بزرگترین آروزی همسرم سفر به شمال در فصل پاییز بود .
پاییز رنگارنگ . سبز و زرد و قرمز … باران و مه .
پاییز سال ۹۰ به همراه خانواده به سمت شمال حرکت کردیم . فریدونکنار و نمک آبرود و چالوس و شهرهای زیادی را رفتیم .
یکی از جاهایی که باجناق محترم پیشنهاد داد و رفتیم دهستان لاویج در نزدیکی شهرستان نور در استان مازندران بود .
از شهرستان نور که چند کیلومتری برید بیرون یه جاده ی انحرافی هست نوشته لاویج . یه جاده ی جنگلی بسیار زیبا که دوتا چشمه ی چشم نواز در میان جنگل بلکه ساعتها هر بیننده ای رو مجاب میکنند وقت خود را در کنار آنها سپری کنند .
زمانی که به لاویج رسیدیم هشتم آبان ماه سال نود و یک روز میان هفته بود . بسیار خلوت . به راحتی آپارتمان گرفتیم و یکی از بهترین ساعات لاویج را در چشمه ی آب گرم آنجا گذراندیم .
چشمه ی آب گرم لاویج که بسیار زیبا ساخته شده بود . شب ساعت ۱۰ راهی استخر شدیم . تمام استخر فقط من بودم و باجناقم . اصلا دوست نداشتیم آن لحظات و ساعتها تمام شود .
مسوول استخر می گفت روزهای پنج شنبه و جمعه اگر بخواید اینجا تو صف بمونید شاید ساعتها باید منتظر موند و از اینکه بهترین زمان را انتخاب کرده بودیم بسیار خوشحال بودیم .
یک روز را در لاویج ماندیم ولی آن یک روز باعث شد تصمیم بگیریم هر سال آبان ماه به آنجا سفری داشته باشیم .
بهر حال اگر روزی شما هم به این بهشت روی زمین گذری کردید حتما یادی از ما بکنید و جای ما را خالی کنید .
تعدادی از مناظر زیبای لاویج :
آره آرزوم بود چون از وقتی ازدواج کردیم فرصت سفر به شمال اونم تو پاییزو نداشتیم. قبل از این یک بار پاییزه شمال رو دیده بودم و برای همیشه دور تابستونه شمالو خط کشیدم. با خوندن این مطلب دوباره رفتم تو اون حال و هوا. من هم توصیه می کنم لاویج رو تو پاییز ببینید…
خیلی قشنگه…
دهنم اب افتاد
م فقط اسم عسلشو شنیده بودم