تا محرم چیزی نمانده است .تا روزهای قشنگ تاسوعا و عاشورا راهی نیست.یک چشم به هم زدن تا اذان اکبر،شهادت یاران،نمازظهرعاشورا،شهادت اکبر،قاسم.سرت را بالا بگیر و درست نگاه کن سرداررشیدکربلا!عباس،مشک برپشت به علقمه زده است و با مشک های پرازآب بیرون می آید.چشم هایت راببند دستها در آسمان به پروازدرآمده اند.گوش هایت را بگیر تانشنوی صدای حسین را که الان “ان کسر ظهری و قلت حیلتی”.چشم بگشا اگرتحمل دیدنت هست حسین در گودال است و ذوالجناح بایال های خونین و الظلیمه گویان به سوی خیمه ها رهسپاراستت و گوش بسپارصدای مظلوم کربلا راکه تو در آستانه ی محرم،امسال بی تحرکیم،کم خاصیت شده ایم،هنوز قضایا برایمان جدی نیست شاید هم مغرور شده ایم اصلا ما چه نیازی به عاشورا و حسین داریم؟؟چقدرکارهای تکراری؟و…
یاحسین مافکرمی کنیم بزرگ شده ایم،فکرمی کنیم کارهای مهم تری داریم.چقدر این فکرها کوچک و حقیرند.
ایهاالناس امام حسین صدایمان زد ولی به ما نیاز ندارد بلکه ما گدایان در اوییم.آقا شرمنده ایم که امسال برخی از ما بی نظم شده ایم،خسته شده ایم،باکلاس شده ایم،کار داریم،حوصله نداریم….
آقا می ترسم با این کارهای بچه گانمان از ما روی بگیری و پس از عمری نوکری از خانه بیرونمان کنی پس تا فرصت باقی است برگردیم این راه رهرو می خواهد..
والسلام…