برگی از تاریخ کهن ایران زمین-18 شهریور
.روزی که فرهاد دوم وارثان اسكندر را از آسيا بيرون راند
در آخرين ماه تابستان 129 پيش از ميلاد و طبق بعضي از تاريخ ها، 18 شهریور این سال، فرهاد دوم شاه اشكاني در جنگي كه با سلوكيها در سوريه كرد، براي هميشه وارثان اسكندر مقدوني را از آسيا بيرون راند و شكست ايران از ارتش اسكندر را پایان داد. در اين جنگ 17 هزار سلوكي كشته و 12 هزار و هفتصد تن اسير شدند . اين اسرا هرگز آزاد نشدند.
علت پيروزي اسكندر مقدوني بر هخامنشيان اين بود كه در نخستين جنگ، فرماندهان محلی( با موافقت داریوش سوم-پادشاه وقت هخامنشی) عمدتا از جنگجویان مزدور خارجي (مرسنر) استفاده كرده بودند
درسي كه جهان از اين جنگ گرفت اين بود كه در جنگها به خصوص جنگ های دفاعی ، بايد تنها از سربازان داخلي استفاده شود .چرا که می دانند شكست آنها برابر است با تصرف وطنشان توسط بيگانه و انهدام عزیزانشان و بنابراين، تا آخرين نفس پايداري خواهند كرد
نیز دولتها از جنگجوی مزدور تنها در یورش به ساير کشورها استفاده كردند، تا دست اين افراد براي غارت باز باشد و به آز غنيمت بهتربجنگند
فرهاد دوم(اشک هفتم)
_________________________________________________________________________________________________
اعلام استقلال تاجیکستان
18 شهریور 1379 تاجيكستان 7 ميليون و دويست و پنجاه هزار نفري با 143 هزار كيلومتر مربع وسعت اعلام استقلال كرد. امروز روز ملي اين كشور پارسي زبان و ايراني تبار است. تاريخ دانان تاجيكستان را مادر ايران زمين بشمار مي آورند. زيرا كه نه تنها ايرانيان بلكه آرين ها از آنجا برخاسته اند. در “اوستا” از تاجيكستان به عنوان بهترين مكان و منطقه در روي زمين كه اهورامزدا (خداي يگانه بزرگ) آفريده ،ياد شده است. به نوشته زرتشت، اين منطقه ـ يك سرزمين كامل است (آب و هوا ، محصولات و انسانهاي آن). اين سرزمين از شش هزار سال پيش مسکوني بوده و مردمي متمدن داشته است. مورخان کارشناس دوران باستان و آرين شناسان نوشته اند که تاجيک هاي هزاره پيش از ميلاد يک طايفه ايراني به نام کامبوجا Kambojas بودند که به زبان اوستايي (پارسي قديمي تر – زبان زرتشت) سخن مي گفتند .اینان عمدتا ميان دو رود بزرگ (آمودريا و سيردريا) ميزيستند.
مورخان عهد سلوکي ها، اشکانيان (پارتها) را برخاسته از ميان آنان نوشته اند و مورخان رومي و اروپايي همه ی خراساني ها و تبرستاني ها (مازندراني ها) را از همان طايفه ايراني دانسته اند.
يزدگرد سوم در پي شكست هاي نظامي اش از تازی های بربر به همين منطقه پناه برده بود كه با مرگ او، ايرانيان هم استقلال و هم حاكميت خود را از دست دادند. همين تاجيكان زبان پارسي ، فرهنگ، منش و تمدن ايراني را محافظت كردند و با پيدايش سامانيان دوباره به سراسر ايران گسترش دادند.
سامانيان كه از سرزمين تاجيكان برخاستند از نخستين دسته ايرانياني بشمار مي آيند كه استقلال و حاكميت ايران را زنده كردند. تا قرن دهم ميلادي و آغاز مهاجرت اقوام ترک به فرارود، بکار بردن واژه تاجيک، زياد مرسوم نبود و همه ايرانيان خود را پارس مي ناميدند . از زماني واژه تاجيک مخصوصن بکار رفت که پارسيان فرارود و ايران خاوري (افغانستان امروز) خواستند خود را از ترکان مشخص سازند و از آن پس” ترک و تاجيک” براي مشخص ساختن افراد آن منطقه بکار رفت. قبلا هم برخي از خراساني ها براي مشخص شدن از تازی ها خود را پارسيوان مي خواندند.
تندیس اسماعیل سامانی- خیابان رودکی – شهر دوشنبه – پایتخت تاجیکستان
_________________________________________________________________________________________________
ترور احمدشاه مسعود:مردی از تبار تاجیک كه آرزوی یگانگی پارسي زبانان را داشت
ا |
18 شهریور1380 ـ در سالروز استقلال جمهوري تاجيكستان ، انفجار بمبي كه در دوربين يك عكاس عرب جاسازي شده بود احمدشاه مسعود رهبر وقت تاجيک های افغانستان را زخمی كرد و منجر به فوت وی در چند روز بعد شد.
صاحب دوربين به همراه يك روزنامه نگار عرب به منظور مصاحبه، با احمدشاه ملاقات كرده بود. اسناد موجود حكايت از دست داشتن بن لادن و القاعده در قتل مسعود مي كند زيرا كه مسعود، مخالف سرسخت طالبان بود و با آنان مي جنگيد و با ادامه مقاومت، مانع تصرف شمال شرقي افغانستان توسط آنان شده بود. احمدشاه همانند پدرش “دوست محمد خان مسعود “يك ناسيوناليست تاجيك (پارس) بود و آرزو داشت پارسي زبانان جهان را متحد کند. پدر احمدشاه با جمعي از ناسيوناليستهاي تاجيك برضد سلطه مسكو بر وطن تاجيكها (پارسيان آسياي ميانه) قيام مسلحانه كرده بود .با شكست قیام ،دوست محمد به افغانستان گريخت و در اينجا افسر پليس شد و سالها رياست پليس هرات را برعهده داشت.
احمدشاه در 11 شهریور 1332 در شهركي در دره پنجشير به دنيا آمد. از زماني كه يك دانشجوي رشته مهندسي دركابل بود دست به گروه بندي سياسي زده بود. وي در دولت برهان الدين ربّاني وزير دفاع افغانستان بود. برادر وي بعدا يک دوره معاونت رياست جمهوري افغانستان را برعهده داشت.
مورخان اروپايي كه زندگي نامه و كارهاي مسعود را ریز بینی كرده اند عقيده دارند كه اگر او زنده مانده بود، شاید می توانست در جهان پارسي زبانان، به صورت كوروش تازه اي عمل کند و در نتيجه؛ مرگ وي را ضايعه ای بزرگ براي اين منطقه از جهان دانسته اند. روانش شاد و یادش گرامی باد
احمد شاه مسعود
________________________________________________________________________________________________
(!در سرزمینی که سایه مردان کوچک بزرگ و بزرگتر میشود… بدون شک خورشید درحال غروب کردن است)
دیدگاهتان را بنویسید