بر لبش ذکر حسین بود که رفت
همه وقت فکر حسین بود که رفت
لب خندان سوی مولایش حسین
در شب اربعین بود که رفت
همیشه می گفت دعای من دعای مرحوم حاج عبدالرحمان مجدی زاده است که می گفت : خداوندا اگر خواستی مرا ببری فقط یک لحظه بیشتر طولش ندهی خدایا روا مدار که من زمین گیر شوم. آری می گفت که حاج عبدالرحمان دعایش اجابت شده است وحال من هم همین دعا را میکنم گویی میدانست که دیگر وقت رفتن شده است.
چند شب قبل به عیادت عمو میرزاعلی رفته بود و باز پیش روی فرزندان عمویش خدا را قسم داده بود که رفتنش یک لحظه بیشتر طول نبرد. فرزندان عمو میرزاعلی از حرف او ناراحت شدن و به او گفتن چرا این دعا را می کنی که به ایشان پاسخ داده بود دوست دارم راحت و بدون درد بروم.
شب اربعین بود من کنارش در مغازه بودم که صدای اذان به گوش می رسید گفت من به مسجد میروم نماز بخوانم بعدش هم روضه حاج باقر است تو هم درب مغازه را ببند و به خانه برو .ساعت ۶:۴۵ بود که از مسجد به خانه آمد و گفت معده ام درد میکند و من هم با ماشین او را به درمانگاه امام علی بردم . آخ از آن وقتی که روی تخت اورژانس نشست و داشت حالش خراب میشد و به من گفت :مسعود دارم میروم من هم گریه ام گرفت و دستش را فشار دادم وگفتم تو که چیزیت نشده الان خوب میشوی که دیدم دارد شهادتین میخواند در این هنگام بود که برادرم مهدی رسید وهر چه او را صدا میزد جواب نمی داد و فقط به جلو خیره شده بود و میخندید بعد هم که دکتر مارا از اتاق بیرون کردند و پدرم دعایش مستجاب شد و الان یکسال است که از آن ماجرای تلخ و دلگیر که هنوز هم نتوانسته ام باورش کنم میگذرد
به همین مناسبت مجلس یادبودی روز پنجشنبه ۹۱/۱۰/۱۴ مصادف با اربعین حسینی بر سر مزارش از ساعت ۲:۳۰ الی ۴:۳۰ برگزار می شود.
خدارحمتشون کنه.کاش بودم و میومدم واسه مراسمشون
خدا رحمتشان کند. ضایعه بسیار دلخرشی بود فقدان ایشان را امسال محرم بخوبی حس کردیم ولی می دانم که در کنار مولایش به اعمال و کارهای ما نگاه می کرده است و اگر لایق بوده ایم در کنار ما……..
امیدوارم که همچون ایشان مرگ راحتی داشته باشم.
هرگزم نقش تو از لوح دل وجان نرود /هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود.
آن چنان مهرتوأم دردل وجان جای گرفت /که اگرسر برود مِهرتوازجان نرود
خدا رحمتشون کنه. تو این یک سال انقد از خوبی ایشون شنیدم که خدا میدونه.
یا ایتها النفس المطمینه ارجعی الی ربک .راضیه مرضیه.فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.
کمتر کسی سعادت این را پیدا میکند که هنگام مرگ زبان به شهادتین باز کند.خوش به سعادتش. خداوند او را رحمت کند انشا الله.
ﺑﺮﺍﺳﺘﻰ ﮐﻪ ﻣﺼﺪﺍﻕ “ﺳﻌﺪﻳﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﮑﻮﻧﺎﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻫﺮﮔﺰ ” ﺍﺳﺖ . ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﮐﻨﺪ.
انسان دوست داشتنی بودن از خیلی ها شنیده ام نمونه یک انسان کامل بوده که فکر ایشان امام حسین و نزدیکی اقوام بهم بود یادش گرامی باد
خداوند او را با اباعبدالله الحسین محشور فرمایید واقعا مرد مومن و خداترسی بود
از میان جمع ما نام آوری خوشنام رفت
وی بزرگ خانه بود، چه خوش فرجام رفت
بود مولایش، علی، در لحظه های عمر او
جانب پروردگارش، با دلی آرام رفت
باعرض سلام از تمامی عزیزان وسروران گرامی که به ما لطف نموده وپیام گذاشته اند واز پدرعزیزمان یادی نموده اندکمال تشکروقدردانی را بعمل می اوریم ان شاالله خداوندبزرگ طول عمرهمرا ه با سلامتی بهمه شماوخانواده های محترمتان عنایت فرماید .. امین یارب العالمین
خدا رحمت کند خواجه بزرگوار حاج محمد علی مجدی را —- در طول چهار سالی که دانشگاه شوشتر در تردد بودم مرتب حاجی را می دیدم همیشه لبخند بر لبانش بود جایگاه نشتن من را همیشه نگه می داشت ( صندلی جلو ) تا به مقصد می رسیدم از هر دری با هم صحبت می کردیم وقتی خبر فوت ایشان را شنیدم بی اندازه متاثر شدم که چنین مرد بزرگواری دار فانی را ترک کرده است اما خدا را هزاران بار شکر که اولاد صالح و شا یسته ای از خود بجای گذاشته که مایه فخر و مباهات فامیلند
منم همیشه این دعا رو میکنم ولی نمیدونم لایق هستم یا نه.
از خداوند صبر رو براتون ارزو دارم.
چقدر جای حاجی خالیه
خصوصا تو مراسمات و ایام محرم ادم این جای خالی و بیشتر حس میکنه
باز خداروشکر دیدن فرزندان دوست داشتنی ایشان
تسکینی برای دلتنگیمان میشود
وقتی امسال در هیئت عزاداری نبودی به سختی رفتنت را باور کردیم ولی همیشه یادت در دلهایمان باقی است.
انشالله با حضرت ابا عبدالله محشور شوی.امین.
مرگ اغاز جهانی دیگر است .عاشقان را مرگ جانی دیگر است.انکه در خون عشق بازی می کند .تا قیامت سرفرازی می کند.خداوند روحشون رو شاد و غریق رحمت و مغفرت بگرداند
در این یکسالی که گذشت در غم نبودنت سوختم ای کاش خدا به همه ما صبری عطا کند،هر شب خوابت را می بینم که برگشته ای و چه خوشحال می شوم ولی افسوس از لحظه ای که چشمانم را باز کنم.هنوز رفتنت را باور نکردهام
روحش شاد چه خوش برخود و مردمدار بود جایش در محرم امسال واقعا خالی بود
خوش به حال حاج محمد عزیز شده مصداق : سعدیا مردنکونام نمیرد هرگز /مُرده آنست که نامش به نکویی نبرند
خداوند حاجی وپدر و مادر وبرادرش را رحمت کند .یادتونه چقدر شیرین خاطرات وحکایات تاریخی را تعریف می کرد طوری که برای همیشه یادت بمونه همان طور که یاد خودش را در دلها وذهن ها گذاشت ورفت
پدرم شب اربعین ا مسال از خانه مان پر زد و رفت..روحت شاد پدر خوبم خیلی دلم برات تنگ شده خیلی بابایی…
خدا رحمتش نماید هنوز هم هیچ کس نمی تواند رفتن ایشان را باور نماید یادم می آید زمانی که با ایشان به دانشگاه شوشتر میرفتم در طول مسیر چنان از هم صحبتی با ایشان لذت می بردم که متوجه گذشت زمان و رسیدنمان نمی شدم و ایشان تنها شخصی بودن که در طول عمر خود دیده بودم که از همه چیز اطلاع داشتن و هیچ سوالی را بی جواب نمی گذاشتند خداوند رحمتت نماید