به مناسبت روز مادر میخواستم تمجیدی بنمایم از مادرانی که گمنام اند ودر آسایشگاه های کشورمان جا گرفته اند مادرانی که به جبر روزگار ونه میل شخصی خودشان به این مکان مهاجرت نموده اند واگر خیلی خوش شانس باشند هفته ای یکبار برای یک ساعت نزدیکان خود را ببینند راستی ما را چه شده است که چنین کار نا شایستی در حق والدین خود روا می داریم ما با مادری که تمامی عمر طلایی خود را برای بزرگ نمودن ما صرف مینماید مادری که دوسال تمام ما را باشیره جانش بزرگ میکند مادری که خواب وآسایش وجوانی خود را متواضعانه به پای ما نثار می کند تا ما را از کودکی زبون به انسانی تنومند برساند چه می کنیم؟ چرا این کار نیکوی او را جبران نمی کنیم آیا شایسته نیست همان کاری را که ایشان در کودکی وجوانیمان برای ما کرده اند در پیری برای ایشان انجام دهیم آیا نگهداری از زن ومردی که عمر خودشان را برای ما صرف نموده اند وبا کوچکترین امکانات زندگی قانع هستند این قدر مشکل است؟زمانی را به خاطر آورید که چند صباحی دیگر شما هم پیر وفرتوت می شوید وبچه های شما همان کاری را با شما خواهند کرد که شما با والدین خودتان کرده اید دست تمامی این مادران را میبوسم وروزشان را تبریک می گویم
تمجیدی از مادران گمنام
به مناسبت روز مادر میخواستم تمجیدی بنمایم از مادرانی که گمنام اند ودر آسایشگاه های کشورمان جا گرفته اند مادرانی که به جبر روزگار ونه میل شخصی خودشان به این مکان مهاجرت نموده اند واگر خیلی خوش شانس باشند هفته ای یکبار برای یک ساعت نزدیکان خود را ببینند راستی ما را چه شده است […]
یادزهرا گل خوتی (زهرادختر گل خاتون )بخیر کاش در این جا همشیره ی محترمتان که باخبرم برایش خیلی کارها کرده اند و نیز زندایی ام بانو حاج ربابه وداییم حاج حسنعلی که که فقط برای آوردنش به تهران سفر میکردند تا این بانوی مرحومه را چند گاهی مهمان خانه شان کنند یرای جوانترهای فامیل که ایشان را نمی شناختند مطلب مینوشتند .ایشان سرگذشت شنیدنی وتلخی داشتند فکر میکنم خانوادهی حاج حسن عادلیان و خواهران وبرادرانش منبع خوبیباشند برای سرگذشت این بانو که در خانه سالمندان (تهران) در بیکسی وغریبی فوت نمودفریبا خانم مجدی نسب فرزند حاج غلامرضا بسم الله .الان وقتشه ومناسبت داره
فروغ خانم چند ماه قبل از فوتش به ملاقاتش در آسایشگاه کهریزک رفتم با آن حال وهوا که دیدمش بسیار متاثر شدم منو نمی شناخت وقتی خودمو معرفی کردم بسیار غمگین شد وخاطرات زمان بچگیش به خاطرش اومد واز روضه خوانیهایی که در کودکی با مادرم بر پا می کردند برام گفت وخیلی حرفهای دیگه وقتی خواستم باهاش خدا حافظی کنم دلش سخت گرفت واشک دخترام وهمسرمو در آور دمسئول آنجا مرا به دفترش فرا خواند وگفت حالش مساعد نبست اگه فوت کرد کجا دفنش کنیم وسوالاتی دیگه ازم پرسیدنمی دونستم چی جوابش بدم بهش بگم ……..بگذریم با حالی بسیار سرافکنده زنی را که تمام عمرش را با سختی ومشقت گذرانده بود ترک کردم خدایش رحمت کند
تصاویرمادربرای فرزند در سنین گوناگون
در۴سالگی:مادر قادر به انجام هرکاری در دنیا هست.
در۸سالگی:مادرمن همه چیز را میداند.
در۱۲سالگی:مادر همه چیز رانمی داند.
در۱۶ سالگی:مادر؟او به طور عجیبی مدل های قدیمی و از مدافتاده رادوست دارد.
در۱۸سالگی:این خانم میانسال دیگرخیلی قدیمی فکرمیکند.
در۲۵سالگی:خب اوچیز چندانی دراین مورد نمیداند.
در۳۵ سالگی:قبل از هرتصمیمی بهتراست نظر اورا بپرسیم.
در۴۵سالگی:میدانی نظر مادرم دراین مورد چیست؟؟؟
در۶۵سالگی:ای کاش در این مورد با مادرم صحبت کرده بودم.
در۷۰ سالگی:کاش در آخرین لحظات کنارمادرم بودر!!!!!
امیدوارم همگی به موقع قدر مادر و وجود گران بهایش را بدانیم تا حسرت نخوریم.
و انشاالله هیچ مادری و البته پدری تو دنیا تنها نمونه.
شاید باورتون نشه ولی اولین باره که اسم امرحومه را کامل میبینم.خدایش بیامرزد.فروغ جان من جواب شما را دادم نمیدانم کجا مونده؟
فریبا خانم مجدی نسب عرض سلام وسلامتی دارم براتون بنده شنیده بودم که شما وهمسر گرامیتان برای این بانوی محترم خیلی قدمها برداشته اید و از ش حمایت کرده اید .اگر چنین است اجرومزدکارتان با خدا انشاالله