به نام بی نام او

سه پا س تو چشم است و گوش و زبا ن                              کزین سه بود نیک وبد بی گمان

                                                                                                                                                                                              (فردوسی)

ای انسان سه عضو هستی تو چشم است و گوش و زبان ،زیرا تردیدی نیست که تمام خوبیها و بدیها از این سه عضو صادر می شود. پس همواره باید آنها را در نظر داشت و مراقب آن ها بود تا در مسیر نیک و درست به کار روند. در آیه ۳۶ سوره اسراء بر این سه عضو تاکید کرده  و گفته که از آنها باز خواست خواهد شد.در این بیت زبان جای دل را گرفته زیرا به اعتقاد حکیمان و فیلسوفان انسان حیوان ناطق است. هم چنین از نظر آنها دو حس  شنوایی وبینایی ارجمند ترین حواس آدمی است.اما هیچگاه از خود پرسیدیم با این هدایای خداوندی چه کرده ایم؟ به سرعت هر چه تمامتر طی طریق می کنیم،اما افسوس که این راه هرگز ما را به مقصد نمی رساند .از دیدنی ها و شنیدنی ها چیزی نیست که از دست ما جان سالم  بدر برد و بعد زبان  عزیز به کار می افتد حالا اگر توانستی از پس آن بر آیی ،احسنت داری این است آن موجودی که خداوند در پی خلقتش به خود احسن           الخالقین می گوید؟مسلما تا کنون هزاران بار نباید ها را شنیده و خوانده اید،نباید دروغ گفت،غیبت کرد،تهمت زد،ناسزا گفت وخلاصه خیلی صفات رذیله ای که در عمق وجودمان ریشه دوانده و عرصه را بر ما تنگ ساخته اند،اما با خود اندیشه ایم که برای رهایی چه باید کرد؟

مخلص کلام که بزرگان گفته اند:خیر الکلام ما قل ودل

عزیز دل باید بکوشی که عا شق شوی که عشق رمز حیات است عشق پدیده ای است روانی و عبارت است از پرواز انسان به سوی بی نهایت یا کششش انسان به سوی اصل یا حرکت جزء به کل یا اتصال قطره به دریا.مشکلی که در رابطه با تعریف و توصیف عشق داریم این است که اگر کسی به عشق حقیقی دست یافت و به بی نهایت پیوست ،شخصی دیگر می شود که سخنانش برای پویند گانی که در اول راه هستند معلوم و قابل فهم نیست،زیرا وضعیت و تفکر او با وضعیت و تفکر دیگران طور دیگری است.بنا بر این عاشق تحت تاثیر عشق ،شخصیتی دیگر پیدا می کند از طرف دیگر اگر آدم غیر عاشق بخواهد عشق را تعریف کند چون عشق واقعی را احساس نکرده است معلوم نیست که بتواند حق مطلب را ادا کند،خلاصه  اینکه عشق عبارت است از آن کشش فطری که در همه ابناء  بشر و همیشه به سوی خدا وجود دارد،اما هوای نفس و میخکوب شدن در عشقها ی مجازی این کشش را می پوشاند و این بر حسب لیاقت هر کس و پاک کردن خود از هواها ی نفس می باشد که می تواند آینه وجودیش را محل تجلی ذات پروردگار در آورد یا نه.

                                                                         ادامه در مطا لب بعدی —-شاد باشید