نمی دانم تکلیف ما شیعیان با بعضی از مسائل دینی وبعضا کلیدی چیست وچرا علمای ما برای حل این مسائل موضعگیری یکسانی نمی نمایند برای درک بهتر از سخنان بنده به چند مورد اشاره می نمایم
1-تاریخ تولد هر شخصی یک روز بخصوصی میباشد ولی برای شخصیت بزرگی مانند حضرت محمد دو روز از سال را اختصاص داده اند
2-تاریخ فوت حضرت فاطمه این بانوی بزرگوار را مانند تولد پدرش نیز دو نوبت در سال برگزار می کنند وبرای نوبت دوم تعطیلی رسمی اعلام می کنند
3-طبق گفته های افراد محقق و صاحب نظر از جمله آقای محمدحسین حکمت فر پژوهشگر ودزفول شناس وآقای سید احمد غفاری حسب عالم و خطیب بزرگوار شهرستان دزفول شخصی بنام سبز قبا در محل فعلی وجود ندارد اگر چنین است پس این همه بقعه وبارگاه برای کیست
4-موسیقی حلال است یا حرام اگر حلال است پس جلوگیری کردن از برگزاری کنسرت موسیقی در بعضی از شهرها به چه علتی است واگر حرام است چرا از صدا وسیما مستمرا اجرا می شود
5-اگر موسیقی حلال است پس چرا نشان دادن آلات آن که قلب موسیقی بشمار می آیند نشان داده نمی شوند وبه جای آنها طبیعت ویا تصاویری دیگری نشان داده میشود
6-تراشیدن ریش با تیغ جایز است یا جایز نیست اگر جایز نیست چرا با بیش از نود در صد از مردانی که مرتکب این فعل حرام می شوند برخورد نمی شود واگر جایز است چرا آرایشگران را از این کار منع کرده اند
از خوانند گان عزیزی که این مطلب را رویت نموده اند خواهشمندم وارد این بحث شوند ونظرات خود را بنویسند با سپاس
سبزقبا آری یا نه
نمی دانم تکلیف ما شیعیان با بعضی از مسائل دینی وبعضا کلیدی چیست وچرا علمای ما برای حل این مسائل موضعگیری یکسانی نمی نمایند برای درک بهتر از سخنان بنده به چند مورد اشاره می نمایم ۱-تاریخ تولد هر شخصی یک روز بخصوصی میباشد ولی برای شخصیت بزرگی مانند حضرت محمد دو روز از سال […]
باسلام اتفاقا دیدگاه شما خیلی به دیدگاه من نزدیک است به غیر از این چند موردی که مرغوم فرمودید موارد زیادی هست که جای بحث وگفت وگو رادارد وتا کنون بنده حقیر کسی راپیدا نکرده ام که بتواند به این سوالات شک بر انگیز جواب قاطعی بدهد
با سلام.
آقا حسن الآن آرایشگرا ریش میزنن ,ابرو میگیرن تازه کارایی دیگه هم میکنن که نمیشه گفت ولی درمورد موسقی از حاج آقای مسجد توتونچی ((عظیم ابوالقاسمی))پرسیدم جواب داد؛ این بحث به خود فرد بستگی داره که آیا موسیقی انسان رو از یاد خدامیبره یانه اگر برد حرامه .
امیدارم کمکی کرده باشم.
خدمت دوستان عزیز عرض کنم که نه تنها در این مقولات بلکه درباره ی هر بحثی که نیاز به کارشناسی و سوادوآگاهی خاص دارد معمولا باید به متخصص آن مراجعه کرد حتی یادمان باشد که چشم پزشک و متخصص قلب وعروق هر دم پزشکند اما هیچکس برای بررسی چشمش به متخصص قلب مراجعه نمیکند وتازه اگر فردی در اثر ندانستن یا ساده انگاری به ایشان مراجعه کند با تمام دانش خود به او میگویند که در حیطه ی تخصص ما نیست بنا براین پاسخ این شبهات را باید از اهل فنش پرسید . و الا طرح آن در بین عوام یا کسانی که اطلاع وآگاهی ندارند شبهات خطر ناکتری را بوجود می آوردو مثلا طبق روایات ورؤیات متقن ومحکم حضرت مولی الموالی علی (ع) در شهر نجف اشرف مدفون گردیده اند اما عده ای مدفن شریف ایشان را شهر مزارشریف افغانستان میدانند!! یا یک متال خیلی ساده و پیش پا افتاده من و مژگان دختر عمویم به روایت همه شاهدان عینی به اختلاف ۹ روز از هم به دنیا آمده ایم وچون حس ریاست مژگان بربنده خیلی قوی هست بانو این ۹ روز را زودتر تشریف آورده اما الان طبق شناسنامه های ما دونفر در عصر معاصر معمای بزرگی وجود دارد از جمله من که دیرتر به دنیا آمدهام تاریخ تولدم ۲۸ تیر و صدور شناسنامه ام ۱۰ تیر و مژگان که زودتر متولد شده مرداد ماه ثبت شده است !جالبه نه ؟ والدین دور اندیش من ۱۸ روز جلوتر از ورود بنده برایم سجل گرفته اند و قس علی هذا
سلام فروغ خانم
من با قسمت اول دیدگاه شما کاملاً موافق هستم آنجا که فرموده اید برای هر کاری باید به متخصص و اهل فن آن کار مراجعه کرد (که البته آقا حسن در رابطه با مسئله سبزقبا به دو نفر از کارشناسان عالی این امر مراجعه فرموده اند). اما با قسمت دوم دیدگاهتان مخالفم آنجا که گفته اید نباید سوالات و شبهات را در بین عوام یا کسانی که اطلاع و آگاهی ندارند مطرح کرد.
اولاً به نظر بنده نباید برای مخاطب قرار دادن اعضای محترم خاندان مجدی که از سایت بازدید میفرمایند از کلمه “عوام” استفاده کرد چون قاطبه افراد خاندان حداقل در یک رشته کارشناس هستند. همچنین به نظر من اعضای محترم این خاندان کسانی نیستند که نسبت به مسائل بی اطلاع بوده و یا اطلاع و آگاهی کمی داشته باشند چون مسائلی که آقا حسن مطرح کردند مسائلی هستند که همه ی ما روزمره با آنها سروکار داریم و جزئی لاینفک از زندگی ما شده اند.
ثانیاً اگر سوال به این دلیل مطرح شود که صرفاً یک سوالی پرسیده شده باشد و سوال کننده قصد گرفتن پاسخ نداشته و فقط به این دلیل سوال را مطرح کرده باشد که ذهن مخاطب خود را مشوش کند، کاری ناپسند و به دور از عقل است؛ اما مطرح کردن سوال و همفکری با دیگران برای یافتن پاسخ آن، کاری بسیار شایسته و پسندیده است که آقا حسن نیز همین کار را انجام داده اند. سوالی که آقا حسن مطرح کرده اند سوال من و سوال خیلی از ماست. اگر ما بتوانیم از رهگذر این مباحثی که مطرح می شود با تبادل نظر و همفکری باهم در نهایت به یک پاسخ مشترک، منطقی و قانع کننده برسیم، در درجه اول پاسخ سوال هایمان را گرفته ایم و در درجه دوم زمینه مطرح شدن مباحث جدی تر در آینده بوجود خواهد آمد.
عرض ادب خدمت آقاحسین دارم امابعد
این سایت درست است که خانوادگی است اما بطورقطع ویقین غیرازخاندان خودمان بازدید کننده های دیگری هم دارد وخطاب بنده به همه بوده دوم: عوام نه به معنای بیسواد ونادان بلکه بطور اخص به افرادی اطلاق میشود که در زمینه ی علمی یا فنی یا هنری خاصی ، دانش آنرا ندارند اما مسألهی خیلی مهمتر که مورد نظر بنده است اینه که اگر سؤالی بی جواب ماند یعنی بقول دانشمندان در حد مجهولات یاقی ماند نه تنها روشنگری ندارد که هیچ بلکه یک علامت سؤال بزرگ در ذهن بوجود می آید که برای رسیدن به آن خودش وارد عمل میشود وممکن است هر نظری را حتی در حد (باعرض پوزش)چرت وبیراه بپذیرد چون واقعا میخواهد مجهول را معلوم کند بنابراین بنده بازهم مصرّم که باید از دانیان و عالمان نپرسید نه از عمممممممممممموم زیرا هرکس ممکن است بدون کارشناسی اظهار نظر کند که گاه بنیان کن ومفسده آوراست یک پیشنهاد ساده :ر شما در جمعی دوستانه یا خانوادگی اظهار کسالت کنید ببینید چند نفر برایتان نسخه می پیچند و دورازجانتان چند بیماری به شما نسبت میدهند .واین به دلیل آنست که همه خودشان را (کم یا زیاد ) یک جورایی متخصص و وارد میدانند .مؤید باشید.
فروغ خانم حرف من هم همین است واگر دقت کرده اید در مقاله ام قید کر ده ام که علمای ما در این گونه موارد تصمیم واحدی نمی گیرند مثلا به عنوان نمونه عرض کنم موسیقی یا حلال است یا حرام حال اگر تعدادی از علما موسیقی را حلال بدانند وتعدادی حرام بدانند تکلیف ما چیست؟ در این میان یک دسته راه اشتباه میروند ومقلدین خود رانیز با این اشتباه همراه خود کرده اند مثال دیگری بیان نمایم برای احرام پوشیدن هر مرجع تقلیدی یک نظر دارد نمی شود تمام نطرات خود را با توافق همدیگر یکی کنند تا تکلیف مردم برای این کار روشن باشد یا برای سبز قبا از دونفری که در مقاله ام نام برده ام متخصصین بهتری سراغ دارید حال اگر شما تحقیقی کردید وبه این حرف من رسیدید چه می کنید موضوع اختلاف مکان دفن حضرت علی که فرموده اید اختلاف بین دو کشور است ولی سبز قبا اختلاف عقیده بین مردم یک شهر است براستی تکلیف ما چیست؟
سلام
آقا حسن عزیز، من قصد دارم با بررسی کلی تاریخ اسلام از صدر تاکنون از منظر “چگونگی حکومت های اسلامی تشکیل شده”، به این سوال که “تکلیف ما چیست؟” پاسخی داده باشم:
برای نتیجه گیری از بحث، ابتدا جمله زیر را در نظر گرفته و فرض می کنیم که این جمله کاملاً صحیح باشد (یعنی ما در اینجا نمی خواهیم درباره صحت و سقم جمله زیر بحث کنم و فقط فرض می کنم که صحیح است و شالوده بحث خودم را روی آن بنا می کنم):
“در زمان حضور معصوم، حق رهبری حکومت اسلامی متعلق به اوست و در زمان غیبت ایشان، این حق به نائب وی واگذار می شود.”
وضعیت حکومت اسلامی در زمان حضور معصوم در صدر اسلام:
می دانیم که از سیزده معصومی که حق رهبری جامعه و حکومت اسلام را داشتند (چهارده معصوم منهای حضرت زهرا(س)) تنها سه نفر از ایشان توانستند که به این حق دست یابند: حضرت محمد(ص)، امام علی(ع) و امام حسن(ع). حضرت محمد(ص) که در واقع وظیفه تاسیس نهال اسلام و حکومت اسلامی را بعهده داشت و به این مهم دست یافت. امام علی(ع) نیز در طول مدت حکومتشان که پنج سال به طول انجامید عملاً درگیر جنگ و همچنین اصلاح امور و سامان بخشیدن به وضع جامعه ای بود که سه خلیفه (ابوبکر، عمر و عثمان) آن را از اسلام حقیقی دور کرده بودند. امام حسن(ع) نیز فقط شش ماه حکومت کردند. پس نتیجه می گیریم که در زمان حضور معصوم، هیچگاه مجالی پیش نیامد که حکومت و جامعه اسلامی سه مرحله “تشکیل، تثبیت، توسعه” را به طور کامل طی نموده تا بتواند “الگویی عملی” برای نائبینی باشد که در زمان غیبت معصوم قرار است حکومت و جامعه اسلامی را اداره کنند.
حال به زمان حاضر بیاییم:
در کشور ما در سال ۱۳۵۷ شمسی انقلابی رخ داد و در پی این انقلاب، حکومتی تاسیس شد با نام جمهوری اسلامی. هم مردم و هم نائبین امام معصوم می خواستند جامعه اسلامی تشکیل دهند و حکومت اسلامی بوجود بیاورند، اما آیا “الگوی عملی کامل” در دست داشتند؟ پاسخ منفی است. تمام آن چیزی که به عنوان “الگوی عملی” در اختیار بود تنها مربوط می شد به مرحله “تشکیل” حکومت اسلامی، اما هیچ الگویی برای مراحل “تثبیت و توسعه” احکام اسلام و حکومت اسلامی در اختیار نبود، چون اساساً این مراحل هیچگاه در طول تاریخ اسلام در هیچ جامعه ای محقق نشده بودند.
وقتی که “الگوی عملی کامل” در اختیار نباشد، ناگزیر چیزی که جایگزین آن می شود “استنباط شخصی و سلیقه شخصی” خواهد بود.
نتیجه گیری و پاسخ:
با فرض اینکه در کشور ما، مرحله “تشکیل” حکومت اسلامی کاملاً از نمونه عملی آن اقتباس شده باشد، آن چیزی در مراحل “تثبیت و توسعه” رخ داده است، کاملاً مبتنی بر استنباطات شخصی و سلایق شخصی سران حکومت است و وقتی که کلیاتِ موضوع یعنی “روش حکومت داری” مبتنی بر سلیقه می شود، آیا می توان انتظار داشت که در جزئیات، سلیقه حاکم نشود؟
وقتی که سلیقه حاکم شد، موسیقی در یک شهر حلال می شود و در شهر دیگر حرام. شنیدن خود موسیقس حلال می شود اما دیدن آلات آن حرام. تراشیدن ریش حرام است و جلوی آن گرفته نمی شود، اما بی حجابی زنان هم حرام است و جلوی آن گرفته می شود. به فراخور جابجایی جمعیت مجوز تاسیس امام زاده های جدید صادر می شود و یا تصمیم گرفته می شود که درب امام زاده هایی که نتوانسته اند با مردم ارتباط روحی خوبی برقرار کنند بسته شود.
آقا حسن عزیز، خودت بهتر از من میدانی که اگر بخواهیم از این دست تناقضاتی که در اثر حاکم شدن سلیقه در کشور ما وجود دارد برشماریم، می شود مثنوی هفتصد! هزار من کاغذ. اما براستی”تکلیف ما چیست؟” وقتی که در کشور ما به نام اسلام، سلیقه حاکم می شود و قدرت هم در دست ما نیست براستی چه می توان کرد؟ براستی چه می توان کرد جز “انتظار فرج”؟
آقا حسن عزیز خوشحال می شوم نظرتان را درباره ی دیدگاهم بدانم.
با تشکر فراوان از مطرح کردن این بحث.
حسین جان خوشحالم که بالاخره یک نفر پیدا شد ووارد این بحث گردید نظرتان بسیار مختصر ومفید بود ولی با قسمت آخر آن که منتظر بمانیم تا یکی از غیب در آید وکار ها را اصلاح کند مخالفم آیا واقعا خودمان از حل این مسائل بسیار جزئی عاجز ماند ه ایم ومنتظر بمانیم تا امام زمان مشکل ما را حل کند آیا امام زمان به ما نمی خندد به ما نمی گوید شما چه امتی هستید که مسائلی به این ساده را نتوانسته اید حل نمایید یادتان هست زمانی ویدئو حرام بود!!چه کسی حرامش کرده بود؟همین روحانیت حرامش کرده بود بعدا چه کسی حلالش کرد ؟کسی از آنها پرسید دلیل حرام بودنش چه بود ؟الان هم ماهواره حرام است وهر از چند گاهی به پشت بام ها یورش میبرند وچه ها که نمی کنند آیا کسی از آنها پرسیده چرا حرام است؟ آیا کسی از آنها پرسیده کسانی که بر نامه های تلویزیون برون مرزی کشور ایران را تماشا می کنند بایستی از دستگاهی به نام ماهواره استفاده کنند که شما حرامش کرده اید!!! یک بام ودو هوا وخیلی حرفهای دیگر که به قول شما مثنوی هزار من میشود گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من آنچه هرگز به جایی نرسد فریاد است
سلام آقا حسن عزیز
از اینکه گفته اید “خوشحالم که بالاخره یک نفر پیدا شد …” کمی افسوس خوردم. من هم مانند شما انتظار داردم افرادی از خاندان که از سایت استفاده می کنند و به جرات می توان گفت “همه” آنها دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، درباره مباحث و مطالب جدی و مهمی که در سایت مطرح می شود وارد بحث، گفتگو و تبادل نظر شوند. اگر این اتفاق بیافتد، فوایدی عایدمان می شود از جمله: ۱. آشنا شدن با نظرات و موضع گیری های یکدیگر در رابطه با مباحث مختلف ۲. افزایش سطح آگاهی عمومی از رهگذر تبادل نظرات ۳. نقد و بررسی نظرات مختلف مطرح شده که اساساً “نقد نظر” بستری است برای “رشد” (البته به شرطی که نقدهایمان منصفانه باشد نه مغرضانه) ۴. ارتقاء سطح و جایگاه سایت درنگاه مخاطبین خارج از خاندان.
اما بپردازم به اصل مطلب:
به نظر من نه تنها امام زمان به ما می خندد، بلکه به پیروی از پدرش امام علی(ع) سر در چاه فروبرده و به حال اما گریه می کند که هنوز درگیر در این مسائل بسیار ساده و پیش پا افتاده هستیم.
آقا حسن عزیز، متاسفانه آن چیزی که به عنوان مفهوم کلمه “انتظار” در ذهن های ما جا انداخته اند، مفهوم “به انتظار نشستن” است یعنی یکی از غیب درآید و مشکلات را حل کند (البته خودت خوب می دانی که چه کسانی این مفهوم را در ذهن مردم جا انداخته اند). اما به نظر من مفهوم حقیقی کلمه انتظار، “به انتظار ایستادن” است. انسانی که “نشسته” است هیچ کاری از دستش بر نمی آید. مقدمه انجام همه کارها “ایستادن” است. متاسفانه در کشور ما این فکر را به مردم القا می کنند که همه چیز خوب است و همه چیز آرام است و هیچ نابسامانی وجود ندارد و ما فقط باید به انتظار امام زمان “بنشینیم” تا ایشان بیاید و دشمانان ما را نابود کند؛ به نظر من این فکر دقیقاً مخالف مفهوم کلمه انتظار است.
آقا حسن عزیز، از عمق دیدگاهتان فهمیدم که شما هم به کلمه انتظار با مفهوم “نشستن” نگاه نمی کنید بلکه مفهوم “ایستادن” را می پسندید. شما هم این دیدگاه را دارید که وضع موجود نابسامان است و برای اصلاح آن باید “ایستاد”. حال سوال من این است که از دست ما “ایستادگان” چه کاری بر می آید؟ باور کنید این سوال همیشه در ذهن من است اما تاکنون نتوانسته ام پاسخی روشن و قانع کننده برای آن بیابم. این سوال در واقع همان سوالی است که شما پرسیده اید: “تکلیف ما چیست؟”.
چه زیباست که از رهگذر این بحث پاسخی برای آن بیابیم.
حسین جان جواب سوالت را با روسای جمهورمان که در این ۳۵ سال برما حکومت کرده اند میدهم وخودت دریاب جواب سوالت را
۱-محمد علی رجایی را در ابتدای ریاستش ترور کردند
2-بنی صدر را از ریاست جمهوری خلع کردند
3-موسوی را بدون محاکمه زندانی خانگی کرده اند
4-رفسنجانی را حاشیه نشین کرده اند
5-حاتمی را هیچ کاره کرده اند
6-احمدی نژاد را بعد از اتمام ریاستش محاکمه خواهند کرد
آقاحسن انتظارازشخص حضرتعالی خیلی بیشترازاین هابود.ای کاش درموردبیان نظراتمون تامل بیشتری داشته باشیم.درموردتک تک ابهامات شماپاسخ روشن وشفاف موجوداست که بنده هرزمان که حضرتعالی آماده بودیددرخدمتم.وامایک جمله درجواب آقای حلاجی.الگوی حکومت اسلامی مابه مراتب کاملتروجامع ترازحکومت صدراسلام می باشدبه هزاران دلیل که یکی ازآنهااینکه ساختن انسان های متخصص وکاردان وعالم درزمان حکومت اسلامی بقول شما فعلی بمراتب گستره ی وسیع تری داشته ودارد.وامابحث عوام وخواص.البته که طرح شبهات در جمعی که خودآگاهی مناسب ندارندوبعلارتی افرادغیرمتخصص دراین امرمیباشندکاری عبس وبیهوده ایست.حال سوال بنده ازنویسنده ی این مطلب این است.آیاباطرح این چنین سوالاتی ابهامات شمابرطرف شدیانتیجه اش این شدکه ابهامات بیشتروذهن افرادبیشتری درگیرشد.بنده ازاینکه افراددرگیرمسائل فقهی شوندبسیارخرسندمیشوم وهیچ مشکلی باآن ندارم ولی آیاواقعادراین دنیایی که ارتباطات درسطح بسیاربالایی وجودداردبایدبرای یافتن جواب سوالات خودبه این وآن مراجعه کردودیگرهیچ عالمی وآگاهی بجزاین دوبزرگوارکه نام بردیدوجودندارد.پس به بنده اجازه ای این رابدهیدکه باخوداینطوربیندیشم که شاید بازهم شششششاااااااااایییییییییدازطرح اینگونه مسائل هدف دیگری رادنبال میفرمایید.امادرخصوص اظهارنظردرموردروسای جمهورگذشته بگویم بااین ادبیاتی که حضرتعالی استفاده نموده ایدآن شکمان بیشترمی شودچون واقعابازهم میگویم ازشماانتظارمی رودبادقت بیشتری به بیان دیدگاههایتان بپردازیدولااقل بارحقوقی این اظهارنظرات رانیزدرنظربگیرید.
برادرعزیزآقاحسین هیچکس ادعانکرده که همه چیزعالی است وهیچ مشکلی بجزظهورآقاوجودندارد.ولی این ادعارامی توان کردکه وضع کلی جامعه ی مابمراتب ازخیلی ازجوامع که خیلی هاآرزوی حضوردرآن جامعه رادارندوشهروندآن جامعه بودن راآرزووافتخارخودمیدانند.بهتراست. ودرجواب شمااینرابگویم ایستاده بودن مهم نیست این که حرکت کنیم مهم است.وگرنه کسی که ایستاده است باکسی که نشسته است هیچ فرقی نداردمهم حرکت روبجلووپیشرفت مهم است که الحمدالله والمنه جامعه اسلامی مانه به اذعان دوستان که به اقراردشمنان روبجلووروبه پیشرفت است واین پیشرفت نه به دست دولت وعوامل اجرایی بلکه باایستادگی وخون دلهای این مردم فهیم وبزرگواروهمت وتلاش جوانهایی امثال حضرتعالی بوجودآمده است.پس جواب شمادریک جمله اینکه بایدحرکت کرد.
آقای مصطفی عزیز سلام.
از اینکه سایت خاندان مجدی فرصتی را فراهم کرد تا باهم آشنا شویم بسیار خوشحال شدم. انشاءالله این آشنایی بستری باشد برای ارتباطات بیشتر و سازنده تر در آینده.
در پاسخی که محبت کردی و به دیدگاه من دادی چند جمله وجود دارد و من می خواهم پیرامون آنها با شما صحبت کنم.
در ابتدا گفته ای “این ادعا را می توان کرد که وضع کلی جامعه ما بمراتب از خیلی از جوامعی که خیلی ها آرزوی حضور در آن جامعه را دارند و شهروند آن جامعه بودن را آرزو و افتخار خود می دانند.بهتراست”. همانطور که خودت گفته ای این جمله یک “ادعا” است بنابراین نیاز به “ثابت کردن” دارد. به نظر من تنها معیاری که برای ثابت کردن این ادعا وجو دارد “میزان پیشرفت” جوامع مختلف و مقایسه کردن آنها با هم است، همان چیزی که خودت به آن اذعان کرده و در متنی که نوشته ای گفته ای “جامعه اسلامی ما نه به اذعان دوستان که به اقراردشمنان روبجلو و روبه پیشرفت است و این پیشرفت نه به دست دولت و عوامل اجرایی بلکه باایستادگی و خون دلهای این مردم فهیم و بزرگوار و همت و تلاش جوانان بوجودآمده است”.
آقا مصطفی عزیز سوالی که می خواهم از شما بپرسم این است که آیا پیشرفت یک کشور باید به دست مردم آن کشور اتفاق بیافتد یا حکومت آن کشور؟ شما در متنی که نوشته ای پاسخ این سوال را داده ای و گفته ای که پیشرفت باید به دست مردم اتفاق بیافتد. آقا مصطفی باید بگویم که من کاملاً با این حرف شما مخالفم و با استناد به قانون اساسی کشورمان، مخالفتم را ثابت می کنم و پس از این اثبات، نتیجه ای خواهم گرفت که تمام حرف من در آن است.
در ابتدا توجهت را به برخی از اصول قانون اساسی جلب می کنم:
اصل ۲:
جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
1. خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2. وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3. معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
4. عدل خدا در خلقت و تشریع.
5. امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
6. کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا، که از راه:
– اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین،
– استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
– نفی هر گونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری،
قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.
اصل ۳:
دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:
1. ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.
2. بالا بردن سطح آگاهی های عمومی در همه زمینههای با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر.
3. آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.
4. تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.
5. طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب.
6. محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی.
7. تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون.
8. مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش.
9. رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی.
10. ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضرور.
11. تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.
12. پیریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.
13. تأمین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها.
14. تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.
15. توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم.
16. تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان.
اصل ۲۸:
هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اصل ۲۹:
برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتیدرمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
اصل ۳۰:
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
اصل :۳۱
داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
اصل ۴۳:
برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشهکن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار میشود:
1. تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.
2. تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامهریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
3. تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
4. رعایت آزادی انتخاب شغل، و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهرهکشی از کار دیگری.
5. منع اضرار به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام.
6. منع اسراف و تبذیر در همه شئون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف، سرمایهگذاری، تولید، توزیع و خدمات.
7. استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور.
8. جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور.
9. تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند.
اصل ۱۰۰:
برای پیشبرد سریع برنامههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت میگیرد که اعضای آن را مردم همان محل انتخاب میکنند. شرایط انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان و حدود وظایف و اختیارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آنها را که باید با رعایت اصول وحدت ملی و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی و تابعیت حکومت مرکزی باشد قانون معین میکند.
اصل ۱۱۰ – وظایف و اختیرات رهبر:
1. تعیین سیاست ها کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2. نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام.
3. فرمان همهپرسی.
4. فرماندهی کل نیروهای مسلح.
5. اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای.
6. نصب و عزل و قبول استعفای:
– فقهای شورای نگهبان.
– عالیترین مقام قوه قضاییه.
– رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
– ریییس ستاد مشترک.
– فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
– فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی.
7. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.
8. حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
9. امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم. صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
10. عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم.
11. عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضاییه.
رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.
اصل ۱۲۶:
رییس جمهور مسوولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیما بر عهده دارد و میتواند اداره آنها را به عهده دیگری بگذارد.
اصل ۱۵۶ – وظایف قوه قضاییه:
قوه قضاییه قوهای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشند به عدالت و عهدهدار وظایف زیر است: ۱ – رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین میکند. ۲ – احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع. ۳ – نظارت بر حسن اجرای قوانین. ۴ – کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام. ۵ – اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.
اصل ۱۷۶ – وظایف شورای عالی امنیت ملی:
به منظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی “شورای عالی امنیت ملی” به ریاست رییس جمهور، با وظایف زیر تشکیل میگرد.
1. تعیین سیاستهای دفاعی – امنیتی کشور در محدوده سیاست های کلی تعیین شده از طرف مقام رهبری.
2. هماهنگ نمودن فعالیتهای سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی – امنیتی.
3. بهرهگیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی.
اعضای شورا عبارتند از:
1. روسای قوای سه گانه
2. رییس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح
3. مسوول امور برنامه و بودجه
4. دو نماینده به انتخاب مقام رهبری
5. وزرای امور خارجه، کشور، اطلاعات
6. حسب مورد وزیر مربوط و عالیترین مقام ارتش و سپاه
شورای عالی امنیت ملی به تناسب وظایف خود شوراهای فرعی از قبیل شورای دفاع و شورای امنیت کشور تشکیل می دهد. ریاست هر یک از شوراهای فرعی با رییس جمهور یا یکی از اعضای شورای عالی است که از طرف رییس جمهور تعیین میشود. حدود اختیارات و وظایف شوراهای فرعی را قانونی معین میکند و تشکیلات آنها به تصویب شورای عالی میرسد. مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تأیید مقام رهبری قابل اجراست.
آقا مصطفی عزیز، این اصولی را که در بالا آوردم تنها ۱۲ اصل از ۱۷۷ اصل قانون اساسی هستند. با نگاه کلی به این اصول می توان دریافت که مسئولیت پیشرفت کشور به عهده کیست. طبق این اصول، این مسئولیت قطعاً و حتماً به عهده حکومت است و نقشی که مردم دراین پیشرفت دارند، فقط انتخاب عوامل و مسئولان حکومت از طریق شرکت کردن در انتخابات های مختلف است. بنابراین این اشتباه است که ما فکر کنیم که حکومت هیچ کاره است و مردم خودشان باید فکری برای پیشرفت کشور کنند. حال اگر این واقعیت که “حکومت مسئول پیشرفت کشور است” را نپذیریم، اتفاقات ذیل رخ می دهد:
1. عدم شناخت از حق و حقوق مسلم خودمان براساس قانون اساسی
2. عدم مطالبه این حق و حقوق از حکومت
3. عمل نکردن به قانون توسط مسئولان حکومت در اثر اینکه می بینند مردم حقوق مسلم خود را از آنها مطالبه نمی کنند
4. عدم دادخواهی مردم از مسئولان بابت این قانون شکنی
نتیجه گیری:
آقا مصطفی عزیز، اگر آقا حسن مطلبی نوشت و سوالی مطرح کرد، نباید به او اشکال گرفت و او را بازخواست کرد. بلکه باید به او آفرین گفت که نسبت به حق و حقوق مسلم خود آگاه است و شجاعانه آنها را مطالبه می کند؛ کاری که در جامعه ما کمتر کسی آن را انجام می دهد. من واقعاً این روحیه آقا حسن را تحسین می کنم و خودم را با او همدرد می دانم. شما در پاسخی که به آقا حسن داده ای خطاب به من گفته ای که “الگوی حکومت اسلامی ما به مراتب کاملترو جامع تراز حکومت صدراسلام می باشد”؛ حال سوال من از شما این است که الگوی کامل و قانون اساسی خوب به چه درد می خورد وقتی به آن عمل نمی شود و هیچ کس هم برای عمل نشدن به آن، مسئولان را بازخواست نمی کند؟ آیا به نظر شما این واقعاً “پیشرفت” است؟
آقاحسین سلام ازاینکه اینهمه وقت گذاشتیدسپاسگزارم.میخام جوابتون روازاینجاشروع کنم که یادمان نرودکه بحث اینکه الگوی جامعه ی ماکامل است روباتفاق باتوصیفات بالاشمانیزپس قبول دارید.امادرخصوص عمل به این قانون واجراوپیاده نمودن صحیح این الگو.ادعای مابراین است که جامعه ی متمدنی هستیم.تمدن به چه چیزاطلاق میشود؟اینکه مردم یک جامعه برقوانین واصول آن جامعه پایبندباشند.حال بنده متمدن بودن هرفرد رابقضاوت درشیوه ی زندگی ومیزان پایبندبودن خودآن فردبه قانون میسپاریم.این نقش مردم درجاری شدن این الگوی پویا.امانقش حاکمیت.قبل ازاینکه به این موضوع بپردازیم این نکته رایادآورشوم که بنده نیزاعتقاددارم به اینکه مردم بایدحق خودرامطالبه نمایندکه این امری بدیهی میباشد.حاکمیت نقش یک هماهنگ کننده دراجرای این قوانین است ودراصل مجری این قوانین مردم هستندولی متاسفانه بدلیل اینکه مابنابنظرشمانسبت به حق وحقوق خودآگاه نیستیم وآنرادرست مطالبه نمیکنیم وضعیت اینچنین میشودکه هرکس جای خودقرارنمیگیرد.یک مثال ساده بزنم وصحبت راتمام کنم.یادمان نرفته درپنج شش سالاخیرنحوه آرایش پیشخوان بانک هاچگونه بودارباب رجوع سرپا وکارمندنشسته.چه اتفاقی افتادکه این وضع عوض شد.حضورتفکرجدیدوحال بهتربگوییم بخش خصوصی وبعبارتی مردم دراین وادی ومشخص شدن جایگاه طرفین دراین امر.اگراصل ۴۴قانون اساسی اصراربراین داردکه بایدامورات مردم بدست مردم بیفتدهدف همین است که هرکس جای خودبنشیندالبته بحث خصوصی سازی وشیوه ای که الان داریش میگیردجای خودداردکه بایدمفصلادرموردآن بحث کرد.پس هرزمانی مردم ازحقوق خودغافل شوندنتیجه این میشودکه آنحق شهیدمیشود.ونقش ماجوانهادراین امربسیارخطیراست چون بارمطالبه ی این حقوق بیشتربرعهده ی مامی باشد.اطاله ی کلام بیشترنکنم وبه همین اکتفانمایم که حضورمردم درهرصحنه ای پیروزی بدنبال خواهدداشت چون باحضوراست که میتوان حقوق مدنی خودرامحقق کردواین ماهستیم که بایدیاورحاکمیت باشیم تابتوانداین هماهنگی راایجادنماید.البته یادمان نروداین ماهستیم که حاکمیت رانیزتشکیل میدهیم ومسئولان همین برادروپدروخواهرو…ماهستند.وحاکمیت هیچ وقت ازمردم جدانیست.پس بازهم باینجامیرسیم که بایدهرفردبه نوبه ی خودتلاش کندکه به آن جامعه ی آرمانی برسیم.هیچ قومی تغییرنکردمگرآنکه خودخواست وتلاش کرد.
سلام آقا مصطفی
بحث در رابطه با قانون و عمل به آن بحثی بسیار مفصل است که مجالی دیگر می طلبد. اما یک سوال: شما با استناد به چه چیزی گفته اید که “حاکمیت نقش یک هماهنگ کننده در اجرای قوانین دارد و در اصل مجری قوانین مردم هستند”؟ لطفاً مستندات خود را بیان کنید. با تشکر.
آقاحسن انتظارازشخص حضرتعالی خیلی بیشترازاین هابود.ای کاش درموردبیان نظراتمون تامل بیشتری داشته باشیم.درموردتک تک ابهامات شماپاسخ روشن وشفاف موجوداست که بنده هرزمان که حضرتعالی آماده بودیددرخدمتم.وامایک جمله درجواب آقای حلاجی.الگوی حکومت اسلامی مابه مراتب کاملتروجامع ترازحکومت صدراسلام می باشدبه هزاران دلیل که یکی ازآنهااینکه ساختن انسان های متخصص وکاردان وعالم درزمان حکومت اسلامی بقول شما فعلی بمراتب گستره ی وسیع تری داشته ودارد.وامابحث عوام وخواص.البته که طرح شبهات در جمعی که خودآگاهی مناسب ندارندوبعلارتی افرادغیرمتخصص دراین امرمیباشندکاری عبس وبیهوده ایست.حال سوال بنده ازنویسنده ی این مطلب این است.آیاباطرح این چنین سوالاتی ابهامات شمابرطرف شدیانتیجه اش این شدکه ابهامات بیشتروذهن افرادبیشتری درگیرشد.بنده ازاینکه افراددرگیرمسائل فقهی شوندبسیارخرسندمیشوم وهیچ مشکلی باآن ندارم ولی آیاواقعادراین دنیایی که ارتباطات درسطح بسیاربالایی وجودداردبایدبرای یافتن جواب سوالات خودبه این وآن مراجعه کردودیگرهیچ عالمی وآگاهی بجزاین دوبزرگوارکه نام بردیدوجودندارد.پس به بنده اجازه ای این رابدهیدکه باخوداینطوربیندیشم که شاید بازهم شششششاااااااااایییییییییدازطرح اینگونه مسائل هدف دیگری رادنبال میفرمایید.امادرخصوص اظهارنظردرموردروسای جمهورگذشته بگویم بااین ادبیاتی که حضرتعالی استفاده نموده ایدآن شکمان بیشترمی شودچون واقعابازهم میگویم ازشماانتظارمی رودبادقت بیشتری به بیان دیدگاههایتان بپردازیدولااقل بارحقوقی این اظهارنظرات رانیزدرنظربگیر
آقاحامدمشکل دیدگاه بنده چی بوده که مخفی نمودید؟؟؟؟؟؟؟مشکل فنیست یا؟؟؟؟؟؟
سلام اقا مصطفی
دیدگاه شما به دلیل خوردن ۶ نمره منفی از طرف خوانندگان به صورت اتوماتیک محو شده توسط وردپرس
دوباره براتون دیدگاه و اوردم بالا با پاک کردن ۶ تا نمره منفی
آقا مصطفی سلام خوشحالم که نوشته منو خواندی ودیدگاه خودتونو نوشتی وچقدر خوشحال می شم که دیگران نیز نظرات خود را در این مورد بنویسند در ابتدای دید گاه خود نوشته اید که از من انتظار چنین مقاله ای را نداشته اید نمی دانم منظور شما از این جمله چیست ولی این را خدمت شما عرض نمایم که نمی شود تمامی افراد یک جامعه نظرات یکسانی داشته باشند واگر یک نفر عقیده ای خلاف دیگران داشت او را مورد مواخذه قرار داد هدف من از این نوشتار فقط وفقط روشن شدن اذهان عموم از اینگونه مسائل است وبس شما میفرمایید که این گونه سوالات را باید از اهل فنش پرسید ودر غیر این صورت علاوه بر اینکه جواب سوال خود را نمی گیرید اذهان عمومی را نیز خدشه دار مینمایید من با شما در این مورد که طرح این سوالات باید از اهل فنش باشد موافقم ولی از اینکه ادهان عموم را خراب میکنم صد در صد مخالفم هدف من همان طور که عرض نمودم روشن شدن افکار عموم است اگر قرار باشد با دوجمله من فکر کسی که سالیان زیادی پای منابر این بزرگان اینگونه مطالب را یاد گرفته است کمرنگ شود پس وامصیبتا از این اشخاص من بر این عقیده ام که مردم در هر مسئله ای باید از یک قانون تبعیت نمایند
باسلام خدمت سرورخودم آقاحسن آقا.بنده ارادت ویزه ای محضرحضرتعالی دارم.درخصوص اینکه عرض کردم انتظارطرح چنین مسائلی رونداشتم اگرملاحظه فرموده بودیددرنوشتارم آورده بودم که بااصل موضوع هیچ مشکلی وجودنداردولی نحوه ارائه وبخصوص قضاوت هاوارائه نظرات درموردحوادث تاریخی سیاسی که حضرتعالی به اختصارکارنامه ی ۳۴ساله نظام رازیربغلش گذاشتیدحقیقتاشوکه شدم.هرکدام ازشخصیتهایی که نام بردیدودرموردآن اظهارنظرفرمودیدخودبایدبطورمفصل درموردش مطالعه وتحقیق کردتاابعادسیاسی وتاریخی آنهاموردبررسی قرارگیرد.ودرخصوص ماهیت طرح این مسائل فقهی بنده بازاعتقاددارم که ارائه این چنین مسائل بایددرفضایی متناسب بااین موضوعات ونشستن پای بحث تاحصول نتیجه ی آن.چون همانطورکه حضرتعالی صدالبته واقف ترازامثال بنده دراین خصوص هستید.شرع ومسائل فقهی تیغ دولبه می باشندوجالب است چقدرشریعت مازیباوجامع است که دراغلب مسائل ازجمله موسیقی که نام بردیدتشخیص حلال وحرام بودن آن رابهعده ی خودفردمیگزاردکه بایدخداراشاکربودبخاطرداشتن چنین شریعتی.بنده اول خودرامی گویم ومخاطب اصلی شخص خودم میباشم دراین خصوص که اولویت آخرمادرزندگی یافتن مسایل وابهامات اعتقادی است درصورتی که اگراین ابهامات برطرف نشودانگارساختمانی ساخته ایم بدون شالوده وپی که باکوچکترین لرزشی فروخواهدریخت.ودرجای جای جهان حال مشاهده میکنیم که مسلمان رابجان مسلمان انداخته اندبدلیل عدم درک درست ازمفاهیم عمیق وشیوای دین مبین اسلام.انشاءالله روزی برسدکه الگوی حکومت شیعی واسلام ناب محمدی سرمشق زندگی کلییه انسان های جهان قرارگیرد.
خدمت همه ی دوستان عرض کنم از اصل موضوع مطرح شده ی آقا محمد حسن شریف دور افتادیم اینکه چرا اختلاف نظرهای تاریخی درباره ی وقوع حوادث صدراسلام متفاوت است و دوم درباره انتساب بزرگانی همچون حضرت آقاسبزقبا به امام رضا علیه السلام و یا موارد مشابه و یا اختلاف نظر درباره ی حرمت موسیقی و کلا نبودن یک اجماع واحد بین علمای و صاحبان فتاوی . اما بنده درباره ی این سه موضوع به حد بضاعت اجمالا در آتی قلمی را خواهم فرسود!اما قابل توجه بعضی از بزرگان و اهل فن خاندان و بعضا حوزه نشینان ودروس حوزوی خوانده های خاندان لطفا از موضع سکوت بیایید بیرون الان وقت سکوت ونشستن نیست ((وفضّل الله المجاهدین علی القاِِِِِِِِئدین اجرا عظیما)) جهاد فقط شمشیر و اسلحه به دست گرفتن نیست بلکه جهاد فکری در این مقطع ضروری تر است .
سلام فروغ خانم
اینکه به نظر می رشد شاید مقداری از اصل موضوع دور افتاده باشیم با این دلیل است که بنده ترجیح دادم به سوالاتی که آقا حسن مطرح نمودند، با دید کلان نگاه کرده و با ترسیم فضای کلی که در اثر استقرار حکومت جمهوری اسلامی در کشور ما حاکم شده است، به ریشه یابی اساسی سوالات مطرح شده بپردازم؛ زیرا اگر اشراف درستی به مباحث کلان نداشته باشیم، نمی توانیم در رابطه با جزئیات به قضاوت درستی برسیم.
البته همانطور که به حوزه نشینان خاندان تذکر داده اید، بهتر است اگر از سایت بازدید می کنند و صد البته احساس مسئولیت می کنند، وارد گود شده و به قول شما مجاهدت فکری کنند که خود همین کار فی نفسه کاری مقدس است.