مهدی مجدی نسب۱۳۹۲/۱۲/۱۲ ۶:۵۱:۰۷سلطان محمود پیری ضعیف دید که پشتواره خار میکشید... بر او رحمش آمد و گفت : ای پیر دو سه دینار زر میخواهی ،یا دراز گوشی ،یا دو سه گوسفند ،یا باغی که به تو دهم تا از این زحمت خلاصی یابی...؟ پیر گفت : زر ده تا در میان بندم، و بر دراز گوش بنشینم، و گوسفندان در پیش گیرم ،و به باغ بروم و به دولت تو تا باقی عمر آنجا بیاسایم ...! سلطان را خوش آمد و فرمود که چنان کردند...