از آن سفر شگفتانگیز هفتاد سال گذشت، هفتاد سال است که کودکان قصه سفر مسافر کوچک زمین را مرور میکنند و به نسل بعدی منتقل میکنند. داستان سفری که آنکه میخواند و آن که میشنود به یک اندازه از آن لذت میبرند، فرقی هم نمیکند که به چه زبانی باشد و با چه ترجمهای… هفتاد سال است که با شازده کوچولو همراهی میکنند، با او نگران گل سرخ میشوند، سیارههای کوچک و بزرگ را نظاره میکنند و در زمین از خلبان گیر افتاده میخواهند که گوسفندی را نقاشی کند. این سفر، سفر کودکانی که قرار است آدم بزرگها را درک کنند، هفتاد ساله شد.. قصه دوستداشتنی آنتوان دوسنتاگزوپری
شازده کوچولو، اثر جاودان آنتوان دوسنتاگزوپری، تاکنون به یکصد و پنجاه زبان و در بعضی از زبانها چندین بار، ترجمه شده و دومین کتاب پرخواننده در جهان است. طبق یک نظرسنجی که در سال ۱۹۹۹ در فرانسه به عمل آمد و در روزنامه پاریزین به چاپ رسید، شازده کوچولو محبوبترین کتاب مردم در قرن بیستم بوده و از این رو «کتاب قرن» نام گرفته است. این کتاب که در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسید، امسال هفتاد ساله میشود.
ترجمههای فارسی
شازده کوچولو ترجمههای متعددی به زبان فارسی دارد که در این میان ترجمههای احمد شاملو (که وی نام مسافر کوچولو را برای ترجمه خود بگزید)، محمد قاضی و ابوالحسن نجفی معروف ترند. ترجمههای دیگری چون ترجمه زهرا تیرانی هم در بازار نشر ایران یافت میشود. همچنین احمد شاملو در سال ۱۳۵۹ نوار صوتی داستان مسافر کوچولو (شاهزاده کوچولو) را همراه با کتاب و با موسیقی گوستاو مالر منتشر کرد.
شازده کوچولو به چه کسی تقدیم شده است
اگزوپری در آغاز کتابش مینویسد: «به لئون ورث وقتی پسر کوچکی بود»؛ داستان این اهدانامه عجیب در آغاز «شازده کوچولو» قصه جالبی دارد، ورث به خاطر کتابش که «۳۳ روز» نام دارد مشهور است. اوایل سالهای ۱۹۳۰ او مجبور شد به خاطر اصلیت یهودیاش به صورت مخفیانه زندگی کند. در کل دوران جنگ، اگزوپری نگران جان دوستش بود. در نتیجه در لحظهای که به فکر کسی بود تا «شازده کوچولو» را به او تقدیم کند، پس از اینکه مدتها به همسر تندمزاجش فکر کرد، سرانجام لئون ورث را برگزید. طنز روزگار اما اینجاست: ورث پس از جنگ زنده ماند اما اگزوپری نه.»
ریشههای شازده کوچولو
اگزوپری خلبان بود و داستان زندگیاش، خود ماجرای جذابی دارد، هرچند شازده یک داستان سوررئال است، اما میتوان ریشههایی از واقعیت را در آن پیدا کرد. این داستان فرازمانی در خردسیاره ب ۶۱۲ میگذرد. سیارهای که وجود خارجی ندارد اما در سال ۱۹۹۳ سیارک ۴۶۶۱۰ را Besixdouze نام نهادند که به زبان فرانسه معنی به ۶۱۲ میدهد. داستان اگزوپری پر است از اشارههایی به زندگی نویسنده. روباه یادآور روباهی صحرایی است که رماننویس در منطقه کاپجوبی در صحرای است که رماننویس در منطقه کاپجوبی در صحرای ساها را رام کرده بود؛ گوسفند مشهور داستان از سگ پشمالوی سیلویا رینهارت الهام گرفته شده است؛ مرد تاجر بیشک بسیار مدیون شخصیت پییر لاتکوئر، مرد صاحب قدرت صنعت هوایی است که اگزوپری در ابتدا برای او کار میکرد؛ سرانجام پس از بحثهای طولانی امروز به این فکر میکنیم که گل سرخ دقیقا کونسوئلو، همسر تند مزاج او را نشان میدهد.
به علاوه این گل سرخ سرفه میکند، دقیقا مثل کونسوئلو که مبتلا به آسم بود… خود اگزوپری در جایی گفته است: «مدت زیادی میان آدمهای بزرگ زندگی کردهام و آنها را از نزدیک دیدهام، اما چیز زیادی از آنها یاد نگرفتم.»
منبع:سیمرغ
واقعا کتاب جالبیه…
🙂
داستانش خیلی جالبه.به اونایی که نخوندن توصیه میکنم بخونن.مرسی از مطلب جالبتون…