ان گاه که برای جای گرفتن در اغوش گرم مادر چون پرنده ای در قفس بال بال میزنم،ان زمان که تمام وجودم در حسرت نوازش دست پدر میسوزد و ان گاه که بغض در گلویم به یاد پدر و مادر در جوار حق ارمیده ام میشکند به دیدارشان میروم.همیشه عادتم بر این است که به هنگام دلتنگی ها و بهانه جویی های دل به امثال خود نگاه میکنم .به انانی که هم دردم هستند و غصه مان یکی است.به انانی که از داشتن نعمت بزرگ خداوند یعنی داشتن پدر و مادر و محرومند و هیچ گاه طعم خوش زندگی با انها را در زیر یک سقف نچشیده اند.با دیدنشان به خود می ایم ،غصه ام را فراموش و خدا را شکر میکنم که گرچه خود از مهر مادر و محبت پدر محرومم اما سایه ی هر چند کمرنگم سایبانی است برای فرزندانم. نوجوانان خانه ی نور را میگویم.نمی دانم تا به حال به دیدارشان رفته ای؟از حال و هوایشان خبر داری؟میدانی کجا زندگی و از چه راهی امرار معاش میکنند؟خرج غذا و دارو و تحصیل شان از کجا تامین میشود؟شاید خیلی پیش تر و بیشتر از من از حال و احوالشان خبر داری.اما مطمئن هستم در گوشه و کنار شهرم افراد خیر و نیکو کاری هستند که از وجود انان و نیاز هایشان بی خبرند .این بار پس از کلی کش و قوس و گذراندن مراحل اداری و نامه نگاری به اتفاق خانم فاطمه حلاجی به سراغ مسئول خانه کودک ونوجوان امام خمینی می رویم تا گفت و گویی متفاوت با گفت وگو های قبلی ام که در سایت قرار میدادم با ایشان داشته باشم اما درپایان مقدمه بر خود لازم و واجب میبینم از نوه عمویم فاطمه خانم که همراهم بودند و زحمت تدوین و تایپ این گفت وگو را کشیدن کمال تشکر و امتنان را داشته باشم

مدیر مسئول خانه کودک و نوجوان:

اصل ما حفظ کرامت بچه هاست

“تابستان ها، از صبح زود کنار آب می رویم … البته کله پاچه را فراموش نمی کنیم .”

اینها صحبت های یک پدر است، پدر شانرده پسر نوجوان؛ پدری که شاید نسبتی خونی با بچه های “خانه کودک و نوجوان امام خمینی” نداشته باشد اما پیوندهای عاطفی او را به جلسه خواستگاری این پسران هم می کشاند.

آنچه در ادامه می آید، حال و هوایی خانه ای است در دل همین شهر… خانه ای کمی متفاوت تر… خانه ای که سیزده سال است به همت خیرینی که کم هم نیستند، میزبان پسرانیست که سقفی بالای سر ندارند…میزبان که نه… پسرها خود صاحب خانه اند…

– لطفا خودتان را معرفی کنید.

* غلامرضا شامحمدی هستم؛ مدیرمسئول خانه کودک و نوجوان امام خمینی. کارشناس علوم تربیتی و از سال هشتاد در این مرکز مشغول به کارم.

– گویا مرکز چندین بار تغییر مکان داده است.

* بله؛ سال ۷۹ روبروی بن جعفر بودیم. بعد به منزلی دیوار به دیوار مسجد بلال نقل مکان کردیم که متعلق به مدرسه علیمه بود. علیرغم تاثیر مثبت و بسیار خوب مسجد روی بچه ها، به دلیل محدویت فضا، از سال ۸۷ به این مکان ۷۵۰ متری نقل مکان کردیم که البته استیجاری و متعلق به بهزیستی است.

– این مرکز ظرفیت پذیرش چند مددجو را دارد؟

* طبق قرارداد با بهزیستی، امکان پذیرش ۲۰ مددجوی دوازده تا هجده سال را داریم اما در حال حاضر بین دوازده تا شانزده نفر در این مرکز پذیرایی می شوند.

– و بعد از هجده سالگی؟

* هرچند طبق قانون مددجوها بعد از هجده سالگی ترخیص می شوند ولی ما با مددجوها ارتباطی تنگاتنگ داریم و حتی پس از ترخیص، تا زمان ازدواج و حتی پس از آن پسرانمان را رها نمی کنیم.

– در این مرکز صرفا بچه های بی سرپرست نگه داری می شوند؟

* خیر؛ ما دو گروه بد سرپرست و بی سرپرست داریم که والدین بچه های بد سرپرست می توانند با حکم قضایی فرزند خود را ملاقات کنند. حتی خود موسسه، مددجوهایی را که فرزند طلاق هستند یا والدینی زندانی دارند، به ملاقات انها می برد.

– برخود بچه های بدسرپرست با والدینشان چطور است؟

*بچه هایی که مهر و عاطفه والدین را چشیده اند، برخوردی احساسی دارند اما آنها که از طلاق و سوء رفتار ضربه خورده اند، گاه حتی نمی دانند باید چه برخوردی داشته باشند. موردی داشتیم که مددجو از دو سالگی در اثر طلاق از مادر جدا شده و پدر هم اجازه ملاقات مادر و فرزند را نداده بود. در هنگام ترخیص  و بعد از جستجوی فراوان مرکز برای یافتن مادر، با اینکه مادر از دیدار فرزندش منقلب شده بود اما پسرش اصلا نمیدانست چه واکنشی باید نشان دهد.

نهایتا بعد از چندین جلسه مشاوره، ارتباط واقعی مادر و فرزند شکل گرفت.

– از ابتدا تا کنون چند مددجو از این مرکز ترخیص شده اند؟

* هشتاد و پنج نفر

– آیا امکان گرفتن حضانت و سرپرستی بچه ها وجود دارد؟

* بله؛ با اجازه و بهزیستی و حکم قضایی می توان سرپستی مددجو ها را به عهده گرفت.علاوه بر این ما طرح سرپرست داوطلب را داریم که مشابه طرح اکرام کمیته امداد امام خمینی است ولی هیچ مبلغی از پیش تعیین نمی شود و هر ماه مبلغ مورد نظر خیر به حساب مددجو واریز می شود.

– نحوه زندگی مددجوها در این مرکز چطور است؟

* طبق اصل خانه های کودک و نوجوان، ما در اینجا یک “شبه خانواده” هستیم. اصل ما، حفظ شخصیت و کرامت انسانی بچه هاست طوریکه این مجموعه حتی یک “سردر” یا مشخصه خاص ندارد.

با وجود اینکه در اتاق های ۲،۳و یا ۴ نفره روزگار می گذرانند اما به لطف خدا تنش و برخورد خاصی با هم ندارند. کمد و وسایل شخصی هریک جداست. مضاف بر اینکه درست مثل یک خانواده، مسئولیت هایی چون نظافت اتاق ها، خریدهای سبک روزانه، نظافت سرویس های بهداشتی و کمک به آشپز مرکز بر عهده خود بچه هاست. حتی قبوض هم توسط خود مددجوها پرداخت می شوند تا هرچه بیشتر در اجتماع باشند و اماده برای زندگی آینده.

– در امر تحصیل چطور؟

* سابق بر این همه بچه های یک مقطع، در یک مدرسه درس می خواندند و این زمینه ساز مشکل شده بود. اما در حال حاضر بچه ها در دبستان، دبیرستان و هنرستان های سطح شهر پخش هستند. اساتید دانشگاه و معلمان خیر هم برای کمک به درس بچه ها همیشه حاضرند و یکی از موسسات به نام کنکور هم شرایطی ویژه برای داوطلبان کنکور در نظر گرفته است.

– با مشکلات خاص دوران نوجوانی چه می کنید؟

* تقریبا هفت سالی است که گروه هایی به نام ” تیم مراقبت” تشکیل شده که متشکل از یک مدیر مسئول، یک روانشناس با مدرک فوق لیسانس، یک مددکار با مدرک فوق  لیسانس روانشناسی و یک مربی است که با حضور خود نوجوان تشکیل جلسه می دهند که ضمن مشاوره، خواسته ها و مشکلات مددجو هم شنیده و بررسی می شود.

– دنیای نوجوانیست و هزار رویای رنگارنگ. نوجوان ها در این سن وسال توجه خاصی به پوشش خود دارند…

* خوشبختانه با حمایت های موسسه و خیرین در این زمینه هم هیچ مشکلی نداریم. انتخاب لباس به عهده خود پسرهاست. مرکز سالی دو بار، در ابتدای سال تحصیلی و در آستانه سال نو، پوشاک و لوازم مورد نیاز را طبق سلیقه خودشان خریداری می کند.

– برنامه مشخصی برای تقریح مددجوها دارید؟

* طبق برنامه ماهی دوبار تفریحات دسته جمعی داریم. بچه ها هر سال مسافر مشهد مقدس هستند و البته اقامتی یک هفته ای در تنکابن یا بابلسر دارند. علاوه بر این یک روز در هفته ، سالن فوتسال کلوب را برای بچه ها اجاره کرده ایم و در خود مرکز هم امکاناتی نظیر دوچرخه، میز پینگ پنگ و فوتبال دستی مهیاست. گذشته از اینها، برای تقویت حس مسئولیت پذیری، بچه ها در ایام تعطیلات تابستان بر حسب علایق خود سر کار می روند.

– و کنترل سلامت بچه ها که یک رکن اصلی است.

*بله. بچه ها هر شش ماه یک بار چکاب کامل می شوند و البته تمام امور پزشکی و دندان پزشکی به شکل رایگان در مرکز امام خمینی انجام می شود.

– ما را در شیرین ترین خاطره ای که در این سیزده سال داشتید شریک کنید.

* موفقیت بچه ها در تحصیل، ورود انها به دانشگاه و حتی خواستگاری رفتن برایشان خاطرات شیرینی هستند از جنس رابطه پدر و فرزندی.

اما یکی از خاطرات جالب مربوط به اداره آب و فاضلاب است که تسهیلات پرداخت ده درصدی حق آب را برای مرکز در نظر گرفته است. بعد از مدتی قبض آب دوباره به همان چهارصد هزار تومان سابق برگشت. داستان از این قرار بود که مامور کنتور خوان پس از ورود به مجموعه، مرکز را به شکل خانه ای بزرگ دیده و کنتور واقعی را خوانده بود. این برای ما بسیار شیرین بود که یک غریبه در بدو ورود هیچ حسی از محیطی چون پرورشگاه نگرفته و محیط را همچون یک خانه معمولی دیده است.

علاوه بر این بچه ها چندین مقام در مسابقات قرانی دارند از جمله مقام اول مسابقات قرآن در جشنواره فرزندان مهر سال ۸۹ که مددجوی ما هفت سکه جایزه گرفت یا راهیابی یکی از بچه ها به تیم فوتبال بهزیستی که امتیاز تیم پرسپولیس را در اختیار داشت.

– و خاطره ای تلخ؟

* تلخ ترین خاطره ای که در سیزده سال گذشته داشتم، مربوط به فوت یکی از مددجوها انهم درست سه روز بعد از فوت پدرم بود. نوجوانی که از دو سالگی تحت سرپرستی خانواده ای قرار گرفت که با بدترین شیوه تربیتی، فقط و فقط خواسته های او را براورده کرده و در پانزده سالگی طاقتشان از انچه خود به بار آورده بودند طاق شد و پسرک را به مرکز تحویل دادند و رفتند. آنها مدعی بودند که او توجهی به حرفهایشان ندارد و به اصطلاح “محل نمی گذارد”. اما بعدا در معاینات پزشکی مشخص شد از یک گوش ناشنواست. این مددجو بعد از ورود به مرکز در یک کارگاه نجاری نزدیک پل شناور مشغول به کار و در اثر یک اتفاق در رودخانه غرق شد و روزهایی سراسر غم و دردر را برای ما رقم زد.

– چرا در دزفول مرکزی مشابه برای دختران بد سرپرست و بی سرپرست نداریم؟

* البته خود موسسه امام خمینی تا کنون پیشنهاد مرکزی برای دختران نداده است. از سوی دیگر پخش این بچه ها به عهده بهزیستی مرکز استان است طوریکه در اینجا ما تنها سه دزفولی داریم. مراکز نگهداری دختران در ابادان و بهبهان است.

خوشبختانه در استان خوزستان بچه هایی از این دست بسیار کم هستند وشاید در سطح استان به هفتاد یا نهایتا هشتاد نفر برسند. در واقع اولویت بهزیستی این است که با شناسایی این خانواده ها که گاه از طریق اورژانس اجتماعی (۱۲۳) صورت می گیرد، از لحاظ مالی و مشاوره به خانواده ها کمک شود تا کودک وارد سیستم بهزیستی نشود و در محیط خانواده باقی بماند. در خود دزفول ۲۱ نفر با این سیستم زندگی می کنند موسوم به “امداد بگیر” که گاهی ماهیانه صد و چهل هزار تومان دریافت می کنند.

-هزینه های مرکز چطور تامین می شود؟

* امسال بهزیستی برای هر مددجو صد و هشتاد هزار تومان سرانه در نظر گرفت. سال گذشته بهزیستی بودجه ای ۲۲ میلیون تومانی به ما داد اما نزدیک به نود میلیون هزینه داشتیم. خب این اختلاف هزینه را مرکز و خیرینی تامین کردند که همیشه در کنار موسسه بودند.

– مردم از چه طریق می توانند کمک های خود را به مرکز برسانند؟

* ما هر روز میزبان خیرینی هستیم که چه به صورت نقدی و چه به صورت فیزیکی یاور مرکز هستند. البته درخواست ما از خیرین این است که در بدو ورود به دفتر مدیریت مراجعه کنند و از کمک نقدی و حتی عاطفی به مددجو ها به لحاظ حفظ کرامت آنها و پیشگیری از مشکلات تربیتی بعدی خودداری کنند.

علاوه بر این شماره حساب های  (۱۰۷۰ صندوق قرض الحسنه امیر المومنین دزفول) و ( ۱۷۰ صندوق قرض الحسنه امیر المومنین اندیمشک) در اختیار خیرین عزیز است. این دو شماره مخصوص مرکز است و حتی ربطی به بهزیستی ندارد. این مبلغ صرفا برای بچه های هزینه می شود و لاغیر. در هر حال بهترین شکل کمک، کمک نقدی است.

– برای زمان ترخیص هم کمک هزینه ای در نظر گرفته شده است؟

* بهزیستی مبلغ سه میلیون و هفتصد هزار تومان برای مددجوی ترخیصی در نظر گرفته که عملا نمی تواند جوابگوی هزینه های یک زندگی مستقل باشد. به همین خاطر مجبوریم بچه ها را در گروههای دو تا سه نفره ترخیص کنیم تا در کنار هم از پس هزینه ها بربیایند. البته هستند خیرینی که خانه های خود را با مبالغ بسیار پایین در اختیار مرکز گذاشته اند. البته قرار بود امسال این کمک هزینه به هشت میلیون تومان افزایش یابد که هنوز این اتفاق نیفتاده است.

– برای دانشگاه و ازدواج چطور؟

* بهزیستی هزینه های دانشگاه آزاد را کاملا تقبل می کند و کمک هزینه ازدواج هم دو میلیون و هفتصد هزار تومان است. البته نقش خیرین هم مثل همیشه پررنگ است. خیرین همیشه بازوی توانمند و یاریگر موسسه بوده اند.

– در پایان از موسسه خیریه اما خمینی بگویید.

* این موسسه در سال ۷۹ به همت آیت الله اراکی، امام جمعه سابق دزفول تاسیس شد که ایشان در حال حاضر دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی است و حالا آقایان پور کیانی و صادقی و هیئت مدیره بنیاد خیریه زمام امور را در دست دارند.

– و سخن پایانی؟

* می خواهم از همکاری و مساعدت خیرین که هیچ قیمتی بر آن نمی توان گذاشت تشکر کنم. همچنین از مسئولان بهزیستی استان، مسولین اداره بهزیستی دزفول، بنیاد خیریه امام خمینی و همه همکاران فعال در این مجموعه تشکر کنم.

-آدرس: میدان یعقوب لیث- بلوار دارالمومنین- نبش بلوار ولیعصر

تلفن: ۲۲۶۳۴۴۰

       ۲۲۳۷۰۰۷