شکایت کردن در مورد رابطههای عاطفی
اگر دوست یا شریک عاطفی شما، دیگر جوابتان را نمیدهد، . اگر کسی از زندگی شما خارج شده که به قول دوستتان، جا را برای انسانهای ارزشمندتر باز کند، اگر کسی با شما دوست شده و الان احساس میکنید که جملهی اگزوپری و تصویر مرحوم خسرو شکیبایی خیلی مصداق دارد که: «تو تا ابد در برابر کسی که او را به خودت علاقمند میکنی، مسئولی»، جای مناسب مطرح شدن این حرفها در شبکههای اجتماعی نیست. زمانی، تصویری منتشر شده بود که زنی، بیلبوردی کرایه کرده بود و روی آن نوشته بود: «مایکل! دویست و پنجاه دلار GPS خریدم. هزار و ششصددلار هم دوربین نیکون با لنز خود خریدم، تا فهمیدم همسرم یک دروغگوی خیانتکار است. با تمام حساب پسانداز مشترکمان هم این بیلبورد را کرایه کردم تا تو هم بفهمی که من فهمیدهام! جنیفر همسر تو». ممکن است امروز به حماقت این زن بخندیم. اما کم نیستند زنان و مردانی که هر روز، به لطف شبکههای اجتماعی که بیلبوردهایی رایگان را در اختیار قرار میدهد، چنین حرکت هایی را انجام میدهند.
واقعیت این است که شبکههای اجتماعی، فضای اطلاعرسانی رایگان نیستند. آنها این خطر را ایجاد میکنند که هزینهی حضور در آنها را از کیسهی اعتبار و آبروی خود پرداخت کنیم.
این روزها، شبکههای اجتماعی گویاترین و معتبرترین رزومه ما هستند. لااقل از رزومههای رسمی مکتوب که به سادگی قابل خریداری هستند بهترند. نشان دادن چهرهای مثبت، متعهد، دارای ثبات احساسی و نگرشی منطقی، میتواند فرصتهای بسیار بیشتری را برای ما ایجاد کند. گاهی یک عکس در اینستاگرام یا فیس بوک یا یک توییت در توییتر یا یک مطلب نامربوط در لینکدین، برای از دست دادن شغل آیندهی ما کافی است.
تبلیغات تهاجمی
تبلیغات تهاجمی مشکل جدی فضاهای شبکههای اجتماعی است. شاید اگر هزار نفر دوستان شما در فضای آنلاین، محصول شما را ببینند، پنجاه نفر تصمیم به خرید بگیرند. اما صد هزار نفر مشاهده کننده، پنج هزار مشتری نخواهد آورد. شاید پنجاه مشتری دیگر به مجموعه شما بیفزاید. حتی اگر برای همان هزار نفر دوست هم، هر روز تبلیغ پخش کنید، آنها حساسیت خود را به تبلیغ از دست میدهند و بعید نیست که حتی، تصمیم بگیرند رابطهی آنلاین خود را با شما در شبکههای اجتماعی قطع کنند. تبلیغات با کم بودن و هوشمندانه بودن، منجر به خرید میشود نه با بمباران.
غلط های دیکتهای
غلط های دیکتهای، در فضای مجازی کم نیستند. به دلیل شتابزدگی ما در تایپ. به دلیل بیحوصله بودن ما در جستجوی املای درست و به هزار دلیل دیگر. اما به خاطر داشته باشیم که مدیر یا همکار من، یا کسی که تصمیم دارد من را استخدام کند،یا حتی با من دوست شود – به فرض اینکه دیکتهاش از من بهتر باشد! – به هیچ وجه قضاوت خوبی نسبت به من نخواهد داشت. انسانها به سرعت تعمیم میدهند. در یکی از سایتهای خبری، کسی کامنت گذاشته بود: من اعتراز دارم… واقعیت این است که بسیاری از ما، بقیهی این متن را جدی نخواهیم گرفت و حتی نخواهیم خواند!
آشکار کردن اطلاعات خصوصی افراد و شرکتها
اگر گفتگویی در شرکت صورت میگیرد، اگر عکسی در یک مهمانی انداخته میشود، اگر جملهای در یک رابطهی دوستانه گفته میشود، اگر با دوستی دیداری داریم، مطرح کردن آن در شبکههای اجتماعی، باید قبل از هر چیز با اطلاع ایشان باشد. خصوصاً اگر میدانیم که مجموعه تمایلی به انتشار آن مطالب ندارد، حتی مطرح کردن و اجازه گرفتن هم صحیح نیست. باید وسوسهی به اشتراکگذاری را فراموش کنیم.
سفارشی کردن محتوا برای هر شبکه: شبکههای اجتماعی فقط در اسم با یکدیگر مشابه هستند. اما کاربری متفاوت دارند. وصل کردن همهی آنها به هم کاری چندان حرفهای نیست. مطلبی در سایت خود مینویسید و همان به صورت اتوماتیک (حتی بدون تغییر یا تعدیل عنوان) در فیس بوک منتشر میشود و لینکش هم در توییتر منتشر میشود. نهایتاً میبینید که اکانت توییتر یک نفر، فقط لینکهای کوتاه شده است که هر کدام به ناکجاآبادی منتهی میشود و حتی یک جمله صد و چهل کاراکتری هم در لابهلای این آدرسها دیده نمیشود. انتشار مطالب در شبکههای اجتماعی را نمیتوان به صورت اتوماتیک انجام داد. باید به فرم مناسب مطلب در هر شبکه فکر کنیم و سپس وارد این بازی شویم.
به خاطر داشته باشیم که شبکه های اجتماعی دو ماراتون هستند و نه دو سرعت. قرار نیست در چند ماه اول فعالیتهای خود، تعداد زیادی دوست، لایک، به اشتراک گذاری، کامنت و … داشته باشید. قرار نیست در چند ماه اول، برند شما، با حضور در شبکههای اجتماعی به ضرب و زور و هزار کلک و فریب، یک بار از جلوی چشم همهی فعالان شبکههای اجتماعی بگذرد. روشهای میانبر برای جمع کردن مخاطب در فضاهای مجازی کم نیست. اما دیر یا زود، میبینید که در فضای مجازی، «جامعهی بزرگتری از مخاطبان و دوستان» چندان ارزشی ندارد. «جامعهی کوچکتری از مخاطبان و دوستان وفادار» میتواند از لحاظ انسانی، احساسی، اجتماعی و اقتصادی، مفیدتر و اثربخشتر باشد. حضور در جامعه مجازی، زمان و حوصله میخواهد. شاید سریعتر از دنیای واقعی. اما نه خیلی سریعتر.
منبع:سایت متمم