امروز روز تاسوعاست . روزی که قرار بود سپاهیان دشمن کار را یکسره کنند امّا با وساطت امام حسین ، امشب را فرصت گرفتند تا آن را به عبادت و تهجد بگذرانند .
شبی شگفت در حال شکل گیری بود و تاریخ به تحیّر در آن می نگریست .
هیات متحده ی قلعه امسال تقریبا” بدون معطلی و وقفه وارد مسیر شد و در تمامی مسیر نیز هیچگونه توقفی نداشت .
هیات ، در ساعت یک ظهر از دور فلکه ی امام وارد مسیر شد . در ابتدا اقای احمد عسگری ( چاقو ساز ) به نوحه سرایی پرداخت و با بند تکراری ” شد خیمه بی تاب از قحطی آب ساقی کجایی پس کی می آیی ؟ ” هیات را به سمت چهار راه شریعتی هدایت کرد .
کم کم ماه محرم به عقب بر می گردد و به زودی ماه محرم وارد تابستان می شود و از هماکنون نشانه های گرما هویدا شده است و بازار گلاب پاش هایی که گلاب را به صورت عزاداران می پاشند گرم گرم بود .
ساعت از دو گذشته بود که میکروفون به آقای علی شیخ نجدی رسید و با نوحه ی ” تا رسانم به حرم آبی دل نگران ربابم دل نگران ربابم ” شور و هیجان جدیدی در هیات تزریق شد .
هیات از پیچ خیابان روستا گذشت و به مقابل منزل مرحوم آیت الله قاضی رسید که مداح نوحه را عوض کرد و با ” ساقی تشنه کام من کاری کن قلب ربابم یه ذرّه آروم شه ” به سمت خیمه گاه حرکت کردیم .
متاسفانه امسال آقای محمد زمان زاده ، یکی از سه مداح هیات سرما خورده بود و از شنیدن صدای زیبای ایشان محروم شدیم .
خیمه گاه همواره یادآور خیمه های سوخته ی عاشوراست و هر سال با ورود به خیمه گاه اقای عسگری ” خیمه ها می سوزند علمداری نمانده ” را سر می دهد و علاوه برعزاداران ، تمامی تماشاچیان نیز با جمعیت هم نوا می شوند .
امسال بر اثر تبلغاتی که در شبکه های مجازی صورت گرفته بود تعداد بی شماری از افراد پلاستیک های زباله در دست گرفته بودند و زباله های اطراف خود را جمع آوری می کردند که امیدوارم این امر تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود و هر کدام از ما با نریختن زباله ( یا حداقل ریختن زباله در سطل زباله ) در ارتقای این فرهنگ بکوشیم .
خیمه گاه را پشت سر گذاشتیم و وارد کوچه های باریک شدیم . کوچه هایی که محک خوبی برای سیستم های صوتی است و هر چند امسال نیز اقای بدیعی ، با هزینه ای پانزده میلیونی باند های هیات را عوض کرده بود و آنها را وقف هیات کرده بود امّا باز هم مشکل پا برجا بود و صدای بلندگوها مرتبا” قطع و وصل می شد . البته فشردگی جمعیت و نزدیکی بلندگو ها نیز از عوامل دیگری بود که نباید از آنها چشم پوشی کرد .
عقربه های ساعت ۲۰/۳ را نشان می داد که وارد محله ی ساکیان شدیم و مجددا” آقای عسگری با نوحه ی ” شد خیمه بی تاب …….. ” وارد عرصه شد و تا پایان مسیر این نوحه را ادامه داد .
عزاداران محله قلعه با ورود به محله ، کم کم پراکنده می شوند و هر کدام به سمت تکیه ی خود حرکت می کنند . به همین خاطر هر چه هیات جلوتر می رود تعداد عزادران کم و کمتر می شود . آخرین ایستگاه هیات حسینیه ی آل علی است که سیستم صوتی در آنجا ماوا می گیرد . در آخرین لحظات یزله ی معروف ” روحی فدات یا ابا عبدالله ” توسط اقای عسگری خوانده شد و عزاداران در انتهای مسیر با سینه زنی تند ، مراسم را به پایان رساندند .