تاسیس سلسله ی اشکانیان – ۳۶۵ قبل از میلاد

 سلسله تاریخی و معروف” اشکانیان ” توسط یکی از شجاعترین سرداران  دلیر و جنگجوی” پارت “به نام” ارشک یا آرشاک “بعد از پیروزی بر” وه آنتیوخوس سوم – یا آنتیوکوس سوم “بنیان گذاشته شد و به این ترتیب سلسله نیمه یونانی” سلوکیها “منقرض گردید .سلطنت اشکانیان  ۴۸۲ سال طول کشید و سرانجام با تاسیس سلسله ساسانی پایان یافت

              سورنا-سردار پیروز اشکانی

زادروز شاهرخ میرزا تیموری

 شاهرخ میرزا چهارمین پسر امیر تیمور از یک زن ایرانی اش، ۸ شهریور به دنیا آمد و در ۲۸ سالگی به جای پدر نشست و از سال ۷۸۴ تا ۸۲۶ به مدت ۴۲ سال بر ایران زمین حکومت راند. پایتخت او شهر هرات بود. شاهرخ  در همان  سال ۸۲۶ و هشت روز مانده  به نوروز در شهر ری  درگذشت و فرزندش “الغ بیگ” بر جای او نشست .
شاهرخ میرزا در طول حکومت خود با چین، هند و ملل اروپایی مناسبات سیاسی حسنه داشت. بانوی او،”گوهرشاد” دو مسجد بزرگ در مشهد و هرات ساخته است که شهرت اورا حفظ کرده اند.

مسجد گوهر شاد

امضای قرارداد ننگین ۱۹۰۷ ،تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس-۱۲۸۶خورشیدی

روسیه و انگلستان از سال‏ها قبل رقابت شدیدی بر سر منافع خود در ایران داشتند. هر امتیازی که یکی از این دو کشور به دست می‏آورد، دیگری سعی می‏کرد، مشابه آن را به دست آورد. اگر دولتمردان ایران به سوی روسیه تمایل می‏یافتند، انگلستان تلاش می‏کرد که آنها را از صحنه خارج سازد و اگر نفوذ انگلیس در حکومت ایران گسترش می‏یافت، روسیه به وسایلی متوسل می‏شد تا آن وضع را تغییر دهد.

علی‏رغم این همه رقابت و اختلاف، پس از انقلاب مشروطه،و در زمان محمدعلی شاه قاجار(دشمن قسم خورده ی مشروطه) ناگهان بین روسیه و انگلیس توافقی حاصل می‏شود که به موجب آن مناطق شمال و قسمتی از غرب ایران، تحت کنترل روسیه  و نواحی جنوبی نیز به منطقه نفوذ انگلیس تبدیل گردید. این قرارداد در حالی امضا شد که حکومت ایران به علت بی‏کفایتی شاهان قاجار، به قدری تضعیف شده بود که روسیه و انگلیس برای انقعاد این قرارداد، حتی با دولت ایران نیز مشورت نکردند. این پیمان که به قرارداد ۱۹۰۷ مشهور شد، خشم مردم ایران را برانگیخت و مجلس شورای ملی نیز با آن مخالفت کرد. علی‏رغم خودداری مجلس از تصویب این قرارداد،و در نتیجه رسمیت نیافتن آن، نیروهای روس و انگلیس، تا پس از انقلاب کمونیستی در شوروی، از ایران خارج نشدند

روزی که به جای دفاع، سربازان میهن را مرخص کردند

هشتم شهریور ۱۳۲۰ و پنجمین روز تجاوز نظامی به ایران توسط متفقین

هواپیماهای شوروی برای نخستین بار برفراز تهران ظاهر شدند ولی تنها به فروریختن اعلامیه تبلیغاتی مبادرت کردند . در این اعلامیه ها به زحمتکشان ایران وعده زندگانی بهتر داده شده بود! تهرانی ها از این که پرواز هواپیماهای شوروی بدون واکنش واحدهای دفاع ضد هوایی وطن صورت گرفته بود شگفت زده شده و به حدس زنی درباره فعالیت های پشت پرده پرداخته بودند.مدتی بود که تهرانی ها در نگرانی از کهولت رضاشاه و محاصره او توسط مقامات دولتی در سعدآباد بسر می بردند

در همین روز ابلاغیه محرمانه مرخص شدن سربازان پادگانها از سوی سرلشکر نخجوان( کفیل تازه وزارت جنگ) به واحدهای ارتش، از جمله دو لشکر که در اطراف تهران سنگر گرفته بودند  وخود را برای دفاع آماده می کردند، ارسال شده بود . رضاشاه به عنوان فرمانده کل قوا از ارسال چنین ابلاغیه ای اطلاع نداشت! و منتظر دفاع و جانبازی نیروهای نظامی وطن به دلیل نزدیک شدن واحدهای انگلستان و شوروی بود.”خوش خیال

  رضاشاه با خانواده در جزیره موریس

                                                                         سر لشکر نخجوان

 سالروز مرگ “سیدضیاالدین طباطبایی “از بازیگران صحنه سیاسی ایران در قرن ۲۰

 هشتم شهریور ۱۳۴۸

 سیدضیاالدین طباطبایی (یزدی) در ۸۰ سالگی درگذشت .و با مرگش  تاریخچه ای پر از ماجرا به یادگار گذارد که هنوز جا دارد زوایای آن بررسی شود.

وی از نوجوانی به کار روزنامه پرداخت. سابقه تحصیل در فرانسه داشت و در یکی از حساسترین ایام قرن ۲۰ بازیگر اصلی یک کودتا در ایران شد که فصل تازه ای را در تاریخ میهن ما گشود. درگیری دکتر مصدق با او از صحنه های جالب تاریخ سیاسی معاصر ایران است.
سیدضیالدین پسر میرزاعلی آقا یزدی  در مهر ۱۲۸۸ خورشیدی روزنامه های«شرق» و سپس «برق» و بعدها «رعد» را منتشرساخت.

 تغییر نظام روسیه، بیش از هر کشور دیگری در ایران موثر افتاد. انگلستان رقیب قدیمی روسیه ، مجبور شد دست به مانورهای متعدد بزند تا در مشروطیت تازه  متولد  ایران، جای پای خود را نه تنها حفظ، بلکه محکم تر کند . کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را به حساب همین مانورها نوشته اند که دو عامل اصلی روی پرده آن سیدضیاالدین و ژنرال رضاخان سوادکوهی (بعدا رضاشاه پهلوی) بودند.

 این دو قبلا ملاقاتهای متعدد باهم داشتند. دوم اسفند که ژنرال رضاخان با ۲۵۰۰ قزاق و چند توپ به شاه آباد (نزدیک تهران) آمد، سیدضیا به دیدار او شتافت ، برای قزاقها سخنرانی کرد و سه ماه حقوق عقب افتاده آنان را پرداخت کرد! این نیرو روز بعد وارد تهران شد و پایتخت را تصرف و احمد شاه را مجبور به صدور حکم نخست وزیری سیدضیاالدین و سردار سپه  رضاخان کرد.

 سیدضیاالدین در طول سه ماه نخست وزیری خود روزنامه ها را بست و بسیاری از مقامات و نخست وزیران پیشین را به زندان افکند. دکتر مصدق که در آن زمان استاندار فارس بود به احمدشاه که حکم نخست وزیری سیدضیا را امضا کرده بود اعتراض کرد و از همان زمان درگیری این دو سیاست مدار آغاز شد.
احمدشاه در سال ۱۳۰۰ در پی یک مشاجره لفظی با سیدضیا ،او را برکنار کرد . سیدضیا ۲۲ سال در خارج از ایران بود و در فلسطین مزرعه داری می کرد. وی هفتم مهرماه سال ۱۳۲۲ به ایران بازگشته و علیرغم تلاش فراوان دکتر مصدق برای رد شدن اعتبارنامه او، از یزد نماینده مجلس شد . مصدق ،سید ضیا را در یک سخنرانی طولانی  در مجلس عامل انگلستان برشمرد.

 سیدضیاء از اواسط دهه ۱۳۳۰ تا پایان عمر، عمدتن در ملک خود ـ سعادت آباد (شمال تهران) -به سر می برد، اما ملاقاتهای سیاسی او هیچگاه قطع نشد و یک رجل سیاسی بشمار می آمد .بگونه ای که شاه  در ۲۱ فروردین سال ۱۳۴۴، پس از حادثه تیراندازی کاخ مرمر ،در حالی که سیدضیاء در کنارش نشسته بود با اتومبیل روباز از خیابانهای تهران گذشت تا مردم زنده بودن وی را باور کنند.

با وجود اینکه شاه خودرا دوست سیدضیاء نشان می داد، ژاندارمری ونک را  به صورتی محرمانه مامور کرده بود که خانه سید ضیاء و افراد وارد و خارج  شونده را دقیقن زیر نظر داشته باشد .

                           سید ضیا(۶)و اعضای کابینه و احمد شاه(۴)

                                      سید ضیاالدین طباطبایی