محمدرضا مجدی نسب فرزند حاج محمدعلی2012-08-29T20:45:12+00:00این جمعه هم گذشت ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت مانند مرده ای متحرک شدم بیا بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم یک گوشه بغض کرده,که این جمعه...