مردادماه سال ۱۳۸۹در تهران منزل باجناقم آقای محمد رضا طوافی بودم به ایشان پیشنهاد کردم مرا برای یک سفر یک روزه به قصد دیدن یکی از عجیب ترین نقاط ایران همراهی کند ایشان بعداز توضیحات من در باره این مکان موافقت خود را اعلام نمودند لوازم این سفر را از قبل مهیا کرده بودم ساعت ۴ صبح به قصد این کار تهران را ترک کردیم بعد از حدود ۳ ساعت رانندگی در جاده چالوس نرسیده به گچسر بعد از روستای وله به روستای کهنه ده رسیدیم چون مسیر را بلد نبودیم از جوانکی که کنار جاده خاکی ایستاده بودند آدرس را پرسیدیم ایشان گفتند که بچه اینجا هستم سوارش نمودیم وبنده خدا با ما بسیار صمیمی شدند وراهنمای ما شدند بعد از گذر از جاده خاکی به سمت غرب روستا از ما مقصدمان را پرسیدند ومن جواب دادم می خواهیم غار یخ مراد را ببینیم بسیار تعجب کردند وگفتند من که اهل اینجا هستم هنوز این غار را ندیده ام بعد از طی ۴کیلومتر از ابتدای جاده خاکی طبق دستور راهنما ماشین را پارک نمودیم وکوله ها را برداشتیم واز کوهی که نشانمان داد صعود را آغاز نمودیم بعد از حدود ۱۵ دقیقه صعود پله هایی هویدا گردید که آنها راطی نمودیم ونهایتا به درب غار رسیدیم کاووش های اولیه را انجام دادم این غار سه راه ورودی داشت که یکی از آنها راه اصلی بود ودو راه دیگر به بن بست می رسید بعد از نیم ساعت کاووش راه اصلی را پیدا نمودم چراغ قوه های مخصوص غار نوردی را به پیشانی خود نصب وبا تجهیزات وارد غار شدیم تغییر دمای بیرون غار با داخل آن بسیار چشمگیر بود به طوریکه در اواسط غار دماسنج عدد۱۵ درجه زیر صفررانشان می داد در ابتدای ورود به غار صداهایی به گوش می رسید به دنبال صدا رفتم چاه مانندی بود که تکه های یخ به صورت کریستال وهم اندازه از سقف جدا می شدند ودر این چاه می افتادند عمق چاه نمی دانم چقدر بود راهمان را ادامه دادیم به یک پرتگاه رسیدیم که بوسیله یک چوب مدور وبلند دو قسمت آن به هم وصل شده بود با احتیاط تمام این مسیر راطی کردیم وارد تالار مانندی شدیم که ارتفاع کف تا سقف حدود ۳۰ متر بود وفوق العاده زیبا بود برودت غار هر چه جلوتر می رفتیم کمتر می شد به باجناقم گفتم بدن ما مرطوب است واگر در یک جا ساکن شویم بلافاصله یخ می زنیم از این نظر نمی توانستیم در غار توقفی داشته باشیم غار نوردی را ادامه دادیم به محلی رسیدیم که باید سینه خیز از انجا رد می شدیم من خودم را به سختی رد کردم ولی باجناقم به خاطر اینکه چاق بودند نتوانست رد شود غار را درحدود ۳۰ متر دیگرادامه دادم به محلی رسیدم که یک پارچه سنگ بود وشیب ۸۰ درجه ای رو به بالا داشت باید از طناب ومیخ برای صعود استفاده می کردم به خاطر برودت بیش از حد غار ونبود راهنماوتنها بودن صلاح را بر آن دیدم جلوتر نروم علت اینکه این نام را بر آن نهاده اند از این جهت است که اهالی این ده اگر به بیماری لاعلاجی مبتلا می شدند به داخل این غار رفته وکمی از یخ آنجا را بیرون آورده ومی خوردند وشفا پیدا می کردند از این نظر به غار یخ مراد معروف شده است در این غار ۳یخچال زیر زمینی و۷ حلقه چاه وجود داردوجود قندیل های شیشه ای شفاف که در بعضی از قسمت های غار رنگشان سبز می شدما را مبهوت کرده بود دالان ها وحفره ها ودهلیز های تودر تویی که گاهی با انعکاس صدای مبهم چک چک آب ما را می ترساند واقعا دیدنی بودنداین غار ۷۲۴ کیلومتر طول و حدود ۳۰ متر ارتفاع دارد سابقه این غار به ۵۰ میلیون سال پیش بر می گردد معلق بودن قندیل هایی ۲متری از سقف ،تاریکی مطلق ،سکوت ،صعب العبور بودن مسیر، وجود دهلیز های سرد ووحشتناک ما را به اعماق تاریخ برده بود آب از هر نقطه ای که وارد غار بشود بلافاصله یخ می زنداین غار در سال ۱۳۸۱در فهرست آثار ملی ایران ثبت گردیده است که تابلوی جلوی غار این مورد را توضیح داده است موقع بیرون آمدن از غار برایم قابل نبود که این همه زیبایی در دل کوهی نهفته باشد رفتن به غارفقط در فصل بهار وتابستان میسر است ونکاتی را باید جهت رفتن به این غار در نظر بگیرید ۱-حتما باراهنما وارد غار شوید۲-از بردن کودکان جدا خودداری نمایید ۳-حتما آب شرب همراه خود ببرید ۴-از باطری و چراغ قوه خود مطمئن باشید چون تاریکی در این غار با مرگ همراه است ۵-لوازم غار نوردی وکمک های اولیه فراموش نگردد به اتفاق راهنمااز روستا بازدید کردیم این روستا پر از چشمه آبشار ومناظر بکر وعالی بودراهنمایمان ما را به مکانی برد که غرق در گلپر بود حدود ۵کیلو از آنها راجمع آوری کردیم سپس ما را به محلی بردند که عسل طبیعی درست می کردند عسل بدون استفاده از شکر که برای من فوق العاده جالب بود غروب شده بود وهوا رو به سردی می رفت بلا اجبار منطقه را ترک نمودیم وبه تهران بر گشتیم