شانه هایش سخت تکان می خورد و می گریست . از دور نگاهــش کردم . نزدیکــتر رفتم . حامــد بود . جلوی بنری که عکس ” حاج محمد ” بر ان نقش بسته بود ایستاده بود و به شدت اشک می ریخت . جریان را پرسیدم . هق هق گریه امان نفس کشیدن را بریده بود و قفلی بر لبها زده . دقایقی گذشت .سکوت من بود و های های گریه او . بالاخره ارام گرفت و گفت:عاشورای امسال(۱۵/۹/۹۰) طبق معمول دوربین را به دست گرفته بودم و به شکار لحظه ها می پرداختم . از دور حاج محمد را دیدم که به رسم معموله ی همه ساله با شور و حرارت مشغول پذیرایی و رتق و فتق امور بود و به یادگار عکسی از او گرفتم . لحظاتی بعد جلو امد و گفت : حامد از من عکس گرفتی ؟ گفتم : بله . گفت: می توانم ان را ببینم؟ گفتم : بله خواجه و عکس را به او نشان دادم . لبخندی زد و گفت : حامد  ببرازه  ای عکس  سی  مراسمم  ونن (حامد این عکس برازنده مراسم ختمم است ) و از کنارم گذشت .

این جریان گذشت تا اینکه حاج محمد در دی ماه به دیار باقی شتافت و من فارغ از همه جا همان عکس را در صفحه ی خاندان مجدی زدم .

مراسم ختم بود و بنرها به دیوار مسجد نصب شده بود که ناگهان همان عکس را بر روی بنر دیدم و به یاد گفته های رد و بدل شده مان افتادم .

پس از اینکه من عکس را در صفحه ی خاندان مجدی می زنم یکی از اقوام که از این عکس خوشش می اید بدون هماهنگی با من این عکس را بر روی بنر می زند و من زمانی از الصاق عکس بر روی بنر مطلع شدم که ان را در مسجد دیدم و به پاکی نیت حاج محمد پی بردم .

حاج محمد دومین فرزند مرحوم حاج رشید _ یکی از بزرگان خاندان مجدی _ بود که به همراه هفت برادر ( منصور – عبدالرحمان – محمد رضا – غلامرضا – غلامحسین – رحیم و ناصر ( که مرحوم شده است ) ) و یک خواهر ( مرضیه ) یکی از ستون های خیمه گاه امام حسین بود و نیز به همراه مرحوم حاج هوشنگ و مرحوم حاج کاظم هیات امنای مسجد مفید ( مسجد مجدی ها ) را تشکیل می دادند .

حاج محمد در تاریخ ۱ / ۱ / ۳۲ به دنیا امد و در تاریخ جمعه ۲۳ / ۱۰ / ۹۰ همزمان با شب اربعین حسینی دار فانی را وداع گفت . از ایشان چهار فرزند به نام های ” محمود – مهدی – منصوره و مسعود ” بر جای مانده است که همگی ساکن دزفول هستند .

هدیه به روح پاکش یک فاتحه تلاوت کنید .

در پایان عکس مورد نظر را که اقای حامد مجدی گرفته است به منظر دید شما تقدیم می کنم .