از وقتی که این ویروس کوچک ۱۲۰ نانومتری بر مرتَفع ترین بخش های حیاتی زندگی ما دست کشیده است به حَصر خانگی فراخوانده شدیم .
وچقدر دلمان تَنگِ عادی ترین اتفاق های زندگی شده است . در این مدتی که خلوت گزیده ایم به مهمترین و کم اهمیت ترین جنبه های زندگی اندیشیده ایم .
و چقدر دلمان برای دوستی ها و صمیمیت های ساده تنگ شده ، برای دورهمی های همیشگی ، قدم زدن بر سنگفرش های چمن کاری شده پیاده روها و شنیدن صدای خوش پرندگان بر درختان سبز پوش کنار خیابان ، و از همه مهمتر دلتنگ درآغوش گرفتن یکدیگر.
قبل از رسیدن این مهمان کوچک گاهی دلمان میخواست کلاس درس برای یک بهانه ساده تعطیل شود ، ولی الان دلمان لَک زده برای نیمکت های خالی مدرسه و دانشگاه ها ، معلم و همکلاسی ها ، انگار چیزی به نام دلتنگی در وجودمان تَلنگُر می زند و مادام یادآوری می کند که زندگی بدون عادی ترین اتفاقات روزمره سرابی بیش نیست .
این اتفاق یادآوری خوبی بود که بدانیم ما انسان ها چقدر در مقابل بحران هایی که بر سرمان آوار می شود آسیب پذیر هستیم و البته گاهی نیازاست که طبیعت به انسان اعلام خطر کند و مسلما گاهی این هشدارها بهای گزافی برای انسان ها دارد .
عارفان ما می گفتند: «جهان، منفعل نیست و در برابر رفتار ما از خود واکنش و عکس العمل نشان می دهد.»
بی تردید طبیعت، این روزها خیلی خصمانه انسان را در چنگال خود گرفته ، و این حاصل همان نسبتی است که ما با او برقرار نموده ایم. «خود» با «دیگری» در عالم حیوانات آنها در یک نسبتِ عطوفت آمیز و شَفَقت ورزانه به سَر می برند و هیچکدام در پی تسخیر و سلطه افکندن بر دیگری نیستند. امّا، انسان پس از «رنسانس» و «روشنگری» در کجای عالم فضیلت، سُکنی گُزیده است؟
شاید باید از کرونا ممنون باشیم که به ما یادآور شد، قدر زندگی و باهم بودنمان را بیشتر بدانیم. قدر همه آنهایی که دوستشان داریم و دوستمان دارند .
کرونا دیر و یا زود از میان ما میرود و آنچه میماند برداشت ما از زمانه پَسا کروناست. اگر بخواهیم به مانند گذشته باشیم قطعا زندگی را می بازیم و از دستش می دهیم . امّا اگر از لحظه به لحظه زندگیمان لذت ببریم و برای خودمان زندگی کنیم ، و با طبیعت کمی مهربان تر باشیم ، و دنیا را آنقدر جدی نگیریم ، قطعا پیروز و فاتحِ دورانِ سَختی خواهیم بود.
می دانم سالی که برما گذشت سال عصیان بود و بَلوا، سال درد و اندوه امّا با جرات می توان گفت مهمترین نکته ای که برایمان به ارمغان آورد این بود که سخت نگرفتن و لذت بردن ، و مهرورزی به این لایتناهی اصل و اساس جهانی است که در آن زندگی می کنیم .
به قول سهراب:
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دَریغش کردیم/ زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت/ زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست…🦋