آمدم حال تو را از در و دیوار بپرسم
ای سفر کرده ی جاوید من ای مادر خوبم
آمدم باز در این کلبه که با دولت اشکی
هاله ی گرد غم از چهره هر پرده بِروبَم
آمدم بر غم بی مادریم زار بگریم
آمدم  باز که سر بر در این خانه بکوبم
ای سفر کرده ی من جای تو خالی
باز با خاطره ها پای در این خانه نهادم
بی تو این خانه ؛ غم آباد زمانه است
هر  کجا می نگرد دیده ی آلوده به اشکم
از تو و  رنج تو بسیار  نشانه است
پیچکی را که به امید رساندی سر دیوار
رازقی های سپیدی که عزیزان تو بودند
همه در ماتم تو غم زده گانند
مادرم ؛‌ شاخه ی گلها که به صد شوق نشاندی
اینک اینک همه ماتم زدگانند .
شاخه هر گل سرخی که به امداد نسیمی
می گراید به چپ راست
مانَد آن سان که کسی در غم یاری
سر بچر خاند و آهسته بِموید
هر گل سرخ که در باغچه خندد
حالت روی تو دارد
هر گل یاس ؛ که رقصنده به  آهنگ نسیم است
اثر از بوی تو دارد
مادر ای مادر خوبم
خانه ی خلوت و غربت زده ات سخت غمین است
اینک اینجا پسرت با غم تو خاک نشین است
مادر ؛‌ای خانه ی جاوید تو آباد ندانی
که من از دوری تو خانه خرابم
بی تو خود باخته ای خاک نشین ؛‌ نقش بر آبم
دست افشانده ز جان ؛ در پی تو پا به رکابم
آه ؛ ای  ظلمت سنگین  پر اندوه !
نیک دانی که شب ها  لبِ او گرم دعا بود
آه ؛ ای خانه ی متروک غم آلود ؛‌گواهی
که به هر لحظه به  لب های زنی ذکر خدا بود
وای وای ای در و دیوار ؛‌که اینگونه خموشید ؛ بدانید
آنکه یک عمر پر از حادثه مهمان شما بود
آن که کوچید از این خانه به سر منزل مقصود
پای تا سر همه آئینه ایمان و صفا بود .
ای گل سرخ که لرزنده بر این شاخه سبزی
باغبان تو  کجا رفت ؟
ای سرایی که چنین غم زده در کام سکوتی
میهمان تو کجا رفت ؟
امشب ای شاخه ی گلهای پر اندوه
آمدم تا که به هر بوته سِرشکی بفشانم
امشب ای خانه متروک و غم آلود
آمدم تا که به خود بار دگر ؛ زهر یتیمی بچشانم .
امشب ای مادر خوبم
آمدم  عکس تو را پیش نگاهم بنشانم
آمدم خنده ی غمگین تو را در رخ تصویر ببینم
آمدم تا که به جای تو در این خانه ی اندوه بمانم .
آمدم تا که به یاد تو شبی زار بگریم
تا به سوگ  تو ز دل ناله  بر آرم
آمدم تا که زداغ تو در این باغچه ها لاله بکارم
تا که شرح غم بی مادریم را
به فضا و در دیوار بگویم
تا که پیشانی خود را چو تو بر خاک عبادت بگذارم
آمدم تا که بجای تو به رخساره ی گلها
گل اشکی بنشانم ؛ آبی از دیده ببارم
آمدم حال تو را از در و دیوار بپرسم
ای سفر کرده ی جاوید من ای مادر خوبم
آمدم باز در این کلبه که با دولت اشکی
هاله ی گرد غم از چهره هر پرده بروبم
آمدم بر غم بی مادریم زار بگریم
آمدم باز که سر بر در این خانه بکوبم

آه ای مادر خوبم

آه ای مادر خوبم

 

شاعر: آقای مهدی سهیلی

فرستنده: خانم فروزان مجدی نسب