با احترام به سالگشت “ملّی شدن صنعتِ نفت میهنمان” و گرامیداشت بزرگ مردان تاریخ سازِ این عرصه: **دکتر محمد مصدق** و **شهید دکتر حسین فاطمی** (وزیر امور خارجه ی کابینه مصدق و طراح اصلی و پیشنهاد دهنده ی طرح ملی شدن که پس از دو بار ترور، عاقبت در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی اعدام گردید!) ، نامه ای به قلم دکتر علی شریعتی را خطاب به مصدقِ بزرگ می خوانیم:
ای سردار پیر سر از زانوی اندیشه ات بردار و خروش فرزندانت را بشنو که با سینه های مالامال از امید به فردای پیروزی نام تو را می برند .
ای دهقان سالخورده تاریخ ما … کاش می توانستی دیوارهای قلعه ای را که در آن زنجیرت کشیده اند ، بشکافی و بیرون آیی تا به چشم خویش ببینی از بذری که در مزرعه اندیشه ها افشانده ای ، نسلی روئیده است که جز به جهاد نمی اندیشد و جز به راه تو گام نمی گذارد و تو آنگاه می دیدی نهضتی را که تو رهبری کردی و او تو را پرورش داد ، امروز دارای فرهنگی غنی است . فرهنگی که صفحاتش با خون نگاشته شده است و داستانش داستان شکنجه ها ، زندان ها ، اسارت ها و محرومیت هاست و امروز نسلی که پس از هشت سال پیکارش ولوله در جهان انداخته است از این فرهنگ الهام می گیرد .
ما نیز هزاران فرسنگ دور از دیار عزیز و یاران دلیر خویش راه مقدس همین نسل را دنبال می کنیم و بی آنکه لحظه ای به منافع خویش و حتی به حیات خود بیندیشیم ، دست اندر کار نبرد با پلیدی و تاریکی هستیم و امروز که در برابر همان دشمنانی که از چپ و راست بر تو می تاختند ، ایستاده ایم ، می خواهیم در کوشش ملت خود به سوی روشنایی سهم شایسته خویش را داشته باشیم .
نام تو امروز نه تنها فضای ما را گرم می دارد ، بلکه آسمان های بیگانه ای را که امروز ما در زیر آن بسر می بریم ، با روح و دل ما آشنا ساخته است ، زیرا هر کجا که می گذریم ، سخن از تو است و پیکار مقدس تو.
ما به تو اعلام می کنیم که به راهی که رفته ای وفاداریم . نام تو محک آزادی و شرف ماست و شیرازه اتحاد و پیوند ما .
ما به تو اعلام می کنیم که دوش به دوش یاران تو می جنگیم و از شکنجه و کشتار خصم نمی هراسیم .
ما به تو اعلام می کنیم بنائی را که پی ریختی می سازیم ، جهادی را که آغاز کردی به پایان می بریم و دیواره های استبدادی را که شکافتی فرو می ریزیم .
ما به تو اعلام می کنیم که همگام با ملت خویش به پا خاسته ایم تا شب سیاه ملک خویش را به صبح کشانیم و استعماری را که تو مجروح کردی ، بمیرانیم و در راه تو و در پی تو ، شرف و آزادی ملت خویش را از چنگال دژخیمان مردم خوار و غلامان جان نثار رهایی بخشیم و زنجیرهای گران را از پای تاریخ وطن خود برداریم .
درودهای گرم و آتشین فرزندان وفادار خویش را بپذیر !
پاریس – ژانویه ۱۹۶۲
روحشان شاد و غریق رحمت الهی
با سلام میخواستم بدونم متن این نامه در کدام آثار شریعتی به چاپ رسیده است۲