای رسیدن به چیز دیگریست.
۱۳.شوخ طبعی فلسفی :افراد خودشکوفا عموماً دارای حس شوخ طبعی متفکرانه‌ای هستند. آن‌ها می‌توانند در موقعیت‌های مختلف از شوخ‌طبعی لذت ببرند و به خودشان بخندند. امّا هرگز به بهای جریحه‌دار کردن احساسات دیگران شوخی نمی‌کنند.
۱۴.خلاقیت:نه لزوماً هنرمندان بلکه افرادی که در زندگی شان نوعی ابتکار و اصالت در آنها دیده می شود.آنها در فعالیت هایشان خودانگیخته ، روراست ، متواضع و آماده پذیرش خطاهای خودهستند.آنهامشابه کودکان هستند که ترسی از کارهای اشتباه ندارند.
۱۵.مقاومت در برابر فرهنگ پذیری:به دلیل خود مختاری ، استقلال و خودکفایی خود را آزاد می دانند . در برابر فشارهای اجتماعی و فرهنگی در واقع درمقابل فشار های تحمیلی که آنها را وادار به شکل خاصی از تفکر کند مقاومت می کنند .در واقع توسط طبیعت درونی خودشان اداره و هدایت می شوند و نه طبیعت فرهنگی جامعه.
منبع:نظریه های شخصیت جس فیست و جی فیست ترجمه یحیی سید محمدی