چندی پیش عید غدیر بود وپیامهای بیشماری که مردم صبور ایران برای یکدیگر ارسال نمودند واین روز فرخنده را به یکدیگر تبریک گفتند بنده حقیر نیز همین کار را کردم اما نه پیامک هایی برای دوستان بلکه نامه ای برای مولایم علی نامه ای که امید وارم به دستش برسد وبه فریادمان برسد
مولایم بعد از اینکه شربت شهادت را نوشیدی خلافت به دست کسانی افتاد که خود بهتر میدانی چه شد چون خودت وقایع پس از شهادتت را پیش بینی کرده بودی مرا با آن دوران کاری نیست ولی بعد از گذشت هزار وچند سال بعد از شهادت شما حکومت کشور ما جمهوری اسلامی شدوکشور ایران پرچمدار حق وحقیقت گردید ولی اکنون با گذشت ۳۵ می بینم که آش همان آش است وکاسه همان کاسه
مولایم بعد از انقلاب پیش خود گفتم که کاخها از بین می رود وشکاف عمیقی که بین دوطبقه فقیر وغنی وجود دارد از بین میرود ولی این خیالی بیش نبود کاخها برافراشته تر شدند وفقیران بیچاره تر
مولایم با این نیت به جمهوری اسلامی رای دادیم که حافط جان ومالمان باشد ولی چنین نشد وافرادی مصادر امور را به دست گرفته اند که هر بار که مدیریت آنها خاتمه می یابد یا از زندان سر در می آورند یا مورد بی مهری مدیران جدید قرار می گیرند وانگ های بیشماری بر آنها می زنند فساد بیداد میکند وتا کنون هیچ نیرویی نتوانسته آنها را از این کار باز دارد گرانی/ کمبود/ بیماریهای عصبی/ بی حوصلگی/ نبود دارو وبیشمار مشکلات دیگر نفس امتت را بند آورده است واین همه مشکلات ناشی از نبود یک مدیریت مدون وحساب شده است مسئولین به همدیگر دروغ می گویند ورودر روی مردم به هم حمله می کنند وبه یکدیگر توهین وافترا می نمایند وما مانده ایم واین مصائب بیشمار
مولایم در زمان خودت قشری از همین مردم مانع کارهایت شدند وخانه نشین ات کردند وبازماندگان همان مردم زیر پوششی از دین امتت را لگد مال کرده اند تمامی آنان در کاخهای آنچنانی با تمامی امکانات زندگی مینمایند وقشر دیگری با فروش کلیه هایشان برای دخترانشان جهیزیه فراهم میکند شرم آور نیست؟
ما هر هفته به انتظارظهور فرزند ت چشم دوخته ایم اما انگار مورد بی مهری او قرار گرفته ایم نمیدانم چرا ولی اینرا میدانم که درحق او جفا کرده ایم
علی جان به فریادمان برس