بقعه بوالعلا یا ابوالعلاء در محدوده صحرابدر خاوری ؛ در خیابان کلاله سابق و انقلاب فعلی ؛ جنب بهداشت و روبروی اداره آموزش و پرورش قرار دارد .
به حسب آنچه مرحوم سید عبدالله داعی ؛ در کتاب مجمع البرار و تذکره الاخبار نوشته است ؛ سید محمد ابوالعلاء که مردی بلند قامت بوده ؛ سوار بر شتر درشت اندامی ؛ در حال عبور از بازار دزفول به طرف محله مسجد بوده است پیرمرد سقائی نیز؛ هم مسیر با او ؛ پشت سر ابوالعلاء در حرکت بوده ؛ به طوریکه ابوالعلاء متوجه او نیست ؛ پیرمرد سقا می بیند که این شتر سوار موقع عبور از زیر سقف ساباط های کوتاه و کم ارتفاع ؛ بدون آنکه دولا شود یا از شتر پیاده شود ؛ از ساباط ها می گذرد و موقع عبور از این ساباط های متعدد ؛ سقف و ستون های این ساباط ها خود به خود بلند می شوند ؛ به نحوی که شتر سوار بدون خم شدن به راحتی از آنها عبور می کند تا به محل فعلی که الان بقعه ابولعلاء در آنجا قرار دارد ؛ می رسد و پیاده می شود …..
پیاده شدن او از شتر هم ؛ طوری است که پاهای شتر او به درون زمین سفت و سنگی فرو می روند ؛ مثل حیوانی که پایش را در گل نرم فرو برده باشند.
پیرمرد سقا خود را روی دست و پای او می اندازد و از او می پرسد ؛ تو کیستی که چنین کرامتی داری ؛ جواب می دهد من ابوالعلاء هستم و بلافاصله خود و شترش از نظر ناپدید می شوند .
بعضی ابوالعلاء را عارف و عابدی از اهل شوش می دانند که با سادات شاهرکن الدین هم نسبت دارد ؛ علی ای حال با توجه به کرامات این بزرگوار ؛ مردم برای تبرک جستن ؛ مردگان خود را در جوار و قرب مدفن ایشان دفن می کردند و تا سالهای زیادی محدوده وسیعی از اطراف این بقعه قبرستان بوده و تعداد زیادی از خاندان معزز مجدی نیز در این قبرستان مدفون می باشند .
خداوند همه آن درگذشتگان را با سرور و سالار شهیدان و بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) محشور بفرماید. انشاءالله