کودکی
شعر استاد شهریار در وصف امیرالمومنین + ویدیو
مولانا حیف ک این مردم قدرت را نمی دانند
عده ای در خون و اتش عده ای در پول خلق هر دو رقصیدند اما این کجا و ان کجا عده ای سرب و گلولــه عـــده ای مــیلیاردها هر دو تا خوردند اما این کجا و ان کجا عده ای بر روی مین و عده ای بر بـــال قو هر دو خوابیدند اما این کجا […]...
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست / سجاده زردوز که محراب دعا نیست گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟ / اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟ از شدت اخلاص من عالم شده حیران / تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست! از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده / از کیفیتش […]...
اصالت بهتر است یا تربیت خانوادگی؟ روزی شاه عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه “شیخ بهائی” رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماع ” اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان؟ شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر […]...
جامه عید و نسیم فرودین هلهله با بچه ها، یادش بخیر خانه دزفول و شوق کودکی تخته تخته قندها، یادش بخیر قصه های بی بی و قلیان او منقل و مقاش ها، یادش بخیر شعرهای مولوی ذکر پدر […]...
بگو ای نازنین جانان! تو از این جان چه میخواهی؟ چو بینی خانهات ویران شد، از دالان چه میخواهی؟ برایت بنگ و افیون و حشیش و چرس آورده دگر سوقاتی از آوارهیِ افغان چه میخواهی؟ خودت رو دادهای و حال، آزادانه میگردد به غیر از گشتنِ تاقچه، تو از مهمان چه میخواهی؟ برایِ توست دانشگاهِ […]...
سالهاست که در دزفول زبان مادری کم رنگ تر و کم رنگ تر می شود ، تحصیلات به زبان فارسی است ، برنامه های تلوزیون ملی فارسی است با جملات پراکندای به صورت ترکی یا شمالی ، حتی تلویزیون استانی تنها گه گاه رگه هایی از شوشتری دارد ، خانواده ها برای روان فارسی صحبت […]...
تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟ تو آیا با شقایق بودهای گاهی؟ نشستی پای اشکِ شمعِ گریان، تا سحر یک شب؟ تو آیا قاصدکهای رها را دیدهای هرگز ، که از شرم نبود شاد پیغامی ، میان کوچهها سرگشته میچرخند؟ نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی میکند چیزی نمیخواهد و […]...
فرهنگسرای عطار تهران جشنواره ای در فضای مجازی به راه انداخته تحت عنوان “جشنواره تولید کتاب های صوتی”. هدف این جشنواره تولید کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان، به ویژه کودکان نابینا و همچنین ایجاد مرکزی برای حفظ قصه ها و متل های کهن ایران با گویش ها و زبان های محلی ایران است.برای شرکت ...
قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم! قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی. ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی، آوازهای مصنوعی، دغدغه های مصنوعی…. هر چه فکر میکنم میبینم قرار نبوده ما این چنین […]...
کــوچـــه اثری ماندگار از زنده یاد فریدون مشیری بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم،؛ همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،؛ شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،؛ شدم آن عاشق دیوانه که بودم.؛ در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید،؛ عطر صد خاطره پیچید:؛ یادم […]...
مردی بود بسیار متمکن و پولدار روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت . بنابراین ، پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند . پیشکار رفت و همه ی کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد و آن ها در باغ به کار مشغول […]...
هر کاری که بدون رعایت نظم و نسق انجام گیرد و آغاز و پایان آن معلوم نباشد ، به آش شله قلمکار تشبیه و تمثیل می شود . اصولا هر عمل و اقدامی که در ترکیب آن توجه نشود، قهرأ به صورت معجونی در می آید که کمتر از آش شله قلمکار نخواهد بود. اکنون […]...
دنبال نخود سیاه فرستادن هرگاه بخواهند کسی از مطلب و موضوعی آگاه نشود و او را به تدبیر و بهانه بیرون فرستند و یا به قول علامه دهخدا:”پی کاری فرستادن که بسی دیر کشد.” از باب مثال می گویند: “فلانی را به دنبال نخود سیاه فرستادیم.” یعنی جایی رفت به این زودیها باز نمی گردد. [&helli...
بعضی افراد در این کره خاکی چنان به مادیات اهمیت می دهند که همه چیز خود حتی خانواده خود را فدای آن میکنند واز صبح زود تا پاسی از شب به فکر جمع آوری مال ومکنت هستند وچنان غرق در این کار میگردند که هیچ چیزی برای آنها اهمیت ندارد ونا گاه از دنیا می […]...