گزارش جلسه نقد و بررسی محرم ۹۲
روز جمعه (۱/۹/۹۲) ساعت ۱۰ صبح در مسجد آیت الله مفید ۲۱ نفر از اعضای خاندان حضور بهم رساندند تا در مورد نقاط ضعف و قوت محرم ۹۲ به بحث بپردازند. در ابتدای جلسه دکتر علیرضا مجدی نسب ضمن تسلیت ایام سوگواری ، مراتب تشکر وقدردانی خود را از عوامل اجرایی و عموم کسانی که با پرداخت نقدی و غیر نقدی ،در بر پایی عزای ابا عبدالله (ع) سنگ تمام گذاشتند، اعلام کردند.
در ادامه آقایان رضا مجدی (ف مرحوم خواجه میرزا علی) و محمد رضا مجدی نسب (فرزند حاج محمد علی) گزارش مختصری ارائه فرمودند . از جمله اینکه حدود هزینه ها و کمک های رسیده را با ذکر اقلام و مبلغ اعلام کردند.همچنین اقای حامد مجدی از طرف عوامل پخش زنده عصر عاشورا مراتب تشکر و قدردانی از کلیه مسوولین برگزاری و هیئت مدیره را به سمع رساند.و بعد به ترتیب حاضرین به بیان نقطه نظرات خود پرداختند . از عموم فرمایشات حاضرین میشد رضایت نسبی از برنامه امسال را متوجه شد و تقریبا همه از عوامل اجرایی تشکر میکردند.ولی نقد هایی هم مطرح بود که در ادامه به اختصار بعضی از انها بر شمرده میشود :
۱ -تهیه هدایای فرهنگی ( مانند کتابهای مرتبط با نهضت عاشورا با مهر خاندان مجدی) و همچنین تهیه هدایای هر چند کوچک برای عموم عزاداران.
۲ – طراحی لوگویی ثابت برای هیئت و استفاده از ان برای سالهای آینده و هم چنین نصب شال های سنوات گذشته (که دارای آرم همان سال هیئت بودند) در معرض دید .
۳ -لزوم وقت شناسی و حضور حداکثری خاندان وعزادران عزیز جهت برگزاری هر چه با شکوه تر و منظم تر مراسم درموعد مقرر
۴– سازماندهی نذورات و برنامه ریزی صحیح جهت پذیرایی از هیئت های عزاداری
۵– لزوم جذب و سازماندهی نیروهای جدید و مشارکت بانوان و نوجوانان در فعالیت های هیئت
۶– افتتاح حساب بانکی به اسم هیئت و واریز وجه در تمام طول سال به این حساب
۷-لزوم تعیین مسوولیت ها به طور کاملا جزئئ وابلاغ به مسوولین مربوط
۸– جهت تعیین آرشیوی مناسب از عکس و فیلم لازم است حداقل دو نفر عکاس و فیلمبردار فعال داشته باشیم .
۹– ثبت نام هیئت هایی که در طول دهه محرم و روز عاشورا به هیئت ما می آیند و بازدید از آنها
۱۰– برگزاری مراسم شام به جای نهار ( گردهمایی عاشورایی) جهت انسجام بهتر هیئت در مراسم عزاداری
۱۱– مشخص کردن نیاز های سال آینده و تهیه کردن آنها در طول سال
۱۲– لزوم جمع آوری صحیح وسایل ، پرده ها ، سیستم صوتی و روشنایی بعد از عاشورا
۱۳– برنامه ریزی صحیح و مدون برای عزاداری در شب های مختلف و اعلام آن در چند نقطه از محل هیئت و خیابان های اطراف
۱۴– برنامه ریزی جهت حمایت از مداح شایسته خاندان ( مهندس علی شیخ نجدی ) در هیئت سینه زنی محله قلعه
اسامی حاضرین در این جلسه عبارتند از :
-دکتر علیرضا مجدی نسب و مهندس محمدرضا مجدی نسب ( ف مرحوم حاج نور علی) – محمد حسن مجدی نسب ( ف مرحوم حاج غلامرضا) غلامرضا مجدی نسب و علیرضا مجدی نسب (ف حاج اسماعیل)-محمد رضا مجدی نسب(ف حاج محمد علی) رضا مجدی و خانم شهین مجدی ( ف مرحوم خواجه میرزا علی) آقای جنتی (داماد مرحوم خواجه میرزا علی) رحیم مجدی ( ف مرحوم حاج رشید)علیرضا مجدی ( ف مرحوم حاج جاسم) مسعود مجدی (ف مرحوم حاج محمد علی) امین شیخ نجدی و علی شیخ نجدی(ف حاج امیر)- راضیه مجدی نسب(ف محمدرضا)- ایمان مجدی عرب و حسن مجدی عرب ( ف خواجه غلامعلی)-رسول مجدی (ف رضا)- حامد مجدی ( ف ناصر ) – حسین مجدی نسب و مهدی مجدی نسب ( ف حاج محمد باقر)
در انتها از همه کسانی که انتقادی سازنده دارند صمیمانه تقاضا داریم که ما را در هر چه بهتر برگزار کردن مراسم در سال های آینده یاری کنند …
نظرات (13)
خدمت سروران عرض کنم که بنده توفیق حضور در این نشست نقادانه را نداشتم . درحقیقت جمعه ها را درخدمت مادرم هستم .اما سالهاست که بعضی حرفها را درباره ی ایام محرم و نحوه ی عزاداری هیئت خاندان میخواستم بیان کنم به نحوی که به گوش همگان برسد که خداراشکر امسال زمینه اش فراهم شد قبل از بیان کتبی عرایضم به این نکته اشاره میکنم که به احتمال زیاد بخشی ازاین مطالب به مذاق بعضی اشخاص خوش نخواهد آمد . که صد البته درذات نقد چنین مُرّ و تلخی چشمگیری وجوددارد .بنا براین پیشاپیش عذر میطلبم . اما بعد :
با دید کلی به هیآت عزاداری شهرمان در دیدی کلی عزاداری ها خیلی جنبه ی نمایشی وباعرض تأسف جنبه ی تففنی به خود گرفته است شاید صرف نظر ازچند هیئت بتوان گفت مثل کارناوالیست که اعضای آنسیاهپوشند وحتی دراین کارناوال خیلی هارا میتوان دید که درحال گفتن و خندیدن با شخص همراه یا بغل دستی خود به سینه یا طبلشان می کوبد و یا مثل یک ربات برنامه ریزی شده زنجیرشان را بالا وپایین میبرند و اینان به همه چیز شبیه اند الا عزادار خیلی ها دوربین به دست به شکار لحظه ها میپردازندو منتظرند تا گروه مارشی را که هماهنگتر وزیباتر مینوازدبه یکدیگر نشان دهند و دررژه ی دیدنی این کارناوال به نام امام حسین، با چای شیرین و شیر و آش رشته وکیک وکلوچه و بیسکویت و حلوا و خرما(که دیگر از مد افتاده )شربت و اخیرا ساندویچ !!کامشان را شیرین و وقتشان را با برنامه ی جذاب و دیدنی!!!عصر تاسوعا ،صبح عاشورا و عصر عاشورابگذرانند و تازه عصر عاشوراکه از همه ی قسمتها با آمدن شتران و کاروان به اصطلاح اسرا به صورت نمادین جذابترو دیدنی تر هم میشود و شام غریبان هم که شمع به دست تازه یاد حوائجمان می افتیم و .. و از همه فاجعه بارتر قضیه آنجاست که شالهایی را به نشانه ی احترام به دوستان واقوام و عزیزانمان رد وبدل میکنیم که سوای رنگهای شاد و جیغ شان در خیلی موارد،بسته به درجه ی قرابت ودوستی یا موقعیت اجتماعی شخص طول وعرض و جنس و تعداد آنهم تغییر میکند . حالا با این حساب کجای این کار ها به عزاداری می ماند و کجای حال این اشخاص به عزاداران شبیه است ؟ جای امام حسین و فلسفه ی قیام خونبار عاشورا و آرمانی که برای تحقق آن همه باید قربانی شوند از پیران قد خمیده تا کودک رضیع کجاست؟ خیلی حرفهای تلنبار شده ی دیگر در گلو مانده وروی دل اناشته که مقالی و مجالی دیگر میطلبد .اما دربار ه ی خودمان:
بنده ی حقیر خاک پای عزاداران حقیقی حضرت ارباب ابا عبدالله الحسین هم نیستم .خدا عزاداری و خدمات صادقانه و شبانه روزی شما عاشقان را که دربرپایی این تکیه ی قدمت دار حسینی تلاشی مجاهده وار دارید فبول فرماید .اما چند پیشنهاد و انتقاد و اندکی هم گلایه :
ا- کاش در طول این دهه ی عزاداری علاوه بر نوحه خوانی و سینه زنی از مرثیه خوان یا روضه خوان هم دعوت میشد تا از ثواب اشک بر عزای (قتیل العبرات ) فیض مضاعف می یافتید و همچنین با دعوت از سخنرانان مطلع وکارشناس درجهت روشن کردن افکار وتشریح و تفسیر نهضت عاشورا برای حاضران درتکیه که اکثرا هم نوجوان وجوانند وبه این اطلاعات سخت نیازمند قدمی برمیداشتید .
2- خواندن زیارت عاشورا ورسیدن به فیض عظمای آن را درتکیه از اهم امور بدانید .تافقط بع جنبه های ظاهری ونمایشی بسنده نکرده باشید.
3- طرح قلک در سالهای قبل خیلی خوب بود .خرده خرده جمع شدن در طول سال بارمالی یکباره ای ندارد و به مرور انباشت میشود.
4-به یقین همه ی شهر دزفول میدانند که شأن زنان و دختران خاندان مجدی اجلاز آنست که گردی بر آن بنشیند باقاطعیت میگویم که در تماماخلاف ما نمی توان بانویی را یافت که خدای ناکرده نامش به غیر عفاف و نیکی شهره شده باشد (تاباد چنین باد)گرچه متأسفانه قواعد زندگی بعضی این روزها عوض شده و وجوهات کاذبی که متأسفانه حتی ضد ارزشهای دینی است به طرزی وارونه ارزش محسوب ووارد زنگی شده است اما عاجزانه از خواهران خاندان خودم میخواهم که حداقل حرمت عزای امام حسین (ع)را در عصر عاشورا ودر تکیه – محله ی خودمان داشته باشیم . آنروز را ساده بپوشیم نقاشی چهره را به وقتی مناسب تر بگذاریم . با صذای بلند بایکدیگر حرف نزنیم و بلند نخندیموجدا از اختلاط با مردان نامحرم- هرچند فامیل -بپرهیزیم و بی رودربایستی کاری نکنیم که در میان مردان محله های دیگر انگشت نما بشویم یا سخن سختی درباره مان گفته شود .و نکته ای دیگر که با هیئت امنا به طور خصوصی خواهم گفت . زینبی باشیم ومردانمان حسینی .
فروغ خانم دست شماهیچگاه دردنکند وهیچوقت دستتان از دامان بی بی زینب کبری سلام الله علیها فاصله نگیرد که زینبی ماندن کاری بس دشواراست وتلاش شمادراین راه قابل تقدیربسیاراست. من الله التوفیق
با سلام واحترام خدمت خانم مجدی
ابتدا بگم که با اون۴موردی که ردیف کردین و فرمودین، صددرصد موافقم. و متاسفم برای صداوسیمای جمهوری اسلامی که ۲ساله پخش زیارت عاشورا رو در رادیو تلویزیون ممنوع کرده.
واما مطلب اولتون:
چه عجولانه تشبیه کردین وچه توهین بزرگی.
چه ترازوی بدی دارین شما که باهاش همه عزاداران ونیتهاشون و رفتارهاشون را سنجیدین و چند هیات(که نمیدونم منظورتون کدومه)رو بهش مهر تایید زدین.
بنده تو هیات بودم،هم خندیدم(نه برای همراهی با اونا که این روز رو مبارک میدونستن) وهم اشک ریختم. الان منم جز اون کارناوالم؟؟؟
نمیدونم چه جراتی دارین که درباره عزادارای امام حسین علیهم السلام(چه واقعی چه غیرواقعی) اینجور صحبت میکنید.
شاید داستان اون سیاهی لشکر تو سپاه عمرسعد رو شنیده باشین. شما فرض کن بنده وتمام اون کارناوالها سیاهی لشکر امام حسن هستند که فقط اومدن بخورن وتفریح کنن.
این مطلب از کتاب «هزار و یک حکایت عبرت انگیز» برداشت شده است.لازم به ذکر است که پدیدآورندۀ این اثر،«آقای محمدحسین محمدی» است و انتشاراتی«صالحان» با همکاری چند انتشاراتی دیگر،این کتاب را منتشر کرده اند:
از «عبدالله بن ریاح» نقل شده که گفت: نابینایی را که در ماجرای عاشورای امام حسین(ع) شرکت کرده بود،دیدم. پرسیدم : چرا نابینا شدی؟ در پاسخ گفت: من در روز عاشورا در سپاه «عمرسعد» حاضر بودم ولی نه نیزه ای پرتاب کردم و نه شمشیری زدم و نه تیری انداختم ، پس از شهادت امام حسین(ع) به خانه ی خود بازگشتم و پس از نماز عشاء خوابیدم. در عالم خواب شخصی نزد من آمد و گفت :« رسول خدا(ص) تو را خواسته ، دعوتش را اجابت کن.» گفتم: مرا به رسول خدا چه کار؟ آن شخص گریبان مرا گرفت و مرا،کشان کشان، نزد آن حضرت برد. ناگاه دیدم رسول خدا(ص) در یک بیابانی نشسته و آستین بالا زده و حربه ای در دست دارد، و فرشته ای در مقابلش ایستاده و شمشیری از آتش در دست اوست و نه نفر از رفیقان مرا کشت، و به هریک که شمشیر می زد سراپایشان از آتش شعله ور می شد.به محضرش رفتم و روی دو زانو نشستم و گفتم: سلام بر تو ای رسول خدا(ص). آن حضرت جواب سلام مرا نداد و پس از مدتی طولانی سر برداشت و به من فرمود:« ای دشمن خدا! احترام مرا از میان بردی و خاندان مرا کشتی و حق را ملاحظه نکردی و کردی آن چه کردی!؟» عرض کردم: ای رسول خدا(ص)، سوگند به خدا نه شمشیری زدم و نه نیزه ای به کار بردم و نه تیری رها کردم. فرمود:
«راست می گویی ولی بر سیاهی لشکرشان افزودی.نزدیک من بیا.» نزدیک رفتم.تشتی پر از خون در مقابل حضرت بود.به من فرمود:«این خون فرزندم حسین(ع) است.» از همان خون بر چشم من کشید و من از خواب بیدار شدم.دریافتم که کور شده ام و از آن وقت تاکنون چیزی نمی بینم.
سوگنامۀ آل محمد(ص)، ص ۵۴۴
جناب عالیجاه رهگذر
وعلیکم سلام ورحمهالله
اما بعد ۱-ترازوی شما از جنس چیست ؟ دیدگاه بنده کلی بودو تعمیم نداشت ( حتما در منطق دوران دبیرستان خوانده اید که اگر شخصی به شهری رفت و از قضا با چند نفر برخورد که مثلا خسیس بودند و آمد و به دیگران گفت که مردم فلان شهرهمه خسیسند تعمیم ناروا کرده است بنابراین بنده کلی گفتم اما شما تعمیم ناروا کرده اید و این تقصیر خودتان است نه بنده !!!)
2-حتما شما این روایت را (من بکی و تبکی و… ) را شنیده اید که هرکس در عزای حسین بگرید یا دیگران را بگریاند و…بهشت براو واجب میشود . وحتما این توصیه را هم از بزرگان و معصو مین شنیده اید که حتی اگر نتوانستید اشک بریزید خودرا به حالت گریه درآورید یعنی خودرا محزون وماتم زده نشان دهید . ۳-لطفا از نگاه نوک دماغی بپرهیزید . خودتان بهتر می دانید که این طرز عزاداری ، حقیقتا عزاداری نیست . حتما مقتل خوانی شهید حکیم را بارها از تلویزیون دیده اید که وقتی به صحنه ی توصیف قتل سید وا ربابمان میرسد عمامه از سر میکند و از بالای منبر به آن بلندی خودش را پایین می اندازد و چنان برسروصورتش می کوبد که مستمعین دستهایش را میگیرند . آیت الله و برسرو صورت زدن ؟ کاری که خودشان مردم را نهی میکنند اما در عزای امام حسین قطعا متضمن ثواب واجر اخرویست ضمن اینکه عاشق حقیقی در عزای محبوب جزاین نکند ،چه کند ؟
4- از کی تا حالا ما در عزای پدر ،مادر ، برادر و… مو رنگ میکنیم و صورتمان را آرایش میکنیم و ادکلن می زنیم ؟لباسهای جلف و سبک می پوشیم ؟ شما قطعا در لرستان مراسم گل مالی را دیده اید که با گلاب و خاگ گل یا بقول خودمان وخودشان (خّره ) درست میکنند و در آن شیرجه میزنند تا ظاهر خود را عزادار و خاک برسر نشان دهند ویاهمه دیده ایم که اگر صاحب عزا ببیند کسی در مجلس سوگ عزیزش به هر دلیلی می خندد سخت دلگیر میشود من بارها وبارها دیده ام که حتی غذا خوردن برای شخص عزیز از دست داده سخت است و میلی به غذا ندارد؟ (گرچه روزه در روز عاشورا حرام است ) اما آیا شما حمله کنندگان به مواد خوراکی را دیده اید ؟ لطفا نگویید خیر وبرکت غذای نذری مورد نظر است که همه روز بعداز عاشورا و حاشیه ی خیابانها و جویهای آب و پس مانده های رنگارنگ نذورات را دیده ایم و این ادعایی بیش نیست .حالا چطور بنده را که به نکات منفی نحوه ی عزاداری هایمان اشاره کرده ام شخصی پر جرئت خوانده اید ؟ مگر بنده درباره ی قبولی یا عدم مقبولیت حرفی زده ام که به خودتان اجازه داده اید این جور عجولانه قضاوت کنید مگر اینکه خدای ناکرده نسبت به بنده مغرض باشید.بنده قبلش گفتم در دیدی کلی این موارد را عرض میکنم و آن چند هیئت هم که گفته ام واقعا هیئتهای خاصی مورد نظرم نبوده بلکه افرادی را که ظاهر حال عزاداری را حفظ کرده و شئونات حال سوگواری را دانسته و رعایت کرده اند در یک دسته بندی قرارداده ام
5-حتما خیلی وقتها برخورده اید به اشخاصی که شروط و حدود الهی مثلا حجاب را رعایت نمی کنند بعد در توجیه عمل شان میگویند که : «دل باید پاک باشه» و میدانید که همه ی علما و مجتهدین این سخن را لغو وباطل میدانند چون دل که باید پاک باشد و حرفی در آن نیست اما حدود الهی هم باید رعایت شود آیا درتاریخ نخوانده اید که حتی یزید در اواخر کار برحسین (ع) میگریست؟آیا نشنیده اید که معاویه (علیه اللعنه) خود حضرت علی را می ستود ؟ پس این منطق عوامانه را که عزادار امام حسین چنین وچنان را بگذارید کنار بحث پذیرش با حضرت جلّت خداوندی و شخص مولا ابا عیدالله است نه حقیرانی همچون من و دیگران . بحث بنده صرفا بحث آداب و ادب ظاهریست و رعایت حالات عزادار
6- برای بنده روشن کنید که داستان سیاهی لشکر کربلا وخواب و… را که همگان بارها شنیده ایم واز محتوای آن که حتی درزیارت عاشورا هم آمده ( اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین وشایعت و بایعت تابعت علی قتله) بخوبی آگاهیم چه ارتباطی با عزادران بعضا آداب عزاداری ندان عاشورا دارد ؟
من فکر میکنم منظور فروغ خانم این بوده که اگه قراره کاری صورت بگیره به شکل احسن و پسندیده ای باشه یعنی اگه ما عزای آقامون را برگزار میکنیم در خور ولایق حضذتش باشه و پذیرفتن این عزاداریها فقط به عهده ی خود خداونده وبس و خداییش دیدگاه و نقطه نظرات فروغ خانم هم درباره ی شکل عزاداریه نه رد یا قبولش
جواب بنده به صحبتهای شما راجع به کارناوال و تشبیه اشتباهتون بود نه مو رنگ کردن و حجاب نداشتن. بنده هم با حرمت شکنیهای در عزای حضرت مخالفم وخودم یکی از منتقدانشم.
کارناوال یعنی کاروان شادی. از کی تا حالا با دیدن چند نفر که حالا به هر دلیلی تو هیات میخندن و لباس مشکی تنشونه، کل مراسم رو باید زیر سوال برد؟؟؟
حرمت اون شخصی که برای اقامه عزای امام حسین(ع) به خیابون میاد خیلی بالاس.
شما فکر کن همون چند نفر که به تایید شما رسیدن بیان تو خیابون و الباقی رو بگیم عزاداریتون قبول نیست دیگه نیاین. بنظرتون اینجوری بهتره؟؟؟
همینکه اون افراد سیاهی لشکر عزاداران ارزش داره. بزاریم حساب کتابشون با خود حضرت باشه و در مقامی نباشیم که بهشون توهین کنیم. نقد کردن خیلی خوبه ولی وقته با مسخره کردن وتوهین همراه بشه، جواب عکس میده مخصوصا در رابطه با مسائل مذهبی. دین ما دین عطوفت ومهربانی و خوش خلقیه.
هیچکی با تشر زدن مومن نشده…
شما حق دارین ناراحت باشین بخاطر این بی حرمتی هایی که چند سال اخیر هم بیشتر شده، ولی دلیل نمیشه به عزادارای حضرت بگین کارناوال یا ربات یا هرچیزی دیگه.
داستان قاسم جیگرکی مشروب خورو عربده کش چاقوکش رو یه بار دیگه برا خودتون مرور کنید.
جناب رهگذر اینقدر در جواب دادن عجولید که ظاهرا جوابیه ی بنده را هم خط به خط نخوانده و شتابزده دست بکار پاسخگویی شده اید بنده در دو جای متن جوابیه ام تاکید کردم که منظور بنده رعایت آداب ظاهری و ادب عزاداریست و بنده کیستم که بخواهم رد یا قبول اعمال و نیّات مردم را قضاوت وداوری کنم . یک مثال میزنم اگر برای مجلس ترحیم کسی حتی اگر نسبت دوری با ما داشته یا اصلا نداشته باشد ،برویم قیافه ی شاد و بشاش به خود میگیریم یا غم زده ؟به جای سکوت و ظاهر آرام تند وتند حرف میزنیم و میگوییم و گاه گاهی هم میخندیم یا به احترام میت و صاحب عزا هر طور که شده آن چند ساعت یا دقایق را حفظ ظاهر میکنیم ؟ حال اگر بنده به بعضی محبان حضرت گوشزد میکنم که درآن چندساعتی که در خیابان ودر معرض دید همگان حتی دوربینهای شخصیو رسانه های داخلی و حتی خارجی که منتظر شکار لحظه ها هستند آداب ظـ ــاهـــــــــــــــــری عـــــزاداری را رعایت کنند و شأنیت صاحبان عزا را که همانا حضرت خداوند و همه ی عال ملکوت و شخص پیامبر و حضرت زهرا و مولا علیست و دیگر امامان ومعصومین ،بد گفته ام ؟ مگر شیعه معتقد نیست که حضرت بقیهالله خود در عزای جدش ودر عزاداریهاحضور دارد و نظاره گر اعمال ماست ؟ مگر اعتقاد ندارید که هر هفته کارنامه ی مرا حضرت بررسی میکنند؟ پس وقتی می توانیم بهتر از این که هست باشیم ،چرا نباشیم و چراگوشزد نکنیم ؟ چرا شما با بازی با کلمات سعی دارید توجه خوانندگان را از اصل مطلب دور کنید بازهم تأکید میکنم منظور بنده رعایت حال ظاهری عزادار است نه مقبولیت آن شما هم مختارید درباره ی نوشته های حقیر هر جور که مایلید فکر کنید .
ضمنا داستان قاسم جیگرکی و علی گندابی را هم بنده مثل دیگران خوانده و شنیده اماین بندگان خدا مفسدهکارانی بودند که ناگهان باعنایتخداو توجه ابا عبدالله واحتـــــــــــــــرام خالصانه ای که به آقا داشتند متحول شدند یکبار دیگر پایان کار این دو شخص را مرور کنید .
اصل مطلب رو چندباره دارم میگم که قبول دارم و از بی حرمتی هایی که بوجود میاد خودمم شاکیم و ناراحت.
ابتدا به امر هم عرض کردم با اون ۴مورد صددرصد موافقم.
جوابیه به پست شما راجع به اصطلاحات بکار بردتون بود نه اصل قضیه. بنده رو کسی نمیشناسه که بخوام با کلمات بازی کنم و کسی رو از اصل دور کنم.
ادبیاتتون خیلی تنده. بنده پست قبلیتونم با اینکه زیاد بود سه بار خونده بودم. ترجیح میدم تا به مورد دیگه ای بنده رو متهم نکردین، بحث رو تموم کنم.
شما با ادبیات کارناوال و ربات ،محبان اهل بیت علیهم السلام رو به اشتباهشون گوشزد کنیدو امیدوارم که موفق باشین.
قضاوت با خواننده
خدانگهدار
محرم ماه عزا نیست. ماه بزرگداشت ارزش هاست. ماه غم وغصه نیست. ماه آگاهی و هوشیاریست. و کیست که از هشدار به هوش باش غم به دل راه بدهد. باید خوشحال بود و به پیام مخابره شده از کربلا گوش فرا داد. پیام اینست: در مقابل ظلم و جور، به بهانه ی کم بودن توان و قوی بودن ظالم، سر فرود نیاورید. با هر ابزاری مبارزه کنید و از جان و مال دریغ نورزید. حالا شما گریه بکنید، بر سر بزنید، نذری بدهید، روزه بر پا کنید و . . . ولی در بزنگاه مبارزه بر علیه ظلم فقط شنونده ی اخبار باشید ومبارزان را تنها بگذارید، مصداق بارز نگرفتن و نفهمیدن پیام است.
محرم ماه عزاست.ماه بزرگداشت ارزشهاست.ماه غم وغصه است وماه آگاهی وهوشیاریست. باید گریست وناراحت بود.
شما محرم رو اونجور که خودت دوست داری میخوای تفسیر کنی یا اونجور که از اهل بیت علیهم السلام وخود امام حسین(ع) بهمون امر فرمودن؟؟؟
وقتی امام زمان(عج) حضور داشت، با توان کم وقوی بودن ظالم نباید سر فرود آورد وبا هر ابزاری مبارزه کنیم وازجان ومالمون دریغ نکنیم.
بله ما گریه میکنیم وبر سر میزنیم ونذری میدهیم و روضه(نه روزه) برپا میکنیم.
امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می دهد.بحار الانوار، ج ۴۴، ص .۲۸۴
امام رضا (ع) به «ریان بن شبیب» فرمود: اگر تو را خوشحال میکند که در درجات والاى بهشت با ما باشى، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادى ما خوشحال باش. (جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۴۹)
“اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیه و بن آکله الاکباد، العین بن العین …”
برا اون بحث دوم ،اگه قرار باشه هرکی که حس کرد یکی داره ظلم میکنه وبلند شه تا خونشو بریزه، که سنگ رو سنگ بند نمیاد.شما تا حالا در حق کسی ظلم نکردی؟؟؟
اگه بگی نه که دروغه واگه بگی آره، پس طبق تفسیر جنابعالی باید خونتو بریزیم.
رهگذر ساده نگر سلام.
من و اکثر مردمی که می بینم و میشناسم، غمی از عاشورا بر دل نداریم.
شما به سر بزن و زاری کن ولی سرت رو تو برف فرو نکن.
منظور از ظلم کاملا روشنه.یا خودت رو زدی به اون راه یا خودت هم از قوم ظالمینی.
گریه من و شما، دردی رو از کسی دوا نمیکنه. همیشه شعور از شور بهتره. لظفا جوابمو نده.
اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
جوابتو با یک سلام میدم نه بیشتر
علیک سلام