فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست.
فقر، چیزی را “نداشتن” است، ولی آن چیز پول نیست، طلا و جواهر و غذا نیست.
پس فقر چیست؟؟؟
فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهی یک کتابفروشی مینشیند.
فقر، کتیبهی سه هزار سالهای است که روی آن با خطوط زیبا یا کج و معوج، یادگاری نوشتهاند.
فقر، همان قرآن و نهجالبلاغهای هستند که با جلد بسیار زیبا و جعبهی نفیس در دکوری منزل جاخوش کرده و سال تا سال صفحهای از آن خوانده نشده و به آنها عمل نمیشود.
فقر، پوست موز، پاکت خالی پفک، آدامس جویده شدهای و … است که از پنجرهی یک اتومبیل گران قیمت یا یک ژیان قراضه و زهوار در رفته، به خیابان انداخته میشود.
فقر، درخت یا بوتهای چندین صد یا چندین هزار ساله است که برای لحظهای شادی و خوشگذرانی از ریشه کنده شده یا به آتش کشیده میشود.
فقر، همه جا سر میکشد.
فقر، شب را “بی غذا” سر کردن نیست.
فقر، روز را “بی اندیشه” سپری کردن است.
بیایید کمی بیشتر بیندیشیم… چرا برخی از ما این قدر فقیریم؟
پ.ن: بیل گیتس: اگر فقیر به دنیا آمده اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است
آقای مهندس دست مریزاد .ولی یه مورد راهم بنده اضافه کنم . البته دراین مورد «داشتن »آن فقر محسوب میشود. وآنهم داشتن قلب نامهربان و نابخشنده است اینروزها بعضی از دیدگاهها را خواندهاید؟
بسیار جالب بود .ممنون از نوشته های زیبایتان کوتاه اما شنیدنی و فکر کردنی
فقر فرهنگ بدترین فقر هست که متاسفانه در کشور ما زیاد شده و هیچ تلاشی هم واسه تغییرش داده نمیشه ما متاسفانه فقط ادعای فرهنگی بالای ۲۵۰۰ سال داریم اما خودشو …………….
فقر مرگ تدریجی ملی است که آزادی را در برهنگی می بیند
فقر ادعای مسلمانی است که اسلام را فقط در ظاهر بیان کند
فقر داشتن فرهنگی است که به بی فرهنگی سوق پیدا می کند
فقر کلید زبانی است که خود را تافته جدا بافته بیان نماید
فقر رنگ سیاهی است که بر روی پارچه سفیدی ریخته شود
فقر صوت بیانی است که در سکوت خفته شود
فقر استعداد نهفته ای است که در قبرستان به خاک سپرده شود
و در آخر ، فقر ……. پایانی ندارد