سالروز اعلام تاسیس امپراتوری ایران، صدور نخستین منشور ملل و اعلامیه حقوق بشر از سوی کوروش بزرگ
سیزدهم اکتبرسال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش بزرگ بنیادگذار و نخستین شاهنشاه سراسر ایران، بابل را متصرف شد.
دولت بابل از زمان نبوکدنزر(بخت النصر) راه ستمگری نسبت به مردم خود و دیگر ملل را در پیش گرفته بود.
انمام تصرف قلمرو امپراتوری بابل به دست ارتش ایران ۷ آبان همین سال (۱۶ روز بعد) تکمیل شد
پیکره ای از بابل که به روایتی اولین وبزرگترین شهر جهان باستان بوده است.
باغ های معلق بابل از شگفتی های هفت گانه می باشد.
در همین روز (۷ مهر) اعلامیه تاریخی کوروش که از آن به عنوان نخستین «منشور ملل و حقوق انسان» نام برده می شود، صادر شد. سفال نبشته ی این اعلامیه، معروف به استوانه کوروش موجود است.
مورخان اروپایی۲۰ مهر ۵۳۹ پیش از میلاد را روزی نوشته اند که کوروش وارد شهر بابل پایتخت امپراتوری بابل شد. قلمرو بابل تا مدیترانه (لبنان امروز) امتداد داشت.
روزی که اعلامیه کوروش صادر شده است را، سالروز ایجاد امپراتوری مشترک المنافع ایران (امپراتوری پارسیان) می نامند
سنگ نبشته ی منشور کوروش
هرمز رسام-یابنده ی سنگ نبشته
از ۲۰ تا ۲۴ مهر۱۳۵۰ مراسم بسیار با شکوه و تاریخی دو هزار و پانصدمین سالروز تاسیس امپراتوری ایران در استان فارس (تخت جمشید و پاسارگاد)- با تاخیری ۱۰ ساله- برگزار شد. علت تاخیر، نداشتن پول بود زیرا در آن زمان بر خلاف سالیان اخیر، درآمد ایران از صدور نفت رقمی نسبتن اندک بود . بسیاری از سران کشورهای بزرگ و مهم جهان دراین مراسم با شکوه و تاریخی حضور داشتند
شیراز-تخت جمشید-بزرگذاشت ۲۵۰۰ سال امپراتوری ایران
به نظر برخی مورخان، ساختار کنفدراسیون کانادا مشابهت زیاد به جامعه مشترک المنافع کوروش دارد. داریوش بزرگ ،جامعه مشترک المنافع کوروش را یکپارچه و تبدیل به یک دولت نیرومند مرکزی کرد. امپراتوری پارسیان از زمان ایجاد آن تا پیروزی اسکندر گجستک، تنها ابرقدرت جهان و از آن پس تا نیمه قرن هفتم (سلطه تازی ها) یکی از دو ابر قدرت بر سطح کره زمین بود.
یگانهای ارتش کوروش پس از محاصره نسبتن طولانی بابل و انحراف مسیر رود فرات، از محل مجرای خروجی این رود از شهر، وارد آنجا شدند زیرا باروی شهر (دیوارهای آن) بسیار قطور و غیر قابل رخنه بود. بابل شهری در جنوب عراق امروز (تقریبا ۹۰ کیلومتری جنوب بغداد امروز) و پایتخت دولتی بود که قلمرو آن تا مدیترانه و از جمله فلسطین امروز امتداد داشت.
تصرف بابل در بیستمین سال ایجاد دولت مرکزی ایران در سال ۵۵۹ پیش از میلاد- که مبدا تاریخ شاهنشاهی نیز قرار گرفته بود ومیتوانست برای همیشه مبدا تاریخی ایرانیان باشد- صورت گرفت. کوروش در روز ورود به بابل ایجاد امپراتوری ایرانیان مرکب از سه طایفه ی پارس و ماد و پارت (ایران واحد) و سرزمین های متصرفی -در طول ۲۰ سال پس از تاسیس دولت مرکزی ایران- را اعلام داشت.
سه طایفه ایرانی از قبیله بزرگ آرین ها –آریایی ها-بودند، که به فلات ایران مهاجرت کرده و برای خود دولتهای محلی تشکیل داده بودند.
باید توجه داشت که آرین ها تنها گروه انسانی بودند که در عهد باستان،بر خلاف سایر ملل معاصر خود، بت پرست نبوده و از تمدنی پیشرفته برخوردار بودند . نسبت به یکدیگر مهر و محبت فراوان داشتند و رعایت قانون و اخلاق از خصوصیات بارز آنان بود.
کوروش سپس اسیران بنی اسرائیل را که پاره ای از آنان از سال ۵۸۶ پیش ازمیلاد در بابل بازداشت بودند آزاد کرد و به هزینه ایران به میهن خود باز گردانید و هزینه تجدید بنای خانه هایشان را از خزانه دولت ایران پرداخت کرد.
وی همچنین دستور داد بنادر صور و صیدا در فنیقیه (لبنان امروز) که توسط بابلی ها ویران شده بودند با هزینه ایران باز سازی شوند
! شاید اگر کوروش در زمان ما بود،زیر واژه ی دروغ خطی پر رنگ می کشید
بخت النصر، امپراتور بابل در حمله سال ۵۸۶ میلادی به مناطق ساحلی مدیترانه خرابی های فراوان به بار آورده بود و اسراییلی هایی را که در برابر او مقاومت کرده بودند به بابل منتقل و به عنوان اسیر در این شهر بازداشت کرده بود.
کوروش از بابل به فرعون مصر که قدرت بزرگی در جهان آن روز بود پیام فرستاد که اگر بر ضد ایران توطئه نکند و در صدد تعرض بر نیاید اطمینان داشته باشد که سرزمین او مورد حمله ارتش ایران قرار نخواهد گرفت. کوروش این پیام را پس از آن فرستاد که شنید فرعون نگران حمله ارتش ایران است و به این ترتیب از او رفع نگرانی کرد.
کوروش هنوز در بابل بود که اعلام داشت : از آن پس شهرهای همدان، شوش و بابل پایتخت نوبتی ایران خواهند بود تا تبعیضی میان شهرها نباشد. از نظر او همه شهرهای ایران هم ارز خواهندبود، ولی پس از مرگ، مایل است او را در پاسارگاد دفن کنند و در هر جا که بمیرد کالبدش باید به پاسارگاد پارس منتقل شود.
«تاریخ» نشان داد که این وصیت دقیقا به اجرا در آمد و آرامگاه او ــ مردی که مورد احترام جهانیان است و در کتب دینی از او به نیکی یاد شده است ــ در پاسارگاد .قرار دارد و گذشت زمان هنوز به آن گزند وارد نساخته است
پاسارگاد-آرامگاه کوروش کبیر
. به این ترتیب، مهرماه – ماه مقدس ایران باستان-برای ایرانیان میهن دوست به این مناسبت نیز ماهی بزرگ است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ورود ژنرال آیرونساید به تهران برای کودتا
مهر سال ۱۲۹۹ ژنرال آیرونساید فرمانده تازه نظامیان تحت فرمان دولت انگلستان در ایران! وارد تهران شد. با ورود ژنرال آیرنساید به ایران مطالعه برای انجام
کودتا یی … آغاز شد که بعدا توسط ژنرال رضا خان فرمانده تیپ قزاق مستقردر قزوین انجام گرفت.
!طبق سازشنامه ننگین ۱۲۸۶( قاجاریه) انگلستان و روسیه، ایران را میان خود تقسیم کرده بودندو به خود حق داده بودند که در منطقه نفود نیروی نظامی داشته باشند
پس از انقلاب بلشویکی روسیه،اگرچه دولت روسیه شوروی موقتن از دعاوی خود درقبال ایران صرفنظر کرد، اما دولت انگلستان با دادن رشوه نقدی به وثوق الدوله نخست وزیر وقت و دوتن از وزیرانش امضای قرار دادی را به ایران تحمیل کرد که به قرارداد ۹ اوت ۱۹۱۹ معروف است که اگر اجرا می شد دولت انگلستان عملا امور مالیه و ارتش ایران را هم به دست می گرفت و ایران به صورت یک کشور تحت الحمایه انگلستان در می آمد.
اما، مجلس و ملت مخالفت کرد و لذا انگلستان بفکر کودتا افتاد و آیرونساید به تهران فرستاده شد .
آیرونساید-کودتاچی
آیرونساید از مهرماه ۱۲۹۹ فرماندهی نیروهای مسلح انگلستان در ایران و امور نظامی مربوط به آن کشوردر تهران را برعهده گرفته بود و یکی از وظایف او کوتاه کردن دست قزاقهای روس بود که پس از انقلاب بلشویکی روسیه در ایران مانده بودند و جدا از حکومت کمونیستی روسیه به کارهای کار خود در سازمانهای نظامی ایران ادامه می دادند و موی دماغ انگلیسی ها بودند.
آیرونساید دو هفته پس از انتصاب خود در ملاقات با رئیس الوزراء وقت ، خواستار برکناری افسران روس از قزاقخانه ایران شده بود و در این زمینه التیماتوم هم داده بود. کار دیگر آیرونساید جلوگیری از گسترش کمونیسم از روسیه به ایران بود .
اصرار آیرونساید و دولت انگلستان به اخراج افسران روس که دیگر عملا آواره و بدون وطن بودند باعث کناره گیری پی در پی دو رئیس الوزراء ایران شد و آیرونساید به نتیجه ای که می خواست نرسید . در اینجا بود که انگلستان با توجه به شرایط تازه و این که کمونیستها موفق به تثبیت وضع خود در روسیه شده بودند سیاست دیگری در پیش گرفت و آیرونساید در نیمه اول بهمن ۱۲۹۹ با ژنرال رضاخان ملاقات کرد و سه هفته بعد تهران به تصرف نیروهای این ژنرال درآمد.
رضا خان میرپنج-پهلوی اول-چند ساعت پس از کودتا
«آیرونساید» پس از اطمینان از این که دولت کودتا شکست نخواهد خورد، دهم اردیبهشت ۱۳۰۰ ( دو ماه و یک هفته پس از کودتا ) ایران را ترک کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوارکار افسانه ای قرن ۲۰ درگذشت
بیل شومیکر shoemaker ـ مردی به طول ۱۵۰ سانتیمتر ـ که عنوان سوارکار افسانه ای قرن ۲۰ به دست آورده بود۱۲ اکتبر ۲۰۰۳ در ۷۲ سالگی درگذشت.
او که در تکزاس به دنیا آمده بود، از ۱۸ سالگی وارد دنیای اسب دوانی شد و در طول چهار دهه در هشت هزار و ۸۳۳ مسابقه در سراسر جهان شرکت کرد. او در بیشتر مسابقه های مهم، اول و یا دوم می شد و جمع جوایز نقدی را که دریافت داشته بود بیش از یکصد میلیون دلار بود که قبلا سابقه نداشت.
شومیکر در پایان چهلمین سال سوارکاری، خود را بازنشسته کرد تا از آن پس کار آموزش سوارکاران و نیز تربیت اسب برای مسابقه را برعهده گیرد . در سال ۱۹۹۱ در کالیفرنیا و در یک حادثه رانندگی مجروح و فلج شد. با وجود این، با ویلچر به محل کار می رفت و به آموزش می پرداخت.
او شاید نخستین فردی باشد که گفت: این که می گویید «اسب عربی» درست نیست، عربها این اسب شکیل و پرطاقت را از ایرانیان به دست آورده اند. او در آخرین مصاحبه خود گفته بود که اسب خیلی زود سوار خود و مقصود او را درک کرده و به وی در رسیدن به مقصود کمک می کند، اسب حیوانی است مستحق احترام .
ایرانیان تنها مردمی بودند که اسبان جنگی پیر را رها نمی ساختند بلکه آنها را بازنشسته و هزینه نگهداریشان را که در دفاع از وطن شریک آنان بودند ، تامین می کردند و املاک فراوانی برای تامین این هزینه وقف شده بود.
بیل شومیکر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چی بگم که زبانم قاصره از حق شناسی