مطلب ما به اینجا رسیدکه باید عاشق شویم آن هم در ابتدا وشروع کار،اما قبل از عاشق شدن باید خود را شناخت.
انسان به سه صورت می تواند خود را ببیند:
۱-آیینه ظاهر:ظاهر خود را در آیینه می بیند
۲-آیینه مجاز:انسان در پناه توهمات و خیالهای باطل قرار می گیردو با آن دید به خود و دیگران و هستی می نگرد.
۳-آیینه واقع:انسان خا لص خود را بی پرده کشف می کند که این چیزی نیست جز تجلی پروردگار،چنین انسانی درون خود را کشف کرده و خدا گونه بودن را در می یابد.
آیینه مجاز—–کسی که وجودش را وهم و خیال پر کرده باشد نیکی و بدی را از هم تمیز نمی دهد و در حفیقت همیشه
منییتهای خود را می بیند و آنچه که دارد مثل دارایی ها،توانایی هاوعلم ها همه را از آن خود می داند و به آنها مغرور می شود.در آن صورت خود را می بازد و هویت خود را از دست می دهد.چنین انسانی که در محاسبات اشتباه خود غرق شده باشد زیانکار می شود.
آیینه حقیقی—هر چه انسان به سوی خدا پیش رود حجابهای درون او نیز بیشتر به کنار می روند و در حقیقت این هر دو یکی است. از آیینه ظاهری و آیینه خیالی باید به آیینه واقعی برسی سفری در بیرون شروع می کنی که در حقیقت سفری در درون است در این سفر بیرونی تعلقات از ما دور شده و آیینه واقعی و تجلی نور را در درون خود می یابیم نزدیکتر شدن به خدا در بیرون نزدک تر شدن به او در درون می باشد و در اصل همه چیز در درون بوده و بیرون وسیله است.انسان همه چیز را در درون خود می تواند ببیند وکشف کند به شرطی که طالب باشد و از تعلقات بکاهد.چنین انسانی وجودی شفاف و دریا گونه خواهد داشت که این دریا را چیزی نمی تواند آلوده و مکدر کند.جان او یک پارچه نور و پاکی است حتی آتش هم بر او کار ساز نیست.
کان عودی در تو آتش زنند این جهان از عطر و ریحان آکنند
البته به هر حال باید ابراهیم صفت بود
جان ابراهیم باید تا به نور بیند اندر نار فردوس و قصور
اما اگر نمرود صفت هستی نمی توانی در آتش بروی خود را موصوف کن به اوصاف ابراهیم تا همه چیز را گلستان ببینی
چون که موصوفی به اوصاف خلیل بر تو آتش شد گلستان چون خلیل
اگر انسانی خود را شناخت می داند که حد او بی نهایت است.
ما چو منشوریم بر انوار حق
گر نباشد پرده ها را زرق وبرق
گر دلت صافی شود چون آیینه
می نماید نور حق را یکسره
گر تو بر آیینه اصلی رسی
خود نبینی جمله حق را بنگری
ای خدا بر ما کمک کن تا ز وهم
هم ز وسواس و خیال و علم ذم
سوی نورحق شتابیم از درون
تا برون هم نور گیرد از درون