اگر منصفانه به تاریخ ایران زمین نظر بیفکنیم مشاهده می کنیم که تعداد افراد سیاستمداری که به معنی واقعی کلمه خیر خواه وطن بوده اند وجانشان را درین راه فدا نموده اند از انگشتان دست فراتر نمی روند وشاخص ترین آنها مرحوم دکتر محمد مصدق می باشد که با سیاست ودرایت خاصی که درین زمینه داشت توانست نیروهای انگلیس را از خاک وطن خارج نموده وصنعت نفت کشور را با مشقت های زیادی که متحمل گردید ملی نماید وبالاتر از همه توانست شاه ایران را مجاب نماید که در کارهای کشوری دخالت ننماید وفقط یک شاه باشد اما متاسفانه بر اثر اختلافاتی که با آیت الله کاشانی پیدا نمود وهیچکدام از آنها حاضر به سازش با یکدیگر نبودند نیروهای خارجی ازین فرصت استثنایی استفاده نمودند وبا ترتیب یک کودتای آمریکایی یگانه دولت ملی تاریخ ایران را سر نگون ساختند همانگونه که در مقاله (درددلی خودمونی)توضیح دادم تقصیر ما بود که این کودتا صورت گرفت مایی که دولت شناس نبودیم وهر روز یک شعار سر می دادیم روز ۲۵ تا ۲۷ مرداد ۱۳۳۲فریاد یا مرگ یا مصدق سر می دادیم وخون خود را در این راه تقدیم کشور وملت می کردیم ویک روز بعد بی تفاوت نظاره گر مشتی اوباش از همه جا بی خبر بودیم که به سر کردگی شعبان بی مخ منزل نخست وزیررا ویران نمودند وتمام هستی او را غارت کردند تقصیر ما بود که نتوانستیم تشخیص دهیم تنها نخست وزیر صالح وکاردان ومردمی این مملکت چه می گوید تقصیر ما بود که هر روز یک شعار می دادیم واز یک شاخه به شاخه دیگر می پریدیم تقصیر ما بود که تاریخ را از بر نبودیم تا بفهمیم مصدق که بود وچه کرد ومتاسفانه  در تمامی طول تاریخ شخص پرستی کردیم وتنها چیزی که بایستی به آن توجه می کردیم نکردیم وآن انتخاب سیاستمداری کار کشته وخبره به امور مملکت داری وآگاه در تمامی ابعاد سیاسی وبی توجه به امور مادی ودنیوی وخیلی مسائل دیگر وبه جرات می گویم تنها شخصی که تمامی این ویژگی ها را دارا بود شخص دکتر محمد مصدق بود مردی لایق وکاردان با کابینه ای از افراد تحصیل کرده آگاه به امور کشورداری و سیاست مداری کار کشته که اگر این کودتا صورت نمی گرفت ونخست وزیر باقی می ماند اکنون یکی از ثروتمندترین ومرفه ترین کشورهای جهان بودیم اما افسوس که بر اثر ندانم کاری های خودمان این رجل بی نظیر ایران زمین را با کمک نیروهای خارجی ودلارهای آمریکایی سر نگون ساختیم و۲۵ سال در جا زدیم این مرد شریف را در دادگاه نظامی به سه سال حبس محکوم کردند وبعد از سپری شدن محکومیتش اورا به ملک شخصی اش در روستای احمد آباد مستوفی برای همیشه تبعید نمودند ومتاسفانه چندین سال تنها وبی کس در این باغ زندگی نمودند تا اینکه در گذشت ودر همانجا در یکی از اتاقهای ساختمان باغش دفن گردید بعد از فوتش نیز کسی را حق ورود ندادند نمی دانم چرا ولی اینرا می دانم که از بزرگی این مرد وحشت داشتند ومی دانستند که مرده این مرد بزرگ نیز از زنده اش با ارزش تر است وتنها بعد از انقلاب فقط وفقط یکبار اجازه دادند که مردم بر سر مزارش جمع گردند ویک میلیون نفر در آنجا گرد آمدند ویادش را گرامی داشتند سخنران این مراسم مرحوم سید محمود طالقانی بودند که در سراسر سخنرانیش از بزرگی ونیکی این راد مرد تاریخ ایران سخنوری کردند ودیگر هیچوقت به کسی اجازه ورود به این خانه را به کسی ندادند وحتی یک خیابان در تمامی کشورمان به نام ایشان نامگذاری نگردید مردی که تمامی بزرگان وسیاستمداران وحتی کسانی که او را از نخست وزیری ساقط نمودند از ایشان به بزرگی یاد می کنند در کشور خودش مهجور وگمنام می باشد خدایش رحمت کند

حق یارتان باد