چرا به سید سلطانعلی سیاهپوش رودبند می گویند؟
سید سلطانعلی سیاهپوش ؛ یا خواجه علی صفوی ؛ نوه شیخ صفی الدین اردبیلی ؛ از اهالی بخش کورائیم اردبیل است که نسبت وی با بیست و دو واسطه به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد.
ایشان یکی از زهاد و عرفای عصر تیموری است که پس از مدتی سکونت در دارالارشاد اردبیل و کسب فضایل دینی و معنوی ؛به منظور تشرف به آستان متبرک امامین جوادین ؛ حضرت امام موسی الکاظم (ع) و حضرت امام محمدتقی (ع) و کسب فیوضات هم جواری ؛ به کاظمین ؛ مرکز ثقل علمای امامیه ؛ مشرف شد ؛ بعد از گذشت مدتی یکشب امام جواد علیه السلام را به خواب می بیند ؛ امام جواد به ایشان می فرماید از طرف جدم رسول الله دستور است که به دزفول بروی و مردم آنجا را که دچار ضلالت و برگشت از دین شده اند را هدایت و ارشاد کنی و اگر به تمکن رضا ندادند ؛ و تمرد اختیار نمودند و عصانشان استمرار یافت ؛ رسول خدا به امر پروردگار عالمیان ؛ اجازه آب رودخانه را به تو تفویض کرده است ؛ آب را به روی آن ها به بند تا از کارهای خود ؛ به دین حق و شریعت محمدی برگردند و توبه کنند ؛ سید سلطانعلی در امتثال فرموده امام جواد(ع) به دزفول آمد و در محلی که اکنون به تخت سلطان معروف شده است و در کنار آب دز قرار دارد ؛ رحل اقامت افکند و مردم آن زمان دزفول را به رعایت دین و دیانت و گذر از معاصی و دست شستن از کارهای خلاف شریعت نبی اکرم دعوت کرد لیکن هر چه کوبید بر در بسته خورد و جواب آنان سخره و استهزاء بود ؛ به کرات به آن ها تذکر و اتمام حجت کرد ؛ سودی نبخشید لاجرم سر نماز از درگاه ذات احدیت استدعا نمود که آب رودخانه بر روی این گروه متمرد و عصیان گر مسدود گردد ؛ فی الحال دعایش به منصه اجابت رسید و آب رودخانه ای به آن عظمت ؛ در اندک مدتی خشک شد ؛ مردم که باور نمی کردند و آبشخور دیگری هم نداشتند ؛ از بیم هلاکت ؛ به سید روی آوردند و با عجز و التماس از او خواستند که آب رودخانه باز شود .
سید سلطانعلی موکدا” با آنان شرط کرد که به کلی از اعمال و بی دینی های گذشته دست بردارند و از محرمات به جد پرهیز نمایند و گرد کارهای حرام نگردند ؛ مردم که این عقوبت سنگین را تجربه نمودنده و هلاکت را در چند قدمی خود و خانواده هایشان احساس کردند و این کرامت را از سید دیدند با جان و دل پذیرفتند و به دستور سید همگی از ذکور و اناث دو رکعت نماز توبه به جای آوردند ؛ پس از آن سید روی نیاز به درگاه بی نیاز آورد و عطای مهر و عطوفتش را التماس کرد؛ که با عطای پروردگار مجددا” آب رودخانه به جریان و سیلان افتاد.
در مورد بسته ماندن آب ؛ روایات مختلف است بعضی منابع مدت آن را یک هفته و بعضی دو هفته و عده ای هم دو ماه گفته اند و به این علت این بزرگوار به سید سلطانعلی رودبند معروف شد و از آن زمان برای تجلیل از مقام و منزلت این مرد الهی ؛ همه ساله در صبح روز عاشورای حسینی تمامی دسته های عزادار شهر به بارگاه وی روی می آورند و مقامش را گرامی می دارند.
بنای بقعه رودبند در قرن هشتم به دستور تیمورلنگ که ارادتی تام به این عارف مجاهد داشت ؛ پی ریخته شد و چند بار هم تعمیر و مرمت گردید. شاه عباس اول تعمیرات کلی روی آن صورت داد و سلاطین قاجاریه نیز تعمیراتی روی آن انجام دادند.
اکنون بقعه رودبند که دزفولی ها به آن آقا روبند می گویند و بر بالای تپه ای مشرف به رودخانه دز بنا گردیده و منظره زیبا و دل نشین آن موجب لذت هر بیننده است ؛ زیارتگاه احاد مردم خداشناس دزفول و حومه است. لازم به ذکر است نقاشی های بقعه رودبند که تناسب و هم گونی خاصی با دیدگاههای جریان آب زلال و خروشان دز و منظره شکوهمند رعنا دارد ؛ کار هنرمندانه مرحوم ملااسدالله نقاش است که هنوز اولاد و احفاد او در قید حیات هستند و کارگاه نقاشی او هم ؛ در بازار خراطان جنب مسجد آیت الله معزی و روبروی حمام وزیر بود و نقاشی های پرده نویسی و شمایل بیشتر نخل و شیدونه های دزفول کار او هستند .