۱-توی مجلس روبرویم نشسته اما مدام از نگاه کردن رخ به رخم طفره میرود با حرکات منظم به راست به چپ وبالانگاه میکند اما از مستقیم وروبرویش همچنان ابا دارد شصت لامصبم خبردار میشود که شخص شخیص ایشان ازابتداکردن به سلام و احوالپرسی طبق عادت … بعضی نیاکانمان(که خوشبختانه در اقلیت اند ) روی میگرداند ضمنا محل نقطه چین را میتوانید با انتخاب واژه های داخل کمانک (بد-ناپسند-زشت-متکبرانه ) پر کنید . بله داشتم میگفتم ،بنده به رسم ادب یا احترام کوچکتر به بزرگتر یا جهت امرواجب رو کم کنی بلانسبت شما مثل گربه ای که در کمین موشی نشسته باشد همچنان به چهره ی انورشان مینگرم وبالاخره ایشان خسته از حرکات ریتمیک راست ،چپ ،بالا چپ ،بالا، راست یک لحظه با بنده ی کمینه رودرو شده و من ابن الوقت فورا با نیشی که تابناگوش باز شده دست ادب به سینه گذاشته وگفتم : سلام علیکم احوالات شما چطوره مشتاق زیارتتون هستم . که یخ علیامخدره باز شده وافاضه میفرماید:آه بلهشما خوبی؟ به جان خودت مرتب احوال شما را از …و.. و… و… میپرسم ونام چند نفرراردیف میکند و بنده ی حقیر هم با لبخندی زورکی که بیشتر شبیه گریه هست میگویم شما به بنده لطف دارید.اما خدالعنت کند این شیطان رجیم راکه مرتب در گوشم وسوسه میکردکه بهش بگو: اولا جون خودت ثانیا:من روبروتم حالمو از خودم بپرس چرا میری سراغ واسطه؟ که خدا راشکر درجهت تنبیه نفس اماره ام شیطان را لعن کرده ولب فرو بستم .
۲-ازچندروزقبل یکخط درمیان زنگ میزد که :فلانی خواستی فلان مجلس بروی منم هستم باهم برویم و بنده نیز بعد از هماهنگ کردن برنامه های کاری وروزانه ام با جانب ایشان (دقت بفرمایید باایشان نه خودم )راس ساعت ازپیش تعیین شده آنهم توسط شخص ،ایشان طی تماسی با منزل شان در کمال ناباوری شنیدم که فرمودند: ما چند ساعت قبل رفتیم وبرگشتیم در حالیکه سعی میکردم فک کش آمده ی پایینی ام را با فشار دست سر جایش برگردانم گفتم مگه من با شما برای این ساعت قرارنداشتم؟ وبا خونسردی شنیدم که گفتند : خوب پیش آمد وما با دوستان دیگری رفتیم . توی داستانها برای فضا سازی وتوصیف صحنه گاهی مینویسندحال من مثل حال کسی بود که یک سطل آب یخ رویش ریخته باشند اما من میگویم علاوه برخالی کردن آب یخ دور ازجان شما رویم به دیوار انگارکه با سطل هم محکم توی سرم کوبیده باشند تاچندروز هنوز گیج اینهمه تعهد وپایبندی !!!به قول وقرار بودم.
شما جای من بودید چه میکردید؟ بی صبرانه منتظر راهنمایی هایتان هستم تا فرصتی دیگر بدرود وصددرود.
فروغ خانم متاسفانه وقت شناسی برای اکثر ما ایرانیان بی معناست واتفاقا در حال آماده کردن مطلبی در این مورد هستم شاهد مدعایم را روز سه شنبه برایت اثبات مینمایم!
فروغ جان سلام وجانت سلامت .خواستم بخاطرنوشته های زیبایت وقلم شیوا وگفته های شیرین وبسیاردلچسبت تشکرکنم. بخصوص درموردبرادرهمیشه زنده ات شهیدعلیرضا . این مطلب هم بسیارخواندنی وقابل تامل است . نمونه هایش کم نیست . احسنت
فروغ خانم این شخص بنظرم من باید یکی از نزدیکان باشد متاسفانه ما بخاطر حجب و حیا که داریم جواب این اشخاص را نمی دهیم اگر یک بار در مقابل این چنین افرادی هگی بایستیم این اخلاق بسیار بد که بعضی از فامیل چه آقا و چه خانم دارند ترک می کند چون روزگار روزگار احترام متقابل است
jمن هم بارها و بارها خصوصا تو مراسم و حتی مهمانی های خانوادگی شاهد چنین مسئله ای بودم. هیچ وقت تو کتم نمی ره چرا کسی باید سراغم رو از دیگری بگیره؟ اگر علاقه ای به ارتباط وجود داشته باشه، مطمئنا راهش به راحتی پیدا میشه.
فروغ جان به نظر من بهترین کار همینه که کردی
سلام کن تا مثل موش تو تله بزرگواریت بیفته و پیچ و تاب بخوره
و برای قضیه وقت هم باید سر ساعت انچه باید انجام شود را انجام داد وقت را کسی که وقت شناس است باید تعیین کند و انکه از این قانون بری است از حق استفاده هم مبراست! و اگر یک بار دیگر بدقولی ان فرد تکرار شد به او مستقیما تکرار میکنم “مستقیما” بگویید و دیگر برای بار سوم انگشت مبارکتان را در سوراخ مزبور قرار ندهید
قرآن کتاب زندگیست
یا ایها الذین آمنوا افوا به العهده (ای کسانی که ایمان آورده اید به عهد پیمان خود وفا کنید)
من کاری با این که بد قولی کرده ندارم ولی آدم خوبه هر جا که رسید اول سلام کند حتی اگر اون آدم از خودت کوچکتر باشه
افرادی وجود دارند که سلام کنند خیلی ها هم هستند که به خاطر غرورشان حتی جواب سلام را هم نمی دهند حالا چه اشکال دارد که آدم سلام کند آیا چیزی از تان کم می شود؟
زندایی جون .برای منم همچین موردی پیش امده ولی منم وقتی بیبینم شخصی این رفتارو پیش میبره منم سری بعد همین رفتارو انجام میدم .هرکس که میگه نه ما اینجور نیستیم خیلی عذر میخوام فکرنکنم راست میگه….