تاج خانم کویتی

سکانس اول : - ا مار باقر خبر دوری ؟ ( از مادر ( حاج محمد ) باقر خبر داری ؟ ) - بله ، بی خبر نیستم. - دقیقا" خبر داری ؟ - نه - همین الان برو و او را از نزدیک ببین . بلافاصله چادر زدم و از خانه خارج شدم و به منزل عمو باقر رفتم . با نگرانی در زدم . می دانستم نگرانی پدر بی مورد نیست . زنعمو ملکه در را باز کرد و وارد شدم. دیدن بی بی...

بیمارستان ایت الله نبوی

دو مرتبه رفتنم به بیمارستان نبوی افاقه نکرد تا بالاخره برای سومین بار اقای محمد حسن مجدی نسب واسطه شدند و ملاقات با ریاست بیمارستان اتفاق افتاد . قصد داشتم گزارشی از کمک های مرحوم حاج غلامرضا مجدی نسب به بیمارستان نبوی تهیه کنم و لذا ملاقاتی با ریاست محترم بیمارستان گذاشتم . دوشنبه دوم مرداد . ساعت 9 صبح . دفتر مدیریت بیمارستان ایت الله نبوی . اقای سید عبدالله ( سید سعید ) نبوی یکی از پنج پسر ایت الله سید...